آنهائیکه مدعیند وضع اقتصادی مردم در دوره ی ۲۵ ساله رژیم کودتا بهتر از پیش از کودتا و پس از آن یعنی در ۴۵ سال حکومت رژیم منحط آخوندی کنونی بوده فاکتورهایی را نا دیده میگیرند.
اولأ قبل از ملی شدن صنعت نفت مبلغی که شرکت BP از سود نفت ایران به دولت ایران میپرداخت خیلی کمتر از مالیاتی بود که از سهم سودی که از نفت ایران میبرد به دولت انگلیس میپرداخت. تکرار میکنم مالیات بر در آمد سودی که این شرکت از نفت ایران بدولت بریتانیا می بایست بپردازد خیلی بیشتر از مبلغی بود که به دولت ایران یعنی صاحب اصلی نفت میپرداخت .( دولت دکتر مصدق چون از طرف دول آمریکا و انگلیس تحت تحریم اقتصادی قرار گرفته بود، مجبور به چاپ اوراق قرضه ملی شد تا با فروش آن بتواند بودجه کشور را تأمین نماید). قیمت نفت هم تا قبل از ملی شدن هر بشگهٰای بین یک تا دو دولار نوسان داشت.
دومأ- در دوره ی حکومت استبدادی کودتا جمعیت ایران حد ود سی تا سی دو ملیون نفر بود اکنون بالغ بر ۸۵ ملیون نفر است یعنی تقریبا سه برابر آن زمان. بنا بر این با د زدیها ئیکه بیشتر از دوران حکم فرمائی شاه صورت میگیرد و مخارج هنگفت تروریستهای نیابتی و جمعیت ۸۵ ملیونی جای شکرش باقیست که فقط سی ملیون گرسنه و بی خانمان داریم.
نا گفته نماند که دولت مصر چون از جریا ن ملی شدن صنعت نفت ایران و موفقیت دفاع دکتر مصدق از حق و حقوق ملت ایران در دیوان لاهه و سازمان ملل متحد سرمشق گرفته بود، اقدام به ملی کردن کانال سوئز که در دست یک شرکت انگلیسی اداره میشد، کرد در حالیکه تا پایان قراردادش ۱۳ سال باقی مانده بود.
( چون دکتر محمد مصدق بخاطر پیکارش علیه استعمار گران محبوبیتی بین مردم مصر نیز پیدا کرده بود شهر دار قاهره یکی از خیابانهای بزرگ آن شهر را بنام ایشان نام گذاری نمود).
با درگیری کشورهای عربی منطقه در جنگ با اسرائیل که منجر به بسته شدن شیرلوله های نفت تمام کشورهای عربی گردید قیمت نفت جهش نجومی نمود و از بشگه ای دو تا سه دولا به چهل دولار و بیشتر افزایش یافت. کنسرسیوم هم به صرفه دید که فقط نفت خام صادرکند. پالایشگاه آبادان که تا آن زمان (قبل از کودتا ) جزء بزرگترین پالایشگاه های جهان بود و محصولات تصفیه شده صادر میکرد، از کار افتاد وفقط مقداری بنزین برای مصرف داخلی تصفیه می نمود. اغلب بِنجها از کار افتاده منحط و به ویرانه تبد یل گردیدند. بیشتر کارکنان پالایشگاه را با خرید سابقه کاریشان اخراج کردند و باقی مانده ها را به کار های دیگر گماردند.
کنسرسیوم افزایش تولید نفت و صادرات آن را به مرز پنج تا شش ملیون بشگه رساند پر واضح است که در آمد دولت کودتا از شرکت نفت و تولید فرش دست بافت توسط بافندگان ایرانی و صادرات آن به اروپا که آن زمان بازارش گرم شده بود به میزان قابل توجهی افزایش یافته و میتوان گفت به صدها ملیارد دولار میرسید. البته در دولتهای دیکتاتوری در آمد و مخارج یعنی بودجه کشور شفاف نمی باشد با این وجود اگر بیست در صد این در آمد هنگفت در کشور بکار گرفته شود قدر مسلم است سی و سه ملیون جمعیت کشور نیز از آن بهره مند خواهند شد ولی قابل مقایسه با بهره مند شدن هزار فامیل از قبیل درباریان وبستگان آنها چاپلوسا ن و بله قربانگویان که با نفوذ در مقامات بلند پایهی دولتی و دربار به قراردادهای سود آور دست می یا فتند، نبود. ملیاردها دولار خود شاه و درباریان پول ملت را در بانکهای خارجی بحساب خود میگذاشتند. ۴۵ سال است که این طایفه با آن پولها در اروپا و آمریکا در تمول زندگی میکنند. ساخت و مخارج نگهداری ویلای با تونل آتمی شاه در سانت موریس سوئیس خود بالغ بر بیش از ده ملیون دولار شده بود. سرایدار آن را اینجانب در زمستان سال ۱۹۷۱ که سانت موریس رفته بودم و تصادفی با او آشنا شدم ایشان بیش از ۴ هزار فرانک ماهیانه جهت پاسداری ویلا از شاه حقوق میگرفت ( البته مبلغ آن را که پرسید م سکوت کرد و از من فاصله گرفت). اگر این ویلا هنوز هم وجود داشته باشد بیشک تاکنون ملیونها مخارج آن شده است که از پولهای غارتی ملت ایران پرداخت گردیده.