۲۴ آذر رضاخان، رضاشاه میشود- علی مرادی‌مراغه‌ای


در ۲۴ آذر ۱۳۰۴ رضاخان در مجلس حاضر و با ادای سوگند به قرآن، رسماً رضاشاه میگردد. قبل از این در روز ۹ آبان ۱۳۰۴ گروهی از نمایندگان مجلس پنجم، ماده واحده‌ای را به مجلس برده که در آن، خواستار انتقال قدرت از قاجاریه به پهلوی شده بودند، طولانی‌ترین سخنرانی را در مخالفت با این طرح مصدق ایراد کرد قانون خوانده بود و از منظر قانونی به مخالفت با لایحه انتقال سلطنت پرداخت و عجیب اینکه در این سخنرانی هر چه پیش بینی کرده بود بعدا مو به مو اتفاق می‌افتند!

مصدق در نطقش فریاد می زند:

«اگر هدف آن است که رضاخان به یک شاه دیکتاتور تبدیل شود اگر سرم را ببرند و اندامهای بدنم را قطعه قطعه از هم جدا سازند، هرگز با چنان امری موافقت نخواهم کرد… بعد از بیست سال خونریزی در راه آزادی و دموکراسی، آیا شما قبول ‌میکنید که یک نفر هم شاه باشد هم نخست‌‌وزیر و هم فرمانروا؟ اگر نظر و قصد آقایان این است این «ارتجاع صرف است، استبداد خالص است» چنین نظامی «حتی در زنگبار هم وجود ندارد» (روزنامه قانون، یکشنبه ۱۰ آبان ۱۳۰۴)

مصدق در ادامه صحبت‌هایش تأکید می کند:

«قانون‌اساسی یک چیزی نیست که یک کسی از توی خانه‌اش بیاید و بگوید می‌‌خواهم قانون‌اساسی را تغییر بدهم قانون‌اساسی را باید فکر کرد و دید چطور باید تغییر داد و چه چیزش را می‌‌خواهید تغییر بدهید و در چه موقع میخواهید تغییر بدهید بعد هم بنده عرض کردم شما که میخواهید آقای رییس‌الوزرا (رضاخان) را شاه بکنید ایشان یک وجود مؤثری هستند که میخواهید بلااثر کنید و هیچ معلوم نیست چه کسی به جای او می‌آید. اگر شما یک کاندیدایی دارید و کسی را از پیش معین کرده ‌اید، بفرمایید ما هم ببینیم. بعد از آن که ایشان شاه غیرمسوول شدند، آن رییس‌الوزرایی که مثل ایشان بتواند کار کند … کیست؟»

نباید از یاد برد که از زمان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ تا این زمان یعنی ۱۳۰۴ اوضاع ایران در بهترین حالت بود چون دارای تنوع قدرت بود و قدرت در دست یک نفر دیکتاتور متمرکز نبود: مجلس شورا، احمدشاه، رضاخان و همچنین مطبوعات آزاد…و باز نباید فراموش کرد که رضاخان در این چهار سال خدمات ماندگاری کرده بود، حرکتهای گریز از مرکز و یاغیان متعدد در اقصی نقاط ایران را یکی‌یکی سرکوب کرده و فاتحانه به پایتخت باز میگشت…

اما برگردم به سخنرانی تاریخی مصدق. سخنرانی مصدق طولانی‌ترین، مستدل‌ترین و هیجان‌انگیزترین سخنرانی بود در حقیقت مصدق معتقد بود که رضاخان در مقام نخست‌وزیری چون فردی پاسخگو به مجلس است و هم فردی مؤثرتر است و خدمات زیادی میتواند بکند اما اگر شاه شود تمام قدرت را در دست خود متمرکز خواهد کرد و دیگر پاسخگو نخواهد بود و دیکتاتور خواهد شد!

و ای کاش همینگونه می‌ماند چرا که در راس جامعه، احمدشاهی ملتزم به مشروطه قرار داشت که مشغول عیش و نوش شخصی خود بود و در امور دخالت نمی‌کرد، مجلس و نمایندگانش جایگاه خود را داشتند و مطبوعات برای خودشان یک قدرتی بودند و رضاخان نیز در مسند نخست‌وزیری، موثرترین فرد بود…!

اما دریغا که سخن و خواست مصدق متحقق نشد، انگار بند نافِ جامعه‌ایران را با دیکتاتوری بریده‌اند! به محض اینکه، رضاخان تبدیل به رضاشاه شد روزنامه ها تماما قلع و قمع گشتند، مجلس و نمایندگان از سرشت خود تهی گردیده طویله نام گرفتند و قوه مجریه و وزرا نیز بازیچه‌ای بیش نبودند که با یک اخم رضاشاهی برمی‌افتادند…

جبهه ملت ایران

https://t.me/jebhemelat

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است