زیتون – پروین بختیار نژاد پس از یک دوره بیماری در تهران در گذشت. رضا علیجانی٬ همسر او٬ در این باره نوشت: «پروین بختیارنژاد هم پروانه گون پرکشید و رفت. تنها بخت پروین در این دوران سخت این بود که سر بر خاکی نهد که دوستش داشت. در کنار مردمی که به آنها عشق می ورزید.»
پروین بختیارنژاد کار روزنامهنگاری را از سال ۷۴ و در نشریه «ایران فردا» به مدیر مسئولی عزتالله سحابی آغاز کرد. پس از توقیف نشریه ایران فردا، به ماهنامه «جامعه نو» رفت و پس از بسته شدن آن در روزنامههای خرداد، آفتاب امروز، صدای عدالت، یاس نو، نوروز، وقایع اتفاقیه، شرق، اعتماد و کارگزاران مشغول به کار شد.
او بعد از تعطیلی روزنامهها، در سایتهای روز، گویا، مدرسه فیمنیستی، جرس، ملی-مذهبی و زیتون یادداشتهایی در حوزه حقوق زنان منتشر میکرد. بختیارنژاد همزمان با روزنامهنگاری به کارهای پژوهشی نیز مشغول بوده است و اولین تحقیق خود را در مورد خودسوزی زنان در ایران در سال ۸۰ به چاپ رساند.
در سال ۸۴ شروع به نگارش کتاب دوماش کرد که تحقیقی در مورد موانع درون ساختاری سازمانهای غیر دولتی در ایران بود و به مشکلات درونی نهادهای مدنی میپرداخت.
کتاب سوماش نیز پژوهشی در مورد قتلهای ناموسی در ایران بود، در سال ۸۹ و بعد از اینکه این کتاب ۹ ماه در وزارت ارشاد برای ممیزی منتظر ماند، نهایتا به ناشر اعلام شد که به این کتاب مجوز چاپ نمیدهند. بختیارنژاد در همان سال اقدام به چاپ اینترنتی این کتاب در سایت مدرسه فمینیستی کرد. کتاب مذکور در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات «آرش» در استکهلم به چاپ رسید.
او که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به همراه همسر و فرزندش از ایران خارج شده بود٬ سال گذشته به ایران بازگشت.
رضا علیجانی در کانال تلگرامیاش در این رابطه نوشت:
پروین بختیارنژاد هم پروانه گون پرکشید و رفت
تنها بخت پروین در این دوران سخت این بود که سر بر خاکی نهد که دوستش داشت. در کنار مردمی که به آنها عشق می ورزید. زنان، کودکان کار و همه دردمندانی که صدایی نداشته اند.
پروین از دوران دبیرستان و با کتابهای شریعتی و صمد و … چشم به جهان گشود. زان پس در جمع ها و محفلها و تشکل های مختلف به حد توان برای آزادی و عدالت و رهایی مردمانش تلاش کرد و علیرغم جسم همیشه بیمار و رنجورش چیزی کم نگذاشت. تالاسمی که همیشه با او بود گاه توانش را می ربود ولی عشق به مردم و میهن همواره با او بود. بعدها آمبولی و خطر لخته شدن خون (که به دو عمل جراحی در خارج از کشور منجر شد)، همیشه در کمین اش بود و بالاخره او را از پای درآورد.
چند سال آخری که همچنان پا برخاک میهن می گذاشت در باره خودسوزی زنان و قتلهای ناموسی و آسیب شناسی کارهای مدنی در ایران پژوهش می کرد و می نوشت. در خارج از کشور نیز همین دغدغه ها را پی گرفت. بازگشتش به ایران اما چندان طول نکشید و در آخرین حمله بیماری قدیم دیگر تاب نیاورد و تسلیم سرنوشت شد.
خداوند پروین و همه ما را زیر سایه رحمتش بگیرد، بدی های مان را به خوبی های مان ببخشاید و آرامش ابدی به ارمغان آرد.