برادر جمشید دانایی فر سربازی که توسط گروه جیش العدل کشته شده است در گفتگو با مسیح علی نژاد، روزنامه نگار می گوید که تا کنون هیچ کسی با آنها تماس نگرفته و او نیز برای نخستین بار از طریق زیرنویس تلویزیون متوجه کشته شدن برادرش توسط نیروهای جیش العدل شده است.
او که به دلیل تاثیر و شوک وارد شده قادر به گفتگوی تلفنی نبود، خیلی کوتاه توضیح می دهد: من خبر را شنیدم و در شوک هستم، خیلی در وضعیت بدی هستم. من دیشب تلویزیون زیرنویس می کرد متوجه شدم.
او با بیان اینکه خانواده اش نیز در جریان کشته شدن برادرش قرار گرفته اند در پاسخ به این پرسش که آیا مسولان تماسی گرفته اند می گوید؛ نه هنوز هیچ کسی تماس نگرفت.
از او می پرسم آیا قرار است مراسمی برای برادرتان برگزار شود می گوید نمی دانم …نمی دانم…. این گفتگو به دلیل تاثر برادر جمشید دانایی فر تمام ماند
لطفا این گفتگو را دست به دست بچرخانید تا شاید درخواستی که خانواده جمشید دانایی فر دارند به گوش مردم، مسولان و خصوصا خانواده چهار مرزبان دیگری که همراه جمشید بودند برسد
جزییاتی از پیگیری های خانواده در مرزبانی و استانداری….
خانواده جمشید دانایی فر در گفتگو با مسیح علی نژاد می گویند که تا این لحظه هیچ یک از مسولان سراغ آنها حتی برای دلجویی هم نرفته اند و آنها به خبر کشته شدن جمشید دانایی فر توسط جیش العدل اطمینان ندارند.
پدر همسر جمشید دانایی فر که دایی او نیز است می گوید دفعه آخر جمشید نمی خواست برود منتظر بود که بچه اش به دنیا بیاید و انتظار می کشید به او مرخصی زایمان همسر بدهند…او با اینکه به خبر کشته شدن جمشید اطمینان ندارد اما از همه کسانی که خواستار آزادی مرزبانان بودند درخواست می کنند که اگر اتفاقی هم برای یکی از این مرزبانان افتاده کمک کنند.
خانواده جمشید دانایی فر در گفتگو با مسیح علی نژاد می گویند که تا این لحظه هیچ یک از مسولان سراغ آنها حتی برای دلجویی هم نرفته اند و آنها به خبر کشته شدن جمشید توسط جیش العدل اطمینان ندارند.
خبر کشته شدن یکی از پنج مرزبان گروگان گرفته شده ایرانی، توسط گروه جیش العدل ابتدا از طریق خود این گروه و سپس مقامات ایرانی اعلام شد اما پدر خانم و دایی جمشید دانایی فر در این مصاحبه از پیگیری هایش در مرزبانی و استانداری کرمان سخن می گوید و در عین حال تصریح می کند: من، همسر جمشید واعضای خانواده مان امید به زنده بودنِ جمشید داریم و از تمامی کشورهایی که خواستار آزادی این مرزبانان بودند می خواهیم اگر اتفاقی برای جمشید افتاده کاری برای مان بکنند و خبری بدهند.
تا این لحظه و پس از انتشار خبر مربوط به کشته شدن جمشید دانایی فر مقامات جمهوری اسلامی ایران و پاکستان درباره دلیل این اتفاق و نحوه همکاری های دو کشور برای حل مشکل گروگان ها، خبر و مطالب ضد و نقیضی را در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده اند که در این میان خانواده ها سرگردان هستند و نمی دانند دقیقا چه اتفاقی برای مرزبانان گروگان گرفته شده رخ داده است.
خانواده جمشید دانایی فر با بیان اینکه از عملکرد مسولان تا این لحظه رضایتی ندارند از همدلی های مردم تشکر کرد و در عین حال خواستار این شد که در صورت امکان خانواده چهار سرباز دیگری که گروگان هستند با آنها ارتباط برقرار کنند و یا کسی شماره تلفنی از خانواده دیگر مرزبانان را در اختیار آنها قرار دهد تا آنها بتوانند با هم در مورد مشکلات شان گفتگو کنند.
گفتگویی در مورد جزییات وضعیت گروهبان گروگان گرفته شده با پدر همسر جمشید دانایی فر که دایی او نیز است انجام داده ام که در زیر می توانید بخوانید و بشنوید:
من مسیح علی نژاد روزنامه نگار هستم اگر شرایط مناشبی دارید خواستم در مورد اینکه جیش العدل گفته جمشید دانایی فر را اعدام کرده با شما گفتگویی انجام دهم.
بله
اگر ممکن است بفرمایید نسبت شما با با جمشید دانایی فر چه است؟
من پدر خانم ایشان هستم
می توانم بپرسم واکنش دختر شما بعد از اینکه این خبر را شنیدند چه بود؟
ایشان هنوز امیدوار است که جمشید زنده باشد.
آیا برنامه و مراسمی برای جمشید دارید؟
نه تا زمانی که خبرمان قطعی نشده ما مراسمی نداریم.
می توانم بپرسم مسولان در این لحظه چه کار کردند؟
مسولان زحمت شان را کشیدند ما دیگر انتظاری نداریم.
کسی از مسولان تا این لحظه کسی برای دلجویی با شما تماس گرفته؟
نه کسی دلجویی نکرده، ما هم که رفتیم از مسولان خواستیم پشت در بسته ماندیم تا مدت ها، بعد هم که رفتیم جواب های خوبی نگرفتیم. یعنی ما رضایتی نداریم در حقیقت. به خاطر اینکه وقتی رفتیم مرزبانی، دیشب هم رفتیم مرزبانی بعد از بیست دقیقه زنگ زدند افسر جانشین مرزبانی را از خانه اش آوردند که به ما گفت شما دیگر اینجا کار ندارید بروید استانداری. ما استانداری هم که رفتیم به ما گفتند خبر { کشده شدن جمشید دانایی فر} قطعی نبوده، با توجه به اینکه خود معاون امنیت کشور اعلام کزد اما رییس امنیت شهر آقای مرعشی گفت عوامل ما که در منطقه هستند به ما مخبر قطعی ندادند. گفتیم ما عاقبتش چه کار کنیم آیا نظر شما بر این است که ما مراسم بگیریم؟ گفت، صبر کنید، ما نمی دانیم چه کار کنیم شما که نمی توانید بروید آنطرف آنها هم که اینجا نیستند تا بتوانید بروید رو در رو بنشیند. بلاخره خبر قطعی ندادند که چه کار کنیم. تلویزیون هم که خبرهایی می دهد. مثلا ده روز قبل گفتند آزاد شدند….
شما خودتان شنیدید؟
بله ده روز قبل همین تلویزیون اعلام کرد که آزاد شدند، شبکه یک هم پخش کرد ولی بعد گفتند خبر کذب است. رفتیم آنجا گفتند قول و قرار شده که آخر سال قبل از عید اینها آزاد می شوند، هر طوری شده به هر قیمیتی که شده ما این مرزبانان را آزاد می کنیم.
مردم هم همدلی های زیادی کردند از شبکه های اینترنتی گرفته تا هنرمندان که گفتند می خواهند صداشون رو به گروهای تروریستی برسانند می خواهم بدانم آیا این همدلی ها به گوش تان رسیده و تاثیری داشته؟
ممنون می شویم از اینکه مردم با ما احساس همدردی می کنیم.
شما خودتان آیا حرفی دارید با کسانی که جمشید دانایی فر و دیگر همراهانش را به گروگان گرفتند؟
خدا خودش عدل و مبین است، بلاخره اینها از کرده های شان پشیمان می شوند. اسیری که در هر کشوری بوده، تا به حال سابقه نداشته که به اسیر آزاری برسانند. تمام دنیا خواستار آزادی شان بودند ولی اینها توجه نکردند، فقط یک کشور نبود که، چندین کشور خواستار آزادی مرزبانان بودند ولی این گروه حتی توجهی به این کشور های دیگر هم نکردند. با این حال ما خواستار این هستیم همین کشورهایی که خواستار آزادی مرزبانان بودند اگر هم اتفاقی برای مرزبانان افتاده که ما البته اطمینان نداریم همین کشورها جواب شان را بدهند.
اطلاعات زیادی در مورد جمشید دانایی فر وجود ندارد، ممکن است شما خودتان توضیح بدهید سن ایشان را سمت شان چه بود، آیا سرباز بود، روحیه خودش چگونه بود؟
ایشان درجه دار بود، سن اش ۲۵ سال بود، روحیه خوبی داشت. علاقمند به خدمت بود اما این سری که می رفت، نمی خواست برود، یک طور دیگری بود، به خاطر همین بچه اش. انتظار می کشید که خدا به او بچه بدهد، بعد انتظارش این بود که به ایشان مرخصی زایمان همسر می دادند. منتظر بود فرزندش به دنیا می آمد که به او مرخصی بدهند و در کنار همسرش باشد که اینطور نشد، چهار روز بود که رفت و این اتفاق برایش افتاد.
بچه اش الان چند روزه است و اگر اسمی برای او انتخاب کردید مایل هستید دیگران بدونند؟
بچه اش بیست روزه است. اسمش را قبل از اینکه پدرش برود خودش انتخاب کرد، امید رضا.
و خود ایشان هم ظاهرا از اینکه فرزندش به دنیا آمده مطلع نشدند.
اگر از طرف رسانه ها مطلع شده باشد بله. چون روزنامه ایران عکسی از ایشان گرفته بود از ما.
در مورد پدر مادر جمشید دانایی فر هم ممکن است کمی توضیح دهید؟
مادر ایشان خواهر من است. در واقع جمشید هم خواهر زاده من است و هم داماد من است. مادر ایشان چهار سال قبل در تصادفی از دنیا رفت، پدر ایشان هم خیلی روانی شده، مریض بوده اما الان که این ماجرا را شنیده بدتر شده، گوشه خانه افتاده و دیگر نمی تواند صحبت کند.
خواسته تان از دولت روحانی و وزارت کشور و دیگر مسولان امنیتی چه است؟
روشن کردن این مسائل بعد هم امنیت را درست برقرار کنند. تدبیر های درستی به نیروها بدهند که بتوانند از مرزها نگهداری کنند. …در ضمن من هم یک خواهشی دارم. اگر زحمتی بکشید شماره تلفن سربازهایی که همراه جمشید بودند را در اختیار ما قرار دهید تا ما بتوانیم با آنها هم صحبتی داشته باشیم. درخواست ما این است که ببینم آنها چه حرف هایی دارند، خواست آنها چه است.
بله صحبت های شما را با صدای خودتان در اینترنت پخش می کنم و اگر خانواده های سربازها خواسته شما را شنیدند و آمدند سراغم، حتما با شما تماس خواهم گرفت.
ممنونم. سالم باشید