عضو شورای مرکزی سازمان عدالت آزادی گفت: نه اصلاح طلبی انتخابات محور و نه اصلاح طلبی جامعه محور هیچ یک نمی تواند ما را از عصر همایندی بحرانها عبور دهد، ما نیازمند نوعی اصلاح طلبی مسئله محور هستیم، اصلاح طلبی که معطوف به حل مسائل و ابرچالش های کشور باشد و برای عبور از بحران ها برنامه داشته باشد.
امان الله باطنی پژوهشگر اجتماعی و فعال سیاسی در گفتگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به نقش اصلاح طلبی در جامعه اظهار کرد: در عصری هستیم که برخی متفکران چون محمد فاضلی بدرستی آن را عصر «هم پیدایی، همایندی و همافزایی بحران» می دانند و معتقدند در این عصر بحرانهای ما علاوه بر اینکه بطور همزمان بارز شده، همافزا نیز هستند ، دیگر متفکران نیز چون دکتر نیلی معتقدند در این عصر با شش ابر چالش «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیست محیطی»، «صندوق بازنشستگی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» مواجهیم و آن را بدترین دوره در تاریخ کشور می دانند.
وی افزود: به یک تعبیر ما دچار انباشت مسئله شده ایم و روی میز سیاست پر است از مسائلی که تا حل نشود سیاست ورزی معنا پیدا نمی کند و اساسا هر گونه سیاست ورزی باید معطوف به حل آن مسائل باشد.
عضو شورای مرکزی سازمان عدالت آزادی تاکید کرد: امروزه ساختارهای بروکراتیک در دنیا نیز ساختارهایی معطوف به حل مسئله و مسئله محور است، ساختارهایی که خروجی آن مشخص تر و ماموریت آن خردتر و قابل سنجش تر است، مثلا در انگلیس وقتی سازمان خدمات بهداشت ملی طبق نتایج تحقیقات خود متوجه می شود بحران تنهایی که مشکل ۹ میلیون انگلیسی از ۶۴ میلیون نفر است و سالانه ۳۲ میلیارد پوند به اقتصاد انگلستان ضربه می زند و اساسا ضرر آن از مصرف روزانه ۹ نخ سیگار بیشتر است، به دستور نخست وزیرشان وزارت امور تنهایی در این کشور تشکیل می شود؛ یا هنگامی که درمی یابند که سالانه ۴۵۰۰ نفر در انگلیس خودکشی می کنند دولت انگلستان متعهد می شود مبلغ ۲,۴ میلیون دلار به مؤسسه «خیریه ساماریتنس» برای ایجاد خط تلفن مشاوره رایگان به کسانی که تصمیم به خودکشی گرفته و احتیاج به مشاوره دارند، اختصاص دهد و وزارت مبارزه با خودکشی را ایجاد می کنند.
باطنی گفت: اوایل دهه هشتاد وقتی سعید حجاریان آن جمله معروف «اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات» را گفت منظورش از اصلاحاتی که مرد اصلاحات انتخابات محور و منظورش از اصلاحاتی که برایش زنده باد می گفت اصلاحات جامعه محور بود. در نظرگاه اصلاحطلبی انتخابات محور، تعریف قدرت یا حداقل تعریف قدرت موثر معطوف به قدرت سیاسی بود؛ کسب قدرت سیاسی غایت سیاستورزی تعریف میشد؛ فقدان قدرت سیاسی نیز دلیل همه ناکامیها دانسته میشد؛ انتخابات نیز تنها و یا شاید آخرین فرصت و یگانه ابزار کسب قدرت تلقی میشد و کنشگر سیاسی که به قدرت راه پیدا نمیکرد، کنشگر بیاثر شناخته میشد.
وی خاطرنشان کرد: در نقطه مقابل نظریهپردازان اصلاحطلبی جامعهمحور بر آن بودند دولتها دارای چهارپایه یا چهره متفاوت هستند، پایه اجبار و چهره اجبارآمیز؛ پایه عقیدتی و چهره ایدوئولوژیک؛ چهره عمومی یا تامین خدمات و کار ویژههای عمومی و پایه منافع مادی یا چهره خصوصی که داشتن حداقلی از این پایهها و کارویژهها برای تمام حکومتها ضروریست. دولتها از دیرباز وظایف و کارویژههای عمومی داشتهاند، مثل دفاع در مقابل حملات خارجی، حل منازعات داخلی و انجام خدمات عامالمنفعه اما مهمترین چهره دولت برای نظریهپردازان اصلاحطلبی جامعه محور همانا چهره خصوصی دولت بود و رابطه قدرت دولتی با منافع گروهها و نیروهای اجتماعی را می سنجیدند.
باطنی ادامه داد: در نظرگاه اصلاح طلبان جامعه محور، قدرت یا قدرت موثر تنها قدرت سیاسی نیست و باید به دنبال نوعی از سیاست یعنی سیاست اجتماعی رفت، آنها میگفتند اگرچه جامعه واجد قدرت به مفهوم دولتی آن نیست و قدرت اجتماعی بر عکس قدرت دولتی، پشتوانه اجبارآمیز ندارد اما رابطه جامعه نسبت به دولت در ذیل مفهوم «تعیین کنندگی» قابل بررسی است، نه تحت عنوان «اعمال قدرت» جامعه و نیروهای اجتماعی از یک نظر به عنوان بستر و زمینه عمل دولت، حدود و ماهیت آن را تعیین میکنند و حکام سیاسی نیز بهعنوان بخشی از جامعه تحت تاثیر ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه خود عمل میکنند؛ بدین سان از لحاظ نظری دو مفهوم سلطه سیاسی و تعیینکنندگی را باید از هم تمیز داد که در سالهای اخیر در زمینه تعیین کنندگی قدرت اجتماعی فراوان مشاهدات قابل تامل داشته ایم.
این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: به قول دکتر سریع القلم، ۱۹۲۴ اولین تجربه دموکراسی در انگلستان است و هنوز تجربه دموکراسی در دنیا به یک قرن نرسیده است ولی دانشگاههای آزاد ۴۰۰ سال، سندیکاهای کارگری ۲۰۰ سال و روزنامههای آزاد و مستقل ۱۸۰ سال سابقه تاریخی در انگلستان دارند. فعالیت بخش خصوصی در انگلستان از اواسط قرن هجده آغاز شد و تولید ثروت، زمینه ایجاد ثبات سیاسی و تحزب را فراهم آورده است. این یعنی در انگلستان قبل از آنکه دموکراسی کامل اجرا شود نهاد سازی صورت گرفته است و اصلاح طلبان جامعه محور امروز نیز چون احمد زیدآبادی و حتی دکتر رنانی دقیقا بر همین نقطه یعنی بر لزوم نهاد سازی اجتماعی و جامعه پذیری سیاسی دست می گذارند و به همین خاطر است که دکتر رنانی بر مفهوم کودک و توسعه متمرکز شده است.
این پژوهشگر علوم سیاسی افزود: معتقدم ما دچار انباشت مسئله و بحران سرمایه اجتماعی در سیاست شده ایم برای همین نه اصلاح طلبی انتخابات محور و نه اصلاح طلبی جامعه محور هیچ یک نمی تواند ما را از عصر همایندی بحرانها عبور دهد، ما نیازمند نوعی اصلاح طلبی مسئله محور هستیم، اصلاح طلبی که معطوف به حل مسائل و ابرچالش های کشور باشد و برای عبور از بحران ها برنامه داشته باشد.
باطنی افزود: به اعتقاد من اصلاح طلبی باید برای بحران صندوق های بازنشستگی برنامه داشته باشد، طبق آمار گفته میشود تا ۲۰ سال آینده بیش از ۱۵ درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل می دهند و تا ۳۰ سال آینده نیز از هر چهار نفر، یکی بالای ۶۰ سال است. بروز سونامی سالمندی یکی از نگرانیهایی است که جمعیت شناسان به طور جدی در سالهای اخیر مطرح میکنند، سونامی که هم خود ناشی از تغییرات اجتماعی است و هم با خود تغییرات اجتماعی دیگری به همراه دارد.
وی ادامه داد: بحران صندوقهای بازنشستگی در سالهای اخیر، قطعا در آینده گریبان سالمندان را خواهد گرفت و بحران سالمندی جمعیت را تشدید خواهد کرد. همان طور که میدانید صندوقهای بازنشستگی با حدود ۱۳ میلیون حقوقبگیر اینک ۷۶ درصد منابع خود را به وسیله بودجه عمومی دولت تامین میکند و در حال حاضر صندوقهای تأمین اجتماعی نیروهای مسلح، کارکنان فولاد و دیگر صندوقها وضع بحرانی دارند، در تمام این صندوقها تعادل میان منابع و هزینهها از بین رفته است.
این فعال سیاسی اصلاح طلب افزود: متوسط سنِ بازنشستگی در ایران ۵۰ سال و این رقم در بسیاری کشورها، نزدیک به ۶۳ سال و شاخص امید به زندگی در ایران ۷۶ سال بشمار میرود و این باعث میشود تا صندوقهای بازنشستگی برای مدت زمان طولانی یعنی دستکم بیش از ۲۶ سال مجبور باشند، بدون آنکه از فرد درآمدی داشته باشند به او حقوق پرداخت کنند. از طرف دیگر به لحاظ استاندارد جهانی باید نسبت پشتیبانی یعنی میزان کسور پردازان به مستمری بگیران پنج باشد و عملا پنج برابر مستمری بگیران، کسور پرداز داشته باشیم که این نسبت در هیچ یک از صندوقهای بازنشستگی ما در حال حاضر برقرار نیست؛ بنابراین اگر میخواهیم بحران سالمندی در آینده تشدید نشود، باید به فکر احیای صندوقهای بازنشستگی باشیم و برای اقتصاد اجتماعی و احیای بخش تعاونی برنامه داشته باشیم.
باطنی ادامه داد: بحران صندوق های بازنشستگی تنها یک ابرچالش است و اصلاح طلبان باید برای پنج ابرچالش دیگر یعنی «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیست محیطی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» نیز برنامه داشته باشند.
وی خاطر نشان کرد: بعنوان یک پژوهشگر اجتماعی به شدت دغدغه نهاد خانواده را دارم، بر اساس جدیدترین آمارها، رشد تعداد خانوارها در ایران ۲.۷ درصد است این در حالی است که رشد جمعیت رقمی در حدود ۱.۲۴ درصد را نشان میدهد و این به معنای یک تغییر اجتماعی و نشانه افزایش تمایل به زندگی مجردی است، از طرف دیگر طبق آمار سازمان ثبت احوال کشور بیش از ۱۱ میلیون جوان ایرانی مجرد داریم که سن متعارف ازدواج را رد کردهاند و هرگز ازدواج نکرده اند، طبق آمار دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در سن تجرد قطعی هستند و اگر نرخ باروری در وضعیت فعلی پیش رود تا سال ۱۴۰۰ نرخ رشد باروری زنان به صفر خواهد رسید.
وی تصریح کرد: بر اساس آمارهای مسئولان وزارت بهداشت طبق سرشماری سال ۱۳۹۵، سن زنان ۱۵ میلیون خانوار بین ۱۵ تا ۴۹ سال بود که ۲۰ درصد این خانوادهها نابارور بودند، آماری دیگر حاکی است تعداد ازدواجهای ثبت شده نسبت به سال ۱۳۹۵، حدود هشت درصد (۵۱ هزار مورد) کاهش داشته، در حالی که تعداد طلاقها به حدود ۱۷۵ هزار مورد رسیده که بیشترین آمار ثبت شده در تاریخ ایران است. نتایج یک پژوهش در شهر تهران نشان می دهد که بیش از ۴۰ درصد زنان مطلقه برای گرفتن طلاق مجبور شدهاند از مهریه خود بگذرند و بیش از ۳۵ درصد بهدلایل دیگر به مهریه خود نرسیدهاند، یعنی جمعا بیش از ۷۵ درصد زنان مطلقه مهریهای دریافت نکردهاند. این در حالی است که ۷۰ درصد زنان مطلقه دارای حداقل یک فرزند و تنها ۱۶ درصدشان شاغل هستند و درآمد تضمین شده دارند و این باعث تبدیل طلاق به یک بهمن اجتماعی شده است چه آنکه شانس زنان برای ازدواج مجدد یک نهم مردان است و بسیاری از آنان با توجه به مخارج زندگی خود در معرض آسیب دیدن و آسیب رساندن هستند، ضمن آنکه میزان طلاق های عاطفی در کشور دو برابر طلاق های رسمی است و در ایران بالای ۷۰ درصد طلاق عاطفی داریم.
این فعال سیاسی گفت: مزدوجین زیر ۲۴ سال ما ۴۰ درصد طلاق میگیرند و در افراد زیر ۲۷ سال ۷۰ درصد طلاق داریم و طلاق عاطفی تحصیلکردهها سه برابر دیگران است، از دیگر سو و براساس نتایج پژوهش هایی دیگر، ۷۰ درصد مراجعان زنان روسپی، مردان متاهل هستند ، بر اساس آمارهای سال ۹۰ مراکز بازپروری سازمان بهزیستی ۱۰ تا ۱۲ درصد زنان خیابانی متاهل هستند و اغلب آنان در سنین ابتدای جوانی ۲۰ تا ۲۹ سال قرار دارند. اما به گواه مدیرکل پیشین امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی در یک مصاحبه، ۵۰ درصد زنان ویژه فعال در کشور متاهل هستند، آمار دیگر حاکیست سالانه ۱۰ الی ۱۵ درصد دختران بین ۱۴ تا ۱۸ سال از منازلشان فرار میکنند، در آماری دیگر بیش از ٨٠ درصد قربانیان خشونت خانگی، زنان هستند. به گفته رئیس اورژانس اجتماعی خشونت های خانگی در مورد همسر و کودک در ایران ۲۰ درصد افزایش یافته است. براساس گفتههای رئیس مرکز فوریت های اجتماعی سازمان بهزیستی تنها ۱.۵ درصد کودک آزاریها توسط غریبهها صورت گرفته است و ۶۰ درصد آن توسط پدران انجام می شود، ضمن آنکه به گواه معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا ۳۳ درصد قتل ها به قتل های خانوادگی مربوط می شود و خانواده بعنوان امن ترین نهاد اجتماعی عملا در این سالها تا این حد تولید ناامنی اجتماعی کرده است.
باطنی افزود: پرسش من بعنوان یک فعال سیاسی و پژوهشگر اجتماعی اینست که اصلاح طلبان برای نهاد خانواده چه برنامه ای دارند؟ اصل ۱۰ قانون اساسی می گوید از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، هم هقوانین و مقررات و برنامهریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد، آیا تا به حال تشکیل وزارت امور خانواده طبق اصل ۱۰ قانون اساسی در برنامه های اصلاح طلبان قرار گرفته است؟
این فعال سیاسی ادامه داد: در شرایط حاضر که دچار انباشت مسئله شده ایم و به قول دکتر فاصلی در عصر همایندی بحرانها هستیم به نظر من بیش از چهره یا پایه های جبر، ایدوئولوژیک و خصوصی دولتها، باید بر برجسته کردن چهره کارویژه های عمومی دولت سرمایه گذاری کرد، کاری که همه دولت های رفاه Welfare state در دنیا انجام می دهند و نوعی اصلاح طلبی مسئله محور را پیش بگیریم که بدنبال انجام کارویژه های عمومی برای مردم است، کارویژه هایی که بسیاری از آنها اساسا راهکار سیاسی هم ندارند و تنها با یک رویکرد تکنوکراتیک قابل انجامند.
باطنی در پایان گفت: اصلاح طلبی مسئله محور، راه برون رفت ما از بحران سرمایه اجتماعی در سیاست است و ما نیازمند مشارکت در حل مسائل و ابرچالشهای کشور هستیم، مشارکتی که لزوما هم سیاسی نیست و می تواند در قالب تسهیلگری برای اتاق های فکر دانشگاهی و ایجاد فضای گفتگوی عمومی و مسئله محور صورت پذیرد.
imna