برای ورود به بحث در مورد انشقاق دو پرسش پیش روست:
۱) درکدام شرایط می توان انشقاق را انشعاب نامید؟
۲) چرا انشعاب بوجود می آید و رهیافت پرهیز از آن چیست؟
🧊 در چه شرایطی می توان از انشعاب سخن گفت؟ از نظر این نویسنده انشقاق در درون یک نهاد سیاسی در دو وضعیت متصور است:
۱. جدایی میان دو جناح به دلیل تغییر ایدئولوژیک در بخشی از نیرو های درون سازمانی،
۲. انشقاق درون سازمانی بدلیل پیدایش تفاوت در تحلیل و راهبرد در برخورد با حاکمیت،.
در صورت نخست[ آنچنانکه در سال ۱۳۵۴ برای مجاهدین خلق رخ داد]، جناح تغییر دهنده ایدئولوژی باید برود و سازمان و نهاد خود را بسازد و از آرم و نام تشکیلات اولیه استفاده نکند. در این وضعیت نمی توان از انشعاب سخن گفت؛ اما در صورتیکه انشقاق درون تشکیلاتی ناشی از وجود دو مشی و یا دو راهبرد در نحوه برخورد با حاکمیت است[ وضعیتی که برای چریکهای فدایی در سال ۵۹ بوجود آمد]، می توان از واژه انشعاب سخن گفت.
🧊در پاسخ به این پرسش که چرا انشعاب بوجود می آید؟ باید گفت که اصولا انشعاب زائیده رهبری و مدیریت غیر دموکراتیک و عدم رعایت اصل تساهل در یک نهاد سیاسی می باشد. در واقع انشعاب در آن دسته از نهاد های سیاسی محتوم است که نمیخواهند قبول کنند که در هر تشکل سیاسی اختلاف در دید گاهها، تحلیل و استراتژی ها امری ذاتی است. تقریباً در تمامی احزاب سیاسی برخی از اعضا محتاط تر هستند و برخی چالاک تر و پیشرو تر؛ لذا تنها راه جلو گیری از انشعاب این است که حقوق اعضا و پیشگامان جناح های درون تشکیلات برای بیان نظرات خودشان و به گفتگو گذاشتن راهبرد های آنان در سطوح عالی نهاد، به رسمیت شناخته شود و به اکثریتی که به روش دموکراتیک انتخاب شده، این اختیار داده شود که بنام نهاد سیاسی مذبور تصمیم اجرایی بگیرد و تشکیلات را تا پلنوم یا کنگره بعدی هدایت و رهبری کتد و به طیف منتقدین فرصت داده شود که نقد کند یا پیشنهاد های خود رابا امضای خود مطرح سازد.
🧊 شور بختانه در نهاد های سیاسی کشور های توسعه نیافته، اساسنامه و مرامنامه هایی نوشته می شود و اشخاصی با برپایی یک کنگره یا پلنوم در راس تشکیلات قرار می گیرند، اما همانند روسای همان کشورها، به تدریج نهاد تحت مدیریت را تیول خود پنداشته، پایوران را به کرنش گری و مریدی کشانده، تمایلی به برپایی دموکراسی مبتنی بر کثرت پذیری و رقابت سالم، تساهل در برخورد با جناح اقلیت و پذیرش تناوب برای واگذاری مسئولیت به دیگر اعضای نهاد سیاسی نشان نمی دهند و در این راستا آنقدر سر سختی و لجاجت می کنند تا کار به اتمیزه شدن هواداران، پایوران و پیدایش تشکلات متعدد بیانجامد.