گرچه در این باغ بسی گل شکفت
از گل ما کی خبری می رسد ؟
هور مزا بهر چه گل ساختی ؟
هردم از این گل ضرری می رسد
“ نظامی گنجوی “
پس از نوشتن نامه پر از درد هموند گرامی مهندس کورش زعیم در مورد چهل سال شکست پیاپی دولتمردان و کاربدستان نالایق در حکومت اسلامی ایران و رکود و ادبار ناشی از آن در تمام ارکان جامعه، شاهدیم که پیش از وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب به ناگاه برخی در اردوگاه خودی ( جبهه ملی داخل ) شمشیرها را از نیام خارج کرده و در پی شکار همرزم خود مهندس کورش زعیم بر آمدهاند و این موضوع مرا بیاد گفته پیشینیان در این مرز و بوم نخبهکش میاندازه که چنین سروده شده است:
ترسم از ترکان تیر انداز نیست
طعنه تیر آورانم می کشد !!
مهندس کورش زعیم با تنی ضعیف، لاغر و در ۷۸ سالگی و در حالیکه زیر فشار وزارت اطلاعات و دادگاههای فرمایشی عملههای استبداد در حکومت شریعتمداران در ایران قرار دارد، باز در برابر مستبدین سر خم نکرده و شجاعانه با بهرهگیری زیرکانه از خط و روش پیشوای خود دکتر محمد مصدق و مانند او در سر بزنگاههای حساس هشدارهای خود را به نظام ولایتی اعلام کرده و از داغ و درفش و خودکشیهای فرمایشی در زندانهای رژیم نیز ترسی بخود راه نداده است و همانند دکتر مصدق در زندان بیرجند “ بخاطر مخالفت با دیکتاتوری رضا شاه “ و سه سال زندان پس از کودتای ۲۸ مرداد بخاطر ملی کردن صنایع نفت وبستن سفارت انگلستان، ایشان نیز بارها توقیف شده و یا خانهنشین بوده و هماکنون نیز محکوم به چندین سال زندان گردیده و در زندان اوین و گاهی نیز در مرخصی بیماری در خارج از زندان روزگار را سپری میکند و در این شرایط حساس مهندس کورش زعیم با پایمردی چشمگیری زبان سرخی گردیده است در برابر استبداد دینی و رانتخوارن حکومت ولایتفقیه که هر آینه میتواند سر سبزش را بر باد دهد ولی او میرزا جهانگیر خان شیرازی دیگری است و پایبند به دموکراسی و دفاع از منافع ملی و با دلاوری نام و امضای خود را نیز بعنوان رئیس شورای رهبری جبهه ملی ایران در زیر نامه کوبنده آخر خود به رهبران نظام ولایتمدار به تازگی قرار داده است، چون خوب می داند که این شهامت در هر کسی به ودیعه گذاشته نشده است و هرکس نمی تواند “ میرزا جهانگیر خان شیرازی ( صور اسرافیل ) شود که جان شیرین خود را در برابر استبداد محمد علی شاه قاجار در دوران مشروطه و تنها بنام آزادی و عدالت خانه به حراج بگذارد و سر پرشورش با فتوای آیتاله مرتجع فضلاله نوری در باغشاه به چوبه دار آویخته گردد!!!
و اگر نیک بنگریم ایشان یعنی مهندس کورش زعیم شهامت بخرج داده و از خود مایه گذاشته است که امضای خود را در زیر بیانیه بعنوان رئیس شورای جبهه ملی ایران قرار داده است تا به دیگران گزندی نرسد و دوستان هموند در جبهه ملی ایران باید از این پیش آمد خرسند نیز باشند ولی بعکس گویا همین موضوع آقایان را در نایب تولیت جبهه ملی در تهران خوش نیامده است و بنام روابط عمومی جبهه ملی ایران به تازگی بشارت دادهاند که محتوای بیانیه مهندس کورش زعیم دارای اشکالهای زیادی است و امضای رئیس شورای جبهه ملی ایران از سوی ایشان نیز جعلی است!!!
، و چه به جا و چه خوب که شخصیت با پرنسیپی چون دکتر هرمیداس باوند سخنگوی جبهه ملی ایران و انسانهای با شرفی چون جناب درودی هستند که رشته آقایان را پنبه میکنند و به وزارت اطلاعات نیز میفهمانند که به گفته”
مولانای بلخی “ً
عشق حقیقی است مجازی نگیر
این دم شیر است به بازی نگیر
آقایان!!
مهندس کورش زعیم از تمام آزمایشها پیروز و بسلامت بیرون آمده است و ما پیروان راستین دکتر محمد مصدق، دکتر فاطمی و دکتر شاپور بختیار شخصیت، جوانمردی و پایمردی آن سه نخبه تاریخ معاصر ایران را در کالبد تکیده ولی استوار مهندس کورش زعیم جستجو میکنیم و او را شایسته رهبری جبهه ملی ایران در این شرایط حساس و خطرناک ارزیابی می کنیم.
و جبهه ملی- اروپا بسیار خرسند از این است که حمایت سیاسی خود را از شخصیتهای فرهیخته چون دکتر هرمیداس باوند، مهندس کورش زعیم و جمال درودی اعلام کند و برای متولیان جبهه ملی ایران که ما تا کنون هیچ هنری از آنها ندیدهایم بجز در آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ایران که خواندیم رئیس هیئت اجرائی جبهه ملی ایران در تهران بشارت دادند که هواداران جبهه ملی ایران بروند و به “ سرور“ دکتر حسن روحانی رأی بدهند!!!!.
که به گفته مشهور کوه موش زائید !! ما شا اله!!! به این درایت و جهان بینی از مسئول هیئت اجرائی جبهه ملی ایران که آزادی خواهان را تشویق میکند که به یک روحانی امنیتی بنام آخوند روحانی رأی بدهند!!!!
و توگوئی تاریخ مرتب تکرار میشود، مگر از همین دست آقایان نبودند که دکتر شاپور بختیار را در دوران انقلاب بخاطر پذیرش مقام نخست وزیری در یک حکومت مشروطه و سکولار را که تنها راه نجات در آن شرائط حساس بود از حزب ایران و جبهه ملی اخراج کردند و به دستبوس و پیشواز یک شیخ فضلاله نوری دیگر چون آیتاله خمینی شتافتند که همان راه شیخ فضلالله را که برچیدن مشروطه و تشکیل مشروعه را خواستار بود و در برنامه کاری و مانیفست خود آن را فریاد میزد؟؟
آیا این آقا و احتمالأ همدستان ایشان پاسخی دارند به ملت ایران که در ابعاد گسترده در زمستان گذشته در بیش از ۱۰۰ شهر به خیابانها آمدند و فریاد زدند “ مرگ بر این دولت مردمفریب “ که منظورشان شخص روحانی و دولت بی لیاقت و گوش بفرمان او به رهبر حکومت اسلامی بوده و هست؟
شما که بعنوان روابط عمومی جبهه ملی در داخل کشور بیانیه میدهید و در حیاط خلوت خانه خود لمدادهاید، در حالیکه مهندس کورش زعیم در کنج زندان اوین چند سالی دیگر باید اجاره نشین باشد چه پاسخی برای هموندان خود دارید؟
آیا کافی است که سر را مانند کبک زیر برف کنید وخیال کنید که کسی شما را نمیبیند؟ ، چون شما سرتان زیر برف است و از دیدن دیگران عاجز هستید؟؟
آقایان در شرایط واوضاع کنونی اشخاصی چون دکتر بختیار و دکتر صدیقی کار برد دارند که امروز ما مهندس کورش زعیم را هم گردن آنها میبینیم.
و به زبان ساده یعنی اینکه:
کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر می خواهد و مرد کهن
کاووس ارجمند، هوادار جبهه ملی ایران از سال ۱۳۳۹ خورشیدی