مهرداد عمادی، اقتصاددان معتقد است، هدف آمریکا از معرفی تحریمها بر تجارت فلزات افزایش هراس از فعالیت تجاری با ایران است. اگرچه نظارت و دنبال کردن تکتک شرکتهایی که با ایران در این حوزه همکاری میکنند، دشوار است، اما کمپین تحریمهای ایالات متحده بسیار بزرگتر از آن تصویری است که در ایران وجود دارد و ما در حال حاضر تنها شاهد فصلهایی از آن هستیم.
حسن روحانی روز چهارشنبه در سخنرانی خود مهلتی ۶۰ روزه به اروپا برای جبران تحریمهای یکجانبه ایالات متحده آمریکا داد. اتحادیه اروپا هم طی بیانیهای این ضربالاجل را رد کرد.
از سوی دیگر، آمریکا در سالگرد خروج از توافق هستهای، تحریمهای جدیدی را علیه تولیدکنندگان آهن، فولاد، آلومینیوم و مس ایران وضع کرد. برخی از کارشناسان بر این باورند که اجرای این تحریمها دشوار است و این اقدام آمریکا بیشتر جنبه تهدید دارد. مهرداد عمادی، اقتصاددان، در گفتگو با تجارتنیوز به چند پرسش در این زمینه پاسخ میدهد:
با توجه به اتفاقات اخیر یعنی مهلت تعیینشده از سوی ایران برای برجام و رد این ضربالاجل از سوی اتحادیه اروپا، پیشبینی شما از آینده توافق هستهای چیست؟
بهتر است ارزیابی این موضوع را با این سوال شروع کنیم که آیا بیرون آمدن از برجام یا کوچکتر کردن چارچوب توافقات آن به سود منافع ملی ایران است؟ با توجه به اینکه زیرپایه استقلال سیاسی همواره توانمندی اقتصادی است، من این موضوع را بههیچوجه مثبت نمیباجهایی که ایران در دوره تحریم باید پرداخت کند / چرا آمریکا تجارت فلزات ایران را تحریم کرد؟بینم. ما پیشتر هم این تجربه را داشتهایم. زمانی که همکاری و توافقی وجود نداشته، هزینههایی را به واسطهها و دلالها یا باجهایی را به کشورهای همسایه پرداختهایم تا کانالهای پرداخت و خرید را برای ما فراهم بیاورند. این هزینهها بسیار بالا هستند.
از سوی دیگر، خروج از برجام به سود اروپا هم نیست. با تمام ناسزاهایی که برخی جناحها در تهران به اروپا دادهاند، واقعیت این است که اروپا دستکم تا هفت ماه پیش واقعا مصمم بود که توان خود را به کار ببرد تا نهتنها برجام حفظ شود بلکه برای ایران هم کارایی داشته باشد.
هدف آمریکا از معرفی تحریمهای جدید، افزایش هراس از فعالیت تجاری با ایران است.
اما دو اتفاق در این میان افتاد که موجب شد،
گفتگوی تجارتنیوز با مهرداد عمادی:
باجهایی که ایران در دوره تحریم باید پرداخت کند / چرا آمریکا تجارت فلزات ایران را تحریم کرد؟
مهرداد عمادی، اقتصاددان معتقد است، هدف آمریکا از معرفی تحریمها بر تجارت فلزات افزایش هراس از فعالیت تجاری با ایران است. اگرچه نظارت و دنبال کردن تکتک شرکتهایی که با ایران در این حوزه همکاری میکنند، دشوار است، اما کمپین تحریمهای ایالات متحده بسیار بزرگتر از آن تصویری است که در ایران وجود دارد و ما در حال حاضر تنها شاهد فصلهایی از آن هستیم.
حسن روحانی روز چهارشنبه در سخنرانی خود مهلتی ۶۰ روزه به اروپا برای جبران تحریمهای یکجانبه ایالات متحده آمریکا داد. اتحادیه اروپا هم طی بیانیهای این ضربالاجل را رد کرد.
از سوی دیگر، آمریکا در سالگرد خروج از توافق هستهای، تحریمهای جدیدی را علیه تولیدکنندگان آهن، فولاد، آلومینیوم و مس ایران وضع کرد. برخی از کارشناسان بر این باورند که اجرای این تحریمها دشوار است و این اقدام آمریکا بیشتر جنبه تهدید دارد. مهرداد عمادی، اقتصاددان، در گفتگو با تجارتنیوز به چند پرسش در این زمینه پاسخ میدهد:
با توجه به اتفاقات اخیر یعنی مهلت تعیینشده از سوی ایران برای برجام و رد این ضربالاجل از سوی اتحادیه اروپا، پیشبینی شما از آینده توافق هستهای چیست؟
بهتر است ارزیابی این موضوع را با این سوال شروع کنیم که آیا بیرون آمدن از برجام یا کوچکتر کردن چارچوب توافقات آن به سود منافع ملی ایران است؟ با توجه به اینکه زیرپایه استقلال سیاسی همواره توانمندی اقتصادی است، من این موضوع را بههیچوجه مثبت نمیبینم. ما پیشتر هم این تجربه را داشتهایم. زمانی که همکاری و توافقی وجود نداشته، هزینههایی را به واسطهها و دلالها یا باجهایی را به کشورهای همسایه پرداختهایم تا کانالهای پرداخت و خرید را برای ما فراهم بیاورند. این هزینهها بسیار بالا هستند.
از سوی دیگر، خروج از برجام به سود اروپا هم نیست. با تمام ناسزاهایی که برخی جناحها در تهران به اروپا دادهاند، واقعیت این است که اروپا دستکم تا هفت ماه پیش واقعا مصمم بود که توان خود را به کار ببرد تا نهتنها برجام حفظ شود بلکه برای ایران هم کارایی داشته باشد.
هدف آمریکا از معرفی تحریمهای جدید، افزایش هراس از فعالیت تجاری با ایران است.
اما دو اتفاق در این میان افتاد که موجب شد، اتحادیه اروپا از ادامه تلاشها سرد شود. اول آنکه متاسفانه علیرغم وعدههایی که دولت داده بود -البته بخشی از این مسئولیت بر دوش دولت است- آن توافقهایی که در چارچوب تعهد ایران برای مبارزه با پولشویی و شفاف کردن اقتصاد بهویژه سیستم بانکی وجود داشت، اجرا و انجام نشد. این مساله اتحادیه اروپا را دلسرد کرد.
دوم آنکه متاسفانه برخی از مسئولین خارج از کادر دیپلماتیک ایران، طی هفت ماه گذشته گفتگوهایی را در مورد امکان صدمه زدن به منافع آمریکا انجام دادهاند.
همه اینها منجر به ایجاد این گفتمان میان واشینگتن با اروپا شد که ایران هیچ زمانی نیت و خیال این را نخواهد داشت که از ماجراجوییهای منطقهای دست بردارد.
به این ترتیب، آن اشتیاق و انرژیای که برای حفظ، تداوم، تائید و حتی توسعه برجام وجود داشت تا حدی در اروپا کمرنگ شده است. با این حال، اگر به صحبتهای دونالد تاسک، ژان کلود یونکر و فدریکا موگرینی توجه کنید، آنها همچنان با همان استواری برای حفظ برجام تلاش میکنند. اما واقعیت این است که آنها سیستم اداری اتحادیه اروپا هستند و منابع چندانی در دسترس ندارند. به همین دلیل است که ما در حال حاضر در این شرایط نه چندان مثبت قرار داریم.
آمریکا تحریمهای جدیدی را بر تجارت فلزات ایران وضع کرده است. بسیاری بر این باورند که چون تجارت خارجی این حوزه برخلاف نفت غیرمتمرکز است، اعمال این تحریمها از طرف آمریکا عملی نیست. نظر شما در این باره چیست؟
نظارت کردن بر تحریمها که از سال ۲۰۰۷ به صورت سیستماتیک شاهد آن بودهایم، امر مهمی است. وقتی نظارت مستقیم وجود نداشته باشد، ردیابی و ارزیابی از سوی تحریمکننده به درستی انجام نمیشود.
اما باید از بعد دیگری هم به این موضوع نگاه کنیم و آن اینکه هدف آمریکا از معرفی این تحریمها، افزایش هراس از فعالیت تجاری با ایران است. آمریکا کمپینی را به راه انداخته که مهمترین محور آن توانکاهی از اقتصاد ایران، در تجارت خارجی، در جذب سرمایهگذاری خارجی و در تداوم تولید صنعتی این کشور است؛ که البته این تولید صنعتی ابعاد نظامی هم دارد.
در چارچوب این کمپینِ ایرانهراسی، آمریکا تولید فولاد و آلومینیوم که در صنایع موشکسازی، صنایع هوانوردی و هم صنایع نظامی زمینی ایران کاربرد دارد، تحریم میکند. البته ابعاد نظامی این صنایع تنها به ایران مربوط نمیشود و در همه جای دنیا منوال همین است.
تهدیدها و تحریمهای جدید در بخش فلزات موجب میشود، خریداران و شرکای بزرگ تجاری ایران برای ادامه فعالیت تردید کنند.
بنابراین، اینکه آمریکا تنها انگشت خود را بر روی ایران گذاشته، قصد دارد این کشور را به عنوان منشاء تمام فعالیتهای شیطانی و تخریبی در جهان معرفی کند.
پیشبینی من این است که آمریکا پا را از این هم فراتر خواهد گذاشت و در مرحله بعدی، یعنی در تحریمهای ماه جولای بخشهایی را هدف قرار میدهد که همه را غافلگیر میکند. این افزایشِ هراس و هزینه فعالیت تجاری با ایران است؛ وگرنه همانطور که کارشناسان گفتهاند، نظارت و دنبال کردن تکتک شرکتهایی که با ایران در بخش فلزات همکاری میکنند، دشوار است.
اگرچه این تهدیدها و تحریمها موجب میشود، خریداران و شرکای بزرگ تجاری ما برای ادامه فعالیت تردید و مکث کنند. ولی در نهایت کمپین تحریمها بسیار بزرگتر از آن تصویری است که در ایران وجود دارد و ما در حال حاضر تنها شاهد فصلهایی از آن هستیم.
به نظر شما آیا ایران راهی برای دور زدن این تحریمها دارد؟
من میتوانم این مثال را بزنم که هند همواره یکی از نزدیکترین شرکای کاری با ما بوده و همکاری تجاری میان دو کشور بیش از ۲۰۰ سال پیشینه دارد. اما جامعه بازرگانی هند در حال محدود کردن محیط کاری خود با ایران است. دلیل آن هم مشخص است؛ آنها تمایل زیادی برای مراوده تجاری با ایران دارند اما در کنار آن تجارتی بسیار بزرگتر با آمریکا دارند و در عین حال از این تحریمها در هراسند.
آمریکا نه تنها خودش را ژاندارم جهان میداند بلکه خود را در نقش ناظر، قاضی، بازپرس و اجراکننده قوانین میبیند.
خزانهداری آمریکا در حال حاضر همان رفتاری را با کشورها میکند که زمینداران بزرگ آمریکایی در قرن نوزدهم با شهروندان عادی انجام میدادند. این شهروندان برای عبور از زمین خراج پرداخت میکردند و اگر قصد ورود به شهر را داشتند میبایست باج میپرداختند و اسلحه خود را تحویل میدادند.
به این ترتیب، آمریکا نه تنها خودش را ژاندارم جهان میداند بلکه خود را در نقش ناظر، قاضی، بازپرس و اجراکننده قوانین میبیند.
واقعیت این است که ما نمیتوانیم از یک شریک هندی یا کرهای که با ما کار میکند، انتظار داشته باشیم در برابر تهاجمهای خزانهداری -آن هم با آن امکانات- مقاومت کند. این یک رودررویی نابرابر است و از نگاه من، آمریکا در حال سوءاستفاده از این نابرابری است.
اتحادیه اروپا از ادامه تلاشها سرد شود. اول آنکه متاسفانه علیرغم وعدههایی که دولت داده بود -البته بخشی از این مسئولیت بر دوش دولت است- آن توافقهایی که در چارچوب تعهد ایران برای مبارزه با پولشویی و شفاف کردن اقتصاد بهویژه سیستم بانکی وجود داشت، اجرا و انجام نشد. این مساله اتحادیه اروپا را دلسرد کرد.
دوم آنکه متاسفانه برخی از مسئولین خارج از کادر دیپلماتیک ایران، طی هفت ماه گذشته گفتگوهایی را در مورد امکان صدمه زدن به منافع آمریکا انجام دادهاند.
همه اینها منجر به ایجاد این گفتمان میان واشینگتن با اروپا شد که ایران هیچ زمانی نیت و خیال این را نخواهد داشت که از ماجراجوییهای منطقهای دست بردارد.
به این ترتیب، آن اشتیاق و انرژیای که برای حفظ، تداوم، تائید و حتی توسعه برجام وجود داشت تا حدی در اروپا کمرنگ شده است. با این حال، اگر به صحبتهای دونالد تاسک، ژان کلود یونکر و فدریکا موگرینی توجه کنید، آنها همچنان با همان استواری برای حفظ برجام تلاش میکنند. اما واقعیت این است که آنها سیستم اداری اتحادیه اروپا هستند و منابع چندانی در دسترس ندارند. به همین دلیل است که ما در حال حاضر در این شرایط نه چندان مثبت قرار داریم.
آمریکا تحریمهای جدیدی را بر تجارت فلزات ایران وضع کرده است. بسیاری بر این باورند که چون تجارت خارجی این حوزه برخلاف نفت غیرمتمرکز است، اعمال این تحریمها از طرف آمریکا عملی نیست. نظر شما در این باره چیست؟
نظارت کردن بر تحریمها که از سال ۲۰۰۷ به صورت سیستماتیک شاهد آن بودهایم، امر مهمی است. وقتی نظارت مستقیم وجود نداشته باشد، ردیابی و ارزیابی از سوی تحریمکننده به درستی انجام نمیشود.
اما باید از بعد دیگری هم به این موضوع نگاه کنیم و آن اینکه هدف آمریکا از معرفی این تحریمها، افزایش هراس از فعالیت تجاری با ایران است. آمریکا کمپینی را به راه انداخته که مهمترین محور آن توانکاهی از اقتصاد ایران، در تجارت خارجی، در جذب سرمایهگذاری خارجی و در تداوم تولید صنعتی این کشور است؛ که البته این تولید صنعتی ابعاد نظامی هم دارد.
در چارچوب این کمپینِ ایرانهراسی، آمریکا تولید فولاد و آلومینیوم که در صنایع موشکسازی، صنایع هوانوردی و هم صنایع نظامی زمینی ایران کاربرد دارد، تحریم میکند. البته ابعاد نظامی این صنایع تنها به ایران مربوط نمیشود و در همه جای دنیا منوال همین است.
تهدیدها و تحریمهای جدید در بخش فلزات موجب میشود، خریداران و شرکای بزرگ تجاری ایران برای ادامه فعالیت تردید کنند.
بنابراین، اینکه آمریکا تنها انگشت خود را بر روی ایران گذاشته، قصد دارد این کشور را به عنوان منشاء تمام فعالیتهای شیطانی و تخریبی در جهان معرفی کند.
پیشبینی من این است که آمریکا پا را از این هم فراتر خواهد گذاشت و در مرحله بعدی، یعنی در تحریمهای ماه جولای بخشهایی را هدف قرار میدهد که همه را غافلگیر میکند. این افزایشِ هراس و هزینه فعالیت تجاری با ایران است؛ وگرنه همانطور که کارشناسان گفتهاند، نظارت و دنبال کردن تکتک شرکتهایی که با ایران در بخش فلزات همکاری میکنند، دشوار است.
اگرچه این تهدیدها و تحریمها موجب میشود، خریداران و شرکای بزرگ تجاری ما برای ادامه فعالیت تردید و مکث کنند. ولی در نهایت کمپین تحریمها بسیار بزرگتر از آن تصویری است که در ایران وجود دارد و ما در حال حاضر تنها شاهد فصلهایی از آن هستیم.
به نظر شما آیا ایران راهی برای دور زدن این تحریمها دارد؟
من میتوانم این مثال را بزنم که هند همواره یکی از نزدیکترین شرکای کاری با ما بوده و همکاری تجاری میان دو کشور بیش از ۲۰۰ سال پیشینه دارد. اما جامعه بازرگانی هند در حال محدود کردن محیط کاری خود با ایران است. دلیل آن هم مشخص است؛ آنها تمایل زیادی برای مراوده تجاری با ایران دارند اما در کنار آن تجارتی بسیار بزرگتر با آمریکا دارند و در عین حال از این تحریمها در هراسند.
آمریکا نه تنها خودش را ژاندارم جهان میداند بلکه خود را در نقش ناظر، قاضی، بازپرس و اجراکننده قوانین میبیند.
خزانهداری آمریکا در حال حاضر همان رفتاری را با کشورها میکند که زمینداران بزرگ آمریکایی در قرن نوزدهم با شهروندان عادی انجام میدادند. این شهروندان برای عبور از زمین خراج پرداخت میکردند و اگر قصد ورود به شهر را داشتند میبایست باج میپرداختند و اسلحه خود را تحویل میدادند.
به این ترتیب، آمریکا نه تنها خودش را ژاندارم جهان میداند بلکه خود را در نقش ناظر، قاضی، بازپرس و اجراکننده قوانین میبیند.
واقعیت این است که ما نمیتوانیم از یک شریک هندی یا کرهای که با ما کار میکند، انتظار داشته باشیم در برابر تهاجمهای خزانهداری -آن هم با آن امکانات- مقاومت کند. این یک رودررویی نابرابر است و از نگاه من، آمریکا در حال سوءاستفاده از این نابرابری است.