رفتارهای اخیر روسیه و چین بعد از آغاز تحریمهای ایالات متحده نشان داد رابطه این دو کشور با ایران، کاملا در چارچوب منافع آنان و مناسبات کشورهای عضو شورای امنیت دنبال میشود. فرصتطلبی روسها در جایگزینکردن تولید نفت ایران در بازار بعد از دیدار وزرای انرژی روسیه و ایالات متحده و تلاشهای اخیر چین و آمریکا برای بهبود روابط خود و درخواست ترامپ از چین برای همکاریکردن در تحریم ایران نشان میدهد روابط ایران با این دو کشور، هیچگاه استراتژیک نبوده است. در شرایط فعلی همچنان مواضع و رویکرد اتحادیه اروپا درباره آینده برجام و دادن اطمینان به ایران برای باقیماندن در برجام، کارکرد به مراتب بیشتری داشته و اگر سازوکار ویژه حمایتی کشورهای عضو این اتحادیه عملیاتی شود؛ آنگاه میتوان دریافت چرا بسیاری از کارشناسان و آگاهان، خواستار ایجاد زمینههای همکاری کامل با این اتحادیه هستند. در دو سال گذشته و از زمان رویکارآمدن شکاف دو سوی آتلانتیک، خود را بهخوبی نشان میدهد و آخرین آن در دیدار ترامپ و مکرون و در زمینه نیروی دفاعی اروپا به چشم آمد. این اختلافات با سخنان ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی درباره ناتو، اروپا و روسیه آغاز شد و با خروج آمریکا از پیمان پاریس، توافق هستهای و اعمال تعرفههای گمرکی سنگین بر کالاهای اروپایی تشدید شد. میدانیم تحریمهای آمریکا مضاعف است و اگر شرکتی با ایران همکاری داشته باشد، مشمول تحریمهای آمریکا نیز میشود که عمدتا شرکتها و مؤسسات اروپایی به دلیل سود هنگفتی که در تجارت با ایالات متحده دارند، از همکاری با ایران بیمناک هستند؛ اما اگر سازوکار حمایتی به درستی تبیین و اجرائی شود، میتواند وضعیتی نسبی در مراودات مالی و تجاری ایران و اروپا حاکم کند؛ بنابراین نمیتوان روی روسیه و چین در کارزار موجود چندان حساب کرد. تلاشهای روسیه معطوف به حل مسائل و اختلافات با غرب در عین حفظ دستاوردهایش است. حضور در سوریه و نقشآفرینیهایش در این کشور به منزله کانونی برای حل نهایی ماجرا تلقی میشد. در گذشته نیز هنگام ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، روسیه و چین به هفت قطعنامه تحریمی ذیل فصل هفتم علیه ایران رأی دادند.
در شورای حکام آژانس بینالمللی نیز آنها از موضع غیرمتعهدها حمایت نکردند و همسو با هند، ژاپن و… هرگونه مراوده مالی با ایران را خاتمه داده و به سمت معاملات کالایی حرکت کردند. روسیه در حملات اسرائیل به سوریه که به مواضع ایران و متحدان آن بود، نوعی سکوت را دنبال کرد. بههرحال حدود ۶۰ درصد درآمد ارزی روسیه از فروش نفت و گاز است. مهمترین رقیب روسها، سعودیها هستند؛ بنابراین مسکو بیمیل نیست که سیاستهای نفتی خود را با ریاض هماهنگ کند. این رویکرد، تأمینکننده منافع حداکثری روسیه است و بهنوعی در تقابل با ایران است. آنچه مشخص است، در زمانهای حساس، ایران صرفا میتواند روی ظرفیتهای خود حساب کند و این دو کشور به اصطلاح بلوک شرق، ارادهای برای حمایت از ایران نخواهند داشت.
روزنامه شرق، شماره ۳۲۹۲ – پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷