سالهاست مُهر اخراج و بیکاری و ورشکستگی و تعطیلی کارخانه جات بزرگ و کوچک، عدم پرداخت حقوق های ماهیانه، عدم واریز حق بیمه کارگران و بلاتکلیف ماندن بازنشستگی آنان بر پیشانی طبقه کارگر ایران نقش بسته است و تلاش و مبارزه هر روزه آنان از نامه نگاری تا تجمع و بستن جاده ها برای تحقق زندگی برباد رفته شان جاری است.
تاکنون تمامی دستگاههای مربوطه با دادن وعده و وعید توانسته اند برای بقای عمرشان زمان بخرند، بدون آنکه کوچکترین کاری برای حل معضل میلیونها خانواده کارگری گرفتار در این گرداب کرده باشند.
زمانی که در تیتر های درشت روزنامه ها اختلاس و دزدی و فرار روسای بانکها با میلیاردها تومان و غیب شدن دکل های نفتی و شمش های طلا و لفت و لیس های پنهان وخالی شدن صندوق های بیمه ای و ….خودنمایی میکرد و میکند پر واضح است که حل گره گمشده ی معضل زندگی ما کارگران درکجاست.
آقایان عاجز از گرداندن جامعه در بی پاسخی به این همه جنایت ، در برابر حق خواهی کارگران به جان آمده از این همه فلاکت ، دست به سرکوب عریان در مقابل چشمان افکار عمومی میزنند.
جامعه ای که در طول چهار دهه گوشش از اخبار دزدی و جنایت و اعدام و خودکشی و مرگ عزیزانش در جاده و کارخانه ها تحت نام حوادث کار پر شده است اکنون می بیند کارگران را در اراک به دلیل حق خواهی با ماهها تحمل گرسنگی بدلیل عدم پرداخت دستمزد با ماشینهای مدرن سرکوب و نیروهای بیشمار اجیر شده که هزینه ی تمامی اینها را از جیب تک تک ما کارگران درآورده اند مورد تعرض وحشیانه قرار داده وتحت نام حفظ امنیت شهر با گاز اشک آور و فلفل و باتوم سعی در خفه کردنشان هستند.
حاکمینی که صندلی های قدرتشان را به نام مستضعفان تصاحب کردند و همیشه خودشان را وام دار کوخ نشینان میدانستند اکنون به جایی رسیده اند که برای حفظ قدرتشان با تمام چهره ی واقعی شان جلوی کارگر ایستاده اند و چنگ و دندان نشان میدهند.
اما ما کارگران اجازه نخواهیم داد فقر و مرگ را به سفره های خالی مان تحمیل کنند و در برابر اعتراضمان گلوله و زندان را هدیه کنند. تاریخ کل ستمگران گواه همین مسئله است که همیشه درب بر همین پاشنه نمیچرخد.
akhbarerooz