بعنوان مقدمه
در شرایط ویژه فعلی که پیش بینی آینده اجتماعی – سیاسی وطنمان از ابعاد مختلف و متفاوت بسادگی ممکن نیست و نگرانی های بسیاری را به ذهن وطن خواهان متبادر میسازد – پیروان اتحاد و همبستگی در درون تشکیلات جبهه ملی ایران به دور از احساسات و واقف به طبیعی بودن تفاوت دیدگاهها با توجه به توانمندی ها و هزینه پردازی «که کار عافیت طلبان کنار گود نیست » توصیه نمودند با عضوی که بحث آفرین و بقولی «البته غیر منصفانه» خود رای، تکرو، شهرت طلب و دارای خود برتر بینی بنظر میرسد – به مصداق « عیب می چون که بگفتی هنرش نیز بگوی » و در مرخصی از زندان بسر میبرند- به گفتگو بپردازیم که چنین است حاصل این دیدار با « مهندس کورش زعیم » با سپاس از ایشان
« ضیاء مصباح «عضو شورای مرکزی و دبیر هیات رئیسه جبهه ملی »
در آغاز لطفا بفرمایید در شرایطی که ایرانمان بشدت به همدلی و همراهی « ملیون وطن » نیاز دارند تفاوت سلیقه وعقیده ها در امور جزیی در این تشکیلات دیر پا ، به چه دلیل چنین پر رنگ مینماید، تا آنجا که بطور نمونه هر کدام اطلاعیه های جداگانه ای در مورد اوضاع و مسایل جامعه منتشر مینمایند؟
پاسخ : این پدیده که براستی توان تاثیرگذاری سازمان های ملی را کاهش می دهد – از جبهه ملی ایران که پیشینه ۶۵ ساله دارد و خوشنام ترین و کهن ترین سازمانهای سیاسی تاریخ معاصر کشور مان است، بعید مینماید ، در حالیکه جبهه بگواه تاریخ معاصر – در بدترین شرایط و خشن ترین حکومتها توانسته منسجم و یکپارچه بماند .
تفاوت دیدگاهها امید است سازنده باشد و از دور شدن و عدم فعالیت اعضاء سلیم النفس خود بهر دلیلی بپر هیزد .
در این رابطه لازم است اشاره شود که :
نخستین تفاوت سلیقه ها در زمان شادروان مصدق رخ داد. پس از ایجاد جبهه ملی و پیوستن حزبها و شخصیت ها، اختلاف هایی در درون جبهه رخ داد که شخص مصدق از بزرگ شدن آنها جلوگیری می کرد، مانند انتظارات کاشانی برای انتخاب دو وزیر و چند وکیل مجلس، سرکشی برخی یاران آغازین مصدق پس از اینکه به نمایندگی مجلس رسیدند، فریب حسین مکی و مظفر بقایی با قول محرمانه «نخست وزیر شدن » توسط شاه ، که همه پس از خیزش مردمی ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تبدیل به اختلافات علنی شد و موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲را تضمین کرد.
پیش از کودتا – محمد رضا شاه قانون اساسی مشروطه را رعایت می کرد و میان او و مصدق رابطه ای شبیه پدر و پسری برقرار بود.
شاه حتی در برابر روزولت و سفیران امریکا و انگلستان برای پذیرش کودتا مقاومت می کرد. آنچه شاه را وادار به تمکین کرد، تهدید کرمیت روزولت به ادامه سلطنت او بود. پس از فروریختن دولت مردمی شادروان مصدق، اوضاع عوض شد و فعالیت این جبهه ممنوع و به تدریج بسیاری از سران آن زندانی شدند.
اشاره به این ماجرا هم بی مناسبت نیست که در سال ۱۳۳۹ کندی اصرار بر اصلاحات سیاسی و دموکراسی و کوتاه کردن دست فئودال ها در ایران داشت. برای موفقیت این اقدامات به یک دولت ملی و مردمی نیاز بود؛ بنابراین بازگشت جبهه ملی ایران مطرح شد.
رهبران جبهه ملی الهیار صالح، کریم سنجابی و شاپور بختیار بودند. تنها درخواستی را که علی امینی برای تشکیل دولت به سران جبهه ملی انتقال داد، این بود که تا قطعی شدن دولت ،آنان مخالفت علنی با پیمان نظامی سنتو و اصلاحات ارضی که امریکا به آنها دل بسته بود ننمایند
پس از تشکیل دولت طبعا حل و فصل این موارد از اختیارات دولت و مجلس خواهد بود.
جبهه ملی که تا آن زمان در ممنوعیت گردهمایی و فعالیت بود و سرانش مدتی را در زندان گذرانده بودند، بی اینکه شورا فرصت کنکاش و تحلیل و تبادل نظر داشته باشد، شتابان ترتیب گردهمایی بزرگی را در میدان جلالیه «پارک لاله » داد.
در آن گردهمایی صالح و سنجابی در سخنرانی های خود هوشیارانه محدودیت هارا رعایت کردند، ولی بختیار که احساساتی بود نتوانست خود را نگه دارد و بشدت به پیمان سنتو حمله کرد. همین ناهماهنگی و اختلاف سلیقه تشکیل دولت جبهه ملی را منتفی کرد.
در سال ۷-۱۳۵۶، هم فرصتی دیگر برای تشکیل دولت جبهه ملی پیش آمد، شاه در ماههای واپسین حکومت خود با رهبران جبهه ملی به مذاکره پرداخت. جبهه ملی حدود ۲۵ سال کمابیش از هر گونه فعالیت، گردهمایی و نشست های شورای مرکزی محروم بود، آنهم در شرایطی که شاه حتی وجود بیش از یک حزب سرسپرده را تحمل نمی کرد
در این سالهای دیکتاتوری مطلقه گهگاه اعضای موثر جبهه ملی دستگیر و زندانی می شدند. بنابراین، عدم امکان تشکیل سازمانها و شورای جبهه ملی امکان هرگونه تحلیل سیاسی، بحث و تبادل نظر و گفتگوی آینده نگرانه را از جبهه گرفته بود. اظهار نظرها تک صدایی شده بود. رهبران جبهه در آن زمان دکتر کریم سنجابی، دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر شاپور بختیار بودند، ولی به علت فشارهای حکومتی هماهنگی و هم اندیشی چندانی میانشان انجام نشده بود. شاه هم بجای اینکه هر سه را دعوت به مذاکره کند، زیرکانه آنان را تک تک و محرمانه دعوت میکرد. نتیجه این شد که هر کدام پیشنهادی متفاوت دادند، وقتی فهمیدند از هر سه دعوت شده، به علت شرایط احتمال فروپاشی ، وقت کافی برای هماهنگی و موضعگیری یگانه نبود. جبهه ملی برای بار سوم در بازگشت خود به عرصه دولتمندی و خدمت راستین به مملکت ، شکست خورد ومیتوان گفت در هر مرحله اگر دولت را تشکیل می داد و پشتیبانی می شد امروز دچار این وضع فاجعه بار نمی شدیم و پیشرفت ، موقعیت و احترام جهانی ما تقویت هم می شد.
بهر حال امید اینکه این تجارب ارزنده و پر هزینه بکار گرفته شود و آزمودهها را مجدد در این زمان پر تحول و مزین به رسانههای انبوه و لحظهای نیازماییم .
– وضعیت فعلی را چگونه ارزیابی باید کرد و در کوتاه مدت پیش بینی ملیون از حرکات اجتماعی چگونه میباشد ؟
پاسخ : تظاهرات اعتراضی مردم افزایش یافته و گسترده تر خواهد شد، نگرانی اصلی در این وضعیت سوء استفاده بیگانگان و بدخواهان کشور در خشونتبار کردن این تظاهرات است. شرایط جبهه و نیروهای ملی را هم مشابه آن زمان می توان دید بجز اینکه نظام حاکم هنوز آن هوشمندی لازم را برای انتقال قدرت از خود نشان نداده ودیکتاتوری ایدئولوژیک حاکم بهیچوجه اجازه فعالیت مستمر، سازماندهی، همایش و ابراز دیدگاهها در عرصه عمومی را به جبهه ملی ایران که نیرویی سازمان یافته دموکراتیک است و سایر جریانات سیاسی و دلسوزان منزه از هر گونه آلودگی، نداده و به “فشل” نگه داشتن آنها افتخار می کند در حالیکه حضور فعال جبهه ملی در عرصه سیاست ملی می تواند از بسیاری فسادها و ناکارآمدیها و سیاستهای نادرست داخلی و خارجی جلوگیری کند.
جبهه طی این سالها به دلایلی که بطور نمونه آمد دچار مشکل در عضوگیری علنی شده و نسل جوان متاسفانه به علل مختلف از نزدیک شدن به جبهه ملی خودداری مینماید، بنابراین جبهه ملی از تجدید قوا بازمانده است
میتوان گفت برای بازسازی سریع در کوتاه مدت هنوز با همه تنگناها فرصتهایی در اختیار است. البته اگر محافظهکاران جبهه ملی که به احتیاط مفرط و انتظار عادت کردهاند به همکاری و همیاری بپردازند.
-نقش ملیون داخل کشور را در این شرایط چگونه میبینید و برنامههای گروههای سیاسی مبرا از وابستگی به نظام و دور از فساد توسعه یافته، به چه شکلی توصیه میشود ؟
پاسخ : نقش ملی گرایان که پیوسته علیه فساد و خشونت حکومت موضع میهنپرستانه داشته و اقدامات اجرایی و سیاسی فعلی را به نقد کشیدهاند، امروز بسیار اهمیت پیدا کرده است. گذشته از تبلیغات هدفدار سیستم در مسیر تضعیف این جبهه وآنان که پیوسته به انتقادهای بی پایه پرداخته اند، امید اینستکه از سوق به آشوب و ویرانی جلوگیری کنیم و حکومت که به بن بست و فروپاشی درونی رسیده به تمکین و پذیرش گزینه تغییر قانون اساسی و انتخابات مردمی تن دهد.
– پراکندگی های مخالفین عملکرد حکومت – به نفع نظام تمام شده – بعبارتی در میان دلسوزان وطن هم صدایی و راه و روشی یکنواخت و اصولی مشاهده نمیشود و ملت درمانده در اداره نیازهای اولیه زندگی روزمره، اگر فرصتی بیابند نمیدانند سیستم جایگزین چه جریانی خواهد بود، در این رابطه چه نظر و پیشنهادی دارید؟
پاسخ : تاریخ ما از پیروزی مشروطیت که نوید دموکراسی را به مردم می داد تا کنون، در همه مقاطع دچار دیکتاتوری، پراکندگی نیروهای ملی و خشونت حکومتهای تحمیلی در سرکوب هرگونه آزاد اندیشی و هم اندیشی بوده و در این میان، گروههای سیاسی هم که تلاش برای بازگشت دموکراسی کردهاند یا ادعای آنرا داشتند، دچار شهوت حفظ موقعیت حتی خلاف آیین نامههای خودشان، و نخبه ستیزی، حذف رقیب، شایعه پراکنی، حسادت، غیبت و خودکامگی سازمانی شدهاند. این کاستیها طبیعی است، زیرا دیکتاتوریهای مطلقه حاکم هرگز اجازه فعالیت طبیعی سازمانهای سیاسی غیر مطیع را نمی دهند و این سازمانها با ممنوعیت یارگیری نسلهای بعدی خود – میپلاسند و توان نواندیشی و درک موقعیت های متغییر جهانی و کشوری را از دست میدهند و حرفی بجز تکرار مصیبتهای گذشته ندارند و به تدریج میمیرند
امید اینکه همدلی و همبستگی لازم ایجاد شود.
حکومت ثابت کرده که از اصول و دانش مدیریت، سواد و تجربه لازم برای اداره کشور بی بهره است.
به همین دلیل غارتگران با یاری ترویج کنندگان دروغ و خرافات بر سرنوشت کشور حاکم شده اند. ملت در همه زمینههای زندگی درمانده، مستاصل و خشمگین شده و اگر این خشم زبانه بکشد نمی توان پیش بینی کرده چه رخ خواهد داد و سرنوشت میهنمان چه خواهد بود. در این شرایط جبهه ملی باید بدور از نگرانی وتهدیدها از نابودی کشور و تخریب سرمایههای ملی «حاصل کوشش احاد ملت با سرمایه همگانی» با ارایه راهکارهای عملی مناسب روز البته با حفظ آرامش و توصیه به تعقل، ممانعت نماید .
– نظام با ترفندهای خود برآمده از تجربه سنوات حضور «در بند نظام گذشته » طی ۴ دهه اخیر توانسته بر همه جریانات سیاسی مسلط و آنان را فشل نماید – با این اوضاع و احوال که بخوبی به آن واقفید چه راه کاری را ارایه میدهید؟
پاسخ : تنها امید ما برای همراه کردن نیروهای صالح، توانا و میهن دوست اینست که همه اعضای جبهه از پیر و جوان به خود آیند و با همدلی و همکاری به بازسازی این سازمان ملی محبوب ملت ایران پرداخته و با مطالعه کافی به ارایه برنامه بپردازند.
همزمان با شخصیتهای پیر و جوان و سازمانهای ملی نوپا و قدیمی در داخل و خارج کشور که تشکیلات سیاسی خود را داشته و آرمانهای ما که اصول آن: «جدایی دین از حکومت» « رعایت بیانیه جهانی حقوق بشر» و « انتخابات آزاد » میباشد را قبول دارند، تبادل اندیشه نموده و بر ضرورت هماهنگی و تفاهم در این برهه تاکید نمایند.
از همه مهمتر باید به حکومت تفهیم کرد که جبهه ملی ایران در پی حذف، انتقامجویی و خشونت متقابل نیست و میخواهد کشور را به سوی آرامش، پیشرفت و رفاه مردم با همیاری همه ایرانیان وطندوست و متخصص فراوانی که در دسترس بوده و آزرده در حاشیه قرار دارند – هدایت کند.