در جنگ ایران و عراق، شوروی بزرگترین تأمینکنندۀ تجهیزات نظامیِ عراق بود. شوروی بیش از هر کشور دیگری به عراق سلاح فروخت. همین کمکهای گسترده باعث شد عراق در سالهای پایانی جنگ جان بگیرد و دوباره بتواند وارد مرحلۀ تهاجمی شود که نتیجۀ آن رخدادهای غمانگیز سال ۶۷ بود. از فروردین ۶۷ مناطقی که ایران در طول چند سال با هزینۀ انسانی فراوان به دست آورده بود، در عرض چند ماه دوباره دست عراق افتاد و همین ایران را به پذیرش قطعنامه راغبتر کرد. اما برای اینکه این رفتار شوروی را بفهمیم باید آرایش قدرت آن سالها را مرور کنیم .
از زمان کودتای نظامیان در عراق در ۱۹۵۸ رابطۀ شوروی و عراق گسترش یافت و محمولههای تسلیحاتی بزرگی از شوروی به عراق فروخته شد. ۱۹۷۲ پیمان دوستی میان عراق و شوروی بسته شد و همین زمینه را برای تجهیز تسلیحاتی عراق از سوی شوروی و بلوک شرق فراهم کرد، در حالی که ایران آن زمان متحد غرب بود و بدینسان رقابتی درگرفت.
اما وقتی صدام به ایران حمله کرد، شوروی در وضعیت معذبی قرار گرفت. وضعیت پیچیده شده بود. از یک سو شوروی پس از چند دهه فرصت طلایی یافته بود تا پس از سرنگونی شاهِ آمریکادوست ایران روابطش را با دولت جدید گسترش دهد و دیگر اجازه ندهد پای آمریکا به ایران باز شود؛ اما از دیگر سو، عراق اکنون به این متحد یا دوستِ بالقوۀ شوروی حمله کرده بود. نگرانی اول شوروی این بود که ایران به دلیل نیاز نظامی دوباره به سمت غرب رود، اما در عین حال اگر عراق را رها میکرد هیچ بعید نبود دیکتاتور سرکشِ آن برای تأمین سلاح به سراغ غرب برود و در نتیجه شوروی متحد دیرینهاش را ببازد. از دیگر سو، جهانیان میدانستند ماشین جنگی عراق از کجا آمده، پس شکست عراق به معنا مفتضح شدن تسلیحات شوروی و خدشه به پرستیژ غول بلوک شرق بود و چهبسا خریداران تسلیحات شوروی از این کشور رویگردان میشدند.
البته شوروی تمایل داشت ایران را هم جذب کند. اما آن سالها شعار «نه شرقی نه غربی» همچنان اصالتی داشت و به زودی حزب توده و دیگر گروههای چپگرای انقلابی از گردونۀ سیاسی حذف شدند. در واقع دست نیروهای شورویدوست که به حکم ایدئولوژیشان باید ایران را به بلوک شرق پیوند میدادند، از تأثیرگذاری سیاسی کوتاه شد.
▪️به این ترتیب، سه مرحله را در رفتار شوروی در جنگ ایران و عراق میتوان شناسایی کرد:
ــ ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲ (۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱): در آغاز جنگ شوروی کمک به عراق را متوقف کرد و در ظاهر و باطن بیطرفی پیشه کرد.
ــ ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۶ (۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵): پس از فتح خرمشهر و شکستهای نظامی عراق، شوروی کمکهای نظامی به عراق را از سر گرفت تا توازن قوا را دوباره ایجاد کند.
ــ ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸ (۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷): برخی موفقیتهای نظامی ایران، از جمله تصرف فاو در اواخر ۱۳۶۴ (عملیات والفجر ۸) باعث شد شکست عراق محتمل به نظر رسد و شوروی احتمال میداد کشورهای عربی بکوشند پای آمریکا را بیشازپیش به منطقه باز کنند. به همین دلیل کمکهای شوروی به عراق وسعت یافت (در حالی که شوروی همزمان به ایران امتیازاتی اقتصادی داد و برای میانجیگری کوشید).
۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ شوروی حدود ۹ میلیارد دلار سلاح به عراق داد: ۲.۰۰۰ تانک، ۳.۰۰۰ جنگنده، ۳۰۰ موشک زمین به هوا و بسیاری دیگر.(۱) در حالی که خرید تسلیحاتی ایران از شوروی در طول کل جنگ به یک میلیارد نمیرسید. ضمن اینکه شوروی برای گرفتن پول این تسلیحات هم شرایط بسیار مناسبی برای عراق در نظر میگرفت.
در فیلمهایی که از جنگ ایران و عراق دیدهایم، همیشه عراقیها شمار زیادی تانک داشتند. دلیل این است که دکترین نظامی عراق برگرفته از دکترین شوروی، تانکمحور بود. ماشین جنگی عراق بلوکشرقی بود و ماشین جنگی ایران بلوکغربی، به همین دلیل اکنون عراق امتیاز بزرگی داشت: دسترسی ایران به تسلیحات غرب بسیار اندک شده بود؛ در عوض میتوانست از کشورهای بلوک شرق و متحدان آن مانند سوریه و لیبی خرید کند، اما مشکل این بود که سازگار کردن این تسلیحات با پایۀ غربی ماشین نظامی ایران دشوار بود. اما عراق چنین مشکلی نداشت و میتوانست با دریافت تسلیحات گسترده از شوروی خود را ترمیم و تجهیز کند. ضمن اینکه اگر هم سیاستمدارانی در آمریکا راضی میشدند به ایران سلاح بفروشند، پس از ماجرای اشغال سفارت افکار عمومی آمریکا چنین چیزی را نمیپذیرفت.
علاوه بر مسئلۀ جنگ سرد، جنگ شوروی در افغانستان نیز مسئلۀ مهمی بود. شوروی بیم داشت ایرانِ اسلامگرا فردای پیروزی بر عراق، به داد مجاهدین افغان رسد که با شوروی میجنگیدند.
#تاریخ_معاصرایران