مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا، مهرداد عمادی میگوید: بعد از پروژه اوکراین، نگاه اروپا به ایران تغییر کرده و این سوال مطرح شده که آیا ایران در ماجرای اوکراین، همراه پنهان روسیه بوده یا نه. چون اگر جواب مثبت باشد باید گفت افرادی که اکنون در وین مذاکرات را پیش میبرند، احتمالا تصمیمگیر اصلی نیستند و ممکن است تصمیمگیران اصلی در تهران سیاست دیگری داشته باشند.
به گزارش تجارتنیوز، بعد از حمله روسیه به اوکراین این سوال مطرح شد که آیا اقدام پوتین بر روند مذاکرات هستهای ایران اثر میگذارد؟ این سوالی است که مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا در پاسخ به آن به تجارتنیوز میگوید اعتماد به روسیه صفر شده و اعتماد در مذاکرات وین به کمترین حد خود رسیده است. او میگوید در مذاکرات دولت قبل هم روسیه قرار بود برای رفع تحریمهای نفتی ایران کاری کند که انرژی لازم را نگذاشت. این بار هم که حمله به اوکراین، روند پرونده را پیچیده کرده. پشت پرده توافق هستهای چیست؟ مشروح این گزارش را میخوانید:
آخرین گفتگوی تجارتنیوز در خصوص پرونده هستهای ایران با شما، به خردادماه امسال بر میگشت. زمانی که انتظار میرفت مذاکرات به نتیجه برسد که نشد. ۹ ماه از آن زمان گذشته و دوباره ما در همان نقطه ایستادهایم و هنوز توافق نهایی ایجاد نشده. مشکل اصلی چیست؟
در مذاکرات خرداد ماه، ایران انتظار داشت روسیه به روند مذاکرات شتاب بدهد. قرار بود روسیه برای رفع تحریمهای افراد حقیقی و حقوقی و تحریمهای نفتی ایران انرژی بیشتری بگذارد. اما این انرژی از طرف روسیه گذاشته نشد. البته مشکلات دیگری هم وجود داشت. مذاکرات کنونی وین شباهتهای زیادی به مذاکرات خرداد ماه دارد اما من معتقدم شرایط رسیدن به توافق اکنون کمی پیچیدهتر شده است.
دلیل این پیچیدگی، حمله روسیه به اوکراین است؟ چون به نظر میرسد از روز حمله روسیه به اوکراین، ادبیات مذاکرات تغییر کرده است.
دقیقا مشکل همین است. در پنج، شش روز گذشته، نگاه اروپا به پرونده ایران به کل تغییر کرده است. حالا اروپا در پرونده ایران با دو سوال اصلی مواجه شده. اول اینکه آیا ایران در ماجرای اوکراین، همراه پنهان روسیه بوده؟ اگر جواب این سوال مثبت باشد، یک مساله دیگر مطرح میشود. اینکه افرادی که در وین مذاکرات را پیش میبرند، احتمالا تصمیمگیر اصلی نیستند و ممکن است تصمیمگیران اصلی در تهران سیاست دیگری داشته باشند.
تا قبل از این ماجرا، نگاه اروپا به ایران این گونه بود که ایران کشوری است که در منطقه تحرکاتی دارد که برای اروپا خوشایند نیست. اما حالا این نگاه ایجاد شده که مبادا ایران به شمشیر مسکو در منطقه تبدیل شده باشد.
در پنج، شش روز گذشته، نگاه اروپا به پرونده ایران به کل تغییر کرده است. اروپا با دو سوال مواجه شده. اول اینکه آیا ایران در ماجرای اوکراین، همراه پنهان روسیه بوده؟ اگر جواب این سوال مثبت باشد، احتمالا افرادی که در وین مذاکرات را پیش میبرند، تصمیمگیر اصلی نیستند.
روایت عجیب از قرارداد گازی با اروپا
اروپا بر چه اساسی چنین نگاهی دارد؟
در سومین روز ورود روسیه به اوکراین، روسیه رسما اعلام کرد صادرات گاز خود به اروپا را قطع میکند. این تهدید روسیه، سبب شد آلمان اعمال تحریمهای جدید علیه روسیه را فعلا متوقف کند. آن زمان بود که در گفتگوهای میان اروپای ۳ یک گمانه جدی مطرح شد. آن هم این بود که شاید ایران چند سال قبل «دانسته» از بازار گاز اروپا خارج شده تا توان مسکو برای افزایش فشار روی اروپا را بیشتر کند. در این گمانه ممکن است ایران به مسکو کمک کرده باشد تا از طریق ابزار انرژی اروپا را فلج کند و اروپا نتواند در برابر کمپین اشغال اوکراین عکسالعمل نشان ندهد. در این نگاه، ایران با کمک روسیه عملا زمستان اروپا را به یک برزخ یخزده تبدیل کرد.
در این نگاه، ایران از بازار گاز اروپا کنار رفته. این در حالی است که امریکا صادرات نفت و گاز انرژی ایران را تحریم کرده است. دولت ایران چندین سال است که با کسری بودجه شدید مواجه است. چرا در این شرایط سخت اقتصادی ایران باید خودش را از بازار گاز کنار بکشد؟ آن هم در شرایطی که میدانیم اگر ایران سهم گاز خود را استخراج نکند، کشورهای همسایه استفاده میکنند.
در ماه می ۲۰۱۶ قرار شد چند شرکت اروپایی از جمله رویال داچ شل با ایران قراردادهای بلندمدتی در حوزه انرژی و به خصوص گاز منعقد کنند. هیاتهایی برای مذاکره به ایران آمدند. قرار بود اروپا در حوزه انرژی ایران سرمایهگذاری کند. این سرمایهگذاری هم به نفع ایران بود و منابع ارزی زیادی برای ایران داشت و هم به اروپا اجازه میداد انحصار روسیه در حوزه گاز را بشکند.
اما ناگهان روند ماجرا تغییر کرد و در اگوست ۲۰۱۶ تهران شرایط عجیبی برای ادامه همکاری وضع کرد. شرایط ایران به گونهای بود که نشان میداد تمایلی برای این همکاری ندارد.
آن زمان در فرانکفورت جلسهای برای بررسی نتایج همکاری با ایران برگزار شد که طرف اسپانیایی گفت با توجه به تماسی که با مادرید داشتم ما از این پروژه خارج میشویم. چون مشخص است که ایران چنین همکاری دو طرفهای را نمیخواهد. گویا ایران در این ماجرا دنبالهروی روسیه است.
یعنی قرار بود اروپا در مقابل تحریم آمریکا بایستد؟
اروپا در موارد زیادی تسلیم تحریمهای خزانهداری آمریکا شد. اما درباره گاز نه. امریکا هم پذیرفته بود که ورود ایران به گاز اروپا ، هم برای ایران مثبت است و هم برای امنیت انرژی اروپا. ما عین این تجربه را سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ هم داشتیم. علیرغم تحریمهای نفتی ایران، آمریکا در این سالها به کره جنوبی و ژاپن اجازه داد که به خرید نفت خود از ایران ادامه دهند. در سال ۲۰۱۶ هم اروپا تمایل داشت با ایران همکاری کند. هم آمریکا قبول کرده بود. ایران این قرارداد را نپذیرفت.
در ماه می ۲۰۱۶ قرار بود اروپا در حوزه انرژی ایران سرمایهگذاری کند. این سرمایهگذاری هم به نفع ایران بود و منابع ارزی زیادی برای ایران داشت و هم به اروپا اجازه میداد انحصار روسیه در حوزه گاز را بشکند. اما ناگهان تهران شرایط عجیبی برای ادامه همکاری وضع کرد و نشان داد تمایلی برای این همکاری ندارد.
ضرر ۲۳ میلیارد دلاری روسیه به ایران
از سال ۲۰۱۶ تاکنون ایران با وجود کاهش شدید درآمدها و محدودیت ارزی، حاضر به پذیرش فروش گاز خود به اروپا نشده تا با روسیه برای فشار وارد کردن به اروپا همراهی کند؟ چنین همراهی باید برای تهران منافع سیاسی یا اقتصادی داشته باشد. ایران چه نفعی از این همراهی برده؟
پرسش شما چند لایه دارد. یکی از مواردی که در سوال شما وجود دارد این است که آیا ایران میدانسته و با آگاهی با پروژه روسیه همکاری کرده است یا نمیدانسته؟
من نمیتوانم پاسخ دقیقی به این سوال بدهم. اما به ماجرایی اشاره میکنم که شاید جواب شما را بدهد. من چهار سال قبل با یکی از مسئولان ارشد ایران در برلین نشستی داشتم. در آن نشست این مساله مطرح شد که موارد بسیار زیادی درباره روابط ایران با چین و روسیه وجود دارد که ممکن است دولت از آن بیخبر باشد.
چون احتمالا هسته سخت قدرت در تهران این موارد را مدیریت میکند و در جریان آن است. به خصوص مسائلی که به موارد راهبری و اساسی مربوط میشود. من نمیدانم ایران دانسته همراه روسیه شده یا نه. اما اروپا مدعی است ایران این همراهی را دارد.
شما میگویید این همراهی چه نفعی برای ایران داشته؟ این یک پرسش خوب است که ایران باید به آن جواب بدهد. اما من هر چه نگاه میکنم به جواب مشخصی نمیرسم.
ایران میتواند در برابر این همراهی و امتیازهایی که به روسیه میدهد، دو دسته همراهی از روسیه بخواهد. یکی همراهی اقتصادی و دیگری شاید نظامی. اما هر کدام را که نگاه کنیم مصداقی از همراهی روسیه پیدا نمیکنیم.
در سال ۲۰۱۷ در سفر پوتین به تهران، مشاور انرژی پوتین هم حضور داشت. در آن سفر قرار شد روسیه ۲۳ میلیارد دلار در بازار انرژی ایران سرمایهگذاری کند.
آن زمان توتال و بیپی قرار بود وارد بازار انرژی ایران شوند. اما زمانی که نمایندگان این شرکتها با ایران برای دور دوم و سوم مذاکرات تماس گرفتند، تهران اعلام کرد این موارد در یک توافق راهبردی به روسیه واگذار شده است. اما روسیه نه خودش در ایران سرمایهگذاری کرد و نه اجازه داد اروپاییها سرمایهگذاری کنند.
گمانه دوم این است که شاید روسها در برابر تهاجم احتمالی غرب و امریکا به ایران کمک نظامی یا سختافزاری بدهند. بر اساس آنچه تا الان اعلام شده ایران قرار شد سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ از روسیه تعدادی موشک F300 بخرد. ایران هنوز از برنامه تحویل و آموزش استفاده از این موشکها عقب هستیم. ترکیه و هند خیلی دیرتر از ایران برای خرید این موشکها اقدام کردند و نسل بعدی این موشک را تحویل گرفتند و هند روی موشکهای نسل جدید با مسکو صحبت میکند اما ما هنوز منتظر دریافت موشکهای F300 هستیم که پول آن را سال ۲۰۰۸ دادهایم.
پیش از این قرار بود توتال و بیپی وارد بازار انرژی ایران شوند. اما زمانی که نمایندگان این شرکتها با ایران برای دور دوم و سوم مذاکرات تماس گرفتند، تهران اعلام کرد این موارد در یک توافق راهبردی به روسیه واگذار شده است. اما روسیه نه خودش در ایران سرمایهگذاری کرد و نه اجازه داد اروپاییها سرمایهگذاری کنند.
پس نفع این همکاری و همراهی چه بوده؟
من چیزی نمیبینم. شاید این پیوندی که ما ادعا میکنیم با مسکو داریم، یک پیوند یک طرفه است. ما امتیاز میدهیم اما گویا روسیه به این امتیازات جواب نمیدهد.
قبول کنیم که روسیه نمیخواهد ما یک تولیدکننده مستقل و توانمند در حوزه تولید نفت و گاز باشیم چون توانمندی ایران با منافع روسیه همخوانی ندارد. دیدی که در برخی از لایحههای قدرت در تهران وجود دارد. یا خوشبینانه است یا با خوشخیالی همراه است که روسیه شریک ماست اما روسیه شریک استراتژیک ما نیست. اگر دنبال شریک استراتژیک هستیم باید آن را در هند و کره جنوبی و ژاپن دنبال کنیم.
جزئیات توافق جدید ایران در وین
با تمام این تفاسیر، روند پرونده هستهای ایران به چه سمتی میرود؟ تغییر نگاه اروپا به ایران مذاکرات را متوقف میکند یا به تعویق میاندازد؟
تمام گزارشهایی که تاکنون به دست ما رسیده میگوید سطح اعتماد در مذاکرات به شدت پایین آمده است. فقط سطح اعتماد اروپا و آمریکا به ایران کم نشده. اعتماد ایران هم کم شده است.
آخرین گفتگویی که من با برخی از مقامات داشتم این بود که اگر ایران در پروژه اوکراین همراه روسیه بوده، باید محدودیتها و تحریمهای جدی انتقال تکنولوژی و سرمایهای که روی مسکو و میسک وضع میشود، روی تهران هم وضع شود. این تحریمها خارج از برنامه برجام است. اما نشان میدهد چقدر نگاه به ایران تغییر کرده است.
طرفهای غربی برای اتمام مذاکرات و رسیدن به توافق تعجیل داشتند چون میگفتند هر چقدر زمان بگذرد، احتمال دستیابی ایران به سلاح هستهای بیشتر میشود. یعنی آمریکا و اروپا مانع توافق میشود و ایران هستهای را میپذیرد؟
بعد از ماجرای اوکراین، دو پیامد مد نظر است. اول اینکه احتمال توافق همچنان وجود دارد. حتی ممکن است همین چند روز توافقی ایجاد شود و طرفین هم امضا کنند. اما این توافق حتما یک توافق محدود است. هم از نظر زمانی و هم جغرافیایی. دیگر توافق سال ۲۰۱۵ نیست!
اعتماد به روسها به صفر رسیده و به ایران هم! بخش دومی که در اروپای ۳ کسی مطرح نمیکند این است که حتی اگر توافقی هم حاصل شود ممکن است ایران پروژه اتمی خود را همچنان پیش ببرد. پس آنچه از طرف کشورهایی مانند عربستان مطرح میشود این است که به همه منطقه اجازه بدهیم اتمی شود. اتمی شدن کل منطقه این امکان را میدهد که ترمزهایی روی فعالیت اتمی ایران وضع شود. هزینه اتمی شدن منطقه برای ایران بالاست. در مورد کره شمالی هم همین است. احتمالا محدودیتهای اتمی منطقهای که کره شمالی در آن است، بازنگری شود.
برای ایران توافقی مهم است که اقتصاد کشور را نجات دهد. اقتصاد ایران تحت فشار است.
مساله همین است. احتمالا توافقی حاصل میشود که توان اقتصادی ایران را در همین حد نگه دارد. اگر توان اقتصادی ایران کم باشد، ایران نمیتواند بعد نظامی خود را تقویت کند و آن زمان مهم نیست ایران چند موشک دارد! وقتی توان اقتصادی ایران پایین باشد، خطر اتمی ایران هم زیاد نیست.
یعنی توافق به سمتی میرود که تحریمهای اقتصادی برطرف نشود؟
سه روز قبل از حمله روسیه به اوکراین این مساله مطرح بود که برخی از تحریمها علیه ایران به صورت محدود برداشته شود. تا ایران هم نتواند غنیسازی خود را بالای ۶۰ درصد برساند. اما ما میدانیم ایران در چندین سایت، برنامه غنیسازی را به بیش از ۶۰ درصد رسانده. این روغن ریخته شده را نمیتوان به جام برگرداند. به همین دلیل رفع تحریمهای مرتبط با تکنولوژیهای پیشرو در صنعت هوانوردی و سختافزارهای مختلف دیگر روی میز نیست.
بعد از پروژه اوکراین، احتمالا توافقی حاصل میشود که توان اقتصادی ایران را در همین حد نگه دارد. اگر توان اقتصادی ایران کم باشد، نمیتواند بعد نظامی خود را تقویت کند و آن زمان مهم نیست ایران چند موشک دارد! وقتی توان اقتصادی ایران پایین باشد، خطر اتمی ایران هم زیاد نیست.
بعد از پروژه اوکراین، دیگر نباید دنبال یک توافق همهجانبه و عمقی با ایران باشیم. اروپا میپذیرد که با ایران توافق محدود کند، امتیازاتی بدهیم و فعالیتهای ریسکی ایران را مدیریت کنیم. اما دیگر نمیتوان انتظار توافق ۲۰۱۵ را داشته باشیم.
مشکل اروپا الان مساله انرژی است. اگر ایران بپذیرد گاز اروپا را تامین کند، روند پرونده تغییر میکند؟
الان هر پیشنهاد تهران باید راستیآزمایی شود. اما اگر ایران واقعا این همکاری را قبول کند، میتوان امیدوار بود. مثلا ایران واقعا قبول کند که مثلا ظرف ۲۰ ماه مقدمات انتقال انرژی به اروپا را فراهم کند. در این حالت ایران حداقل میتواند مانع برداشت بیشتر قطر و روسیه و آذربایجان از میادین مشترک بشود. در این میان باید دید روسیه چه میکند. چون منافعش چنین همکاری را ایجاب نمیکند.
تجارت نیوز