مراسم بزرگداشتی با عنوان «عصر علوم انسانی؛ در صحبت استاد داوود هرمیداسباوند» با حضور خانواده هرمیداسباوند، همکاران و دوستان او در وزارت امور خارجه، استادان و همچنین دانشجویان دانشگاههای مختلف برگزار شد؛ مراسمی به همت انجمن علوم سیاسی ایران، خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری انجمن مطالعات صلح. پیام محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، برای مراسم تجلیل از خدمات علمی داوود هرمیداسباوند هم در این جلسه توسط سیدمحمدکاظم سجادپور، مشاور ارشد ظریف و رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی ایران قرائت شد.
پیام ظریف
محمدجواد ظریف در بخشی از پیام خود به مناسبت بزرگداشت هرمیداسباوند آورده بود: «پیگیری اولویتها و منافع ملی از طریق واکاویهای هوشمندانه و دقیق موضوعات و نیز شناخت محیط روابط بینالملل با تمام پیچیدگیها و ظرافتهای آن، امری سترگ است که ایشان با دقتنظر، همواره در مسیر آن گام برداشتهاند. مایلم ضمن قدردانی از تلاشهای صمیمانه و خدمات ارزنده، از خدای بزرگ صحت و سلامتی برای ایشان در ادامه این راه امیدآفرین و برای شاگردان ایشان و همه دانشگاهیان ایران اسلامی آرزو کنم».
دیپلمات بازنشسته نمیشود
سیدمحمدکاظم سجادپور در ادامه جلسه گفت: «دکتر باوند بیتردید دانشیار درجه یک علوم سیاسی کشور هستند. درسخواندن و درسخواندگی سنگ اول است، ولی کافی نیست، بلکه انسان باید خوب تحقیق کرده و خوب درس داده باشد که مجموعه این ویژگیها در استاد باوند متجلی است. دومین ویژگی قابل تقدیر استاد این است که دکتر باوند یک دیپلمات برجسته است. با احترام به دیپلماتهای دوجانبه باید گفت که در دیپلماسی یک حوزه از دیپلمات؛ یعنی دیپلماتهای چندجانبه، ظرافتهای بیشتری در کارشان وجود دارد و نمایندگی ایران در سازمانها و اجلاسهای بینالمللی به لایههای پیچیدهتر و دقیقتری نیاز دارد و ترکیبی از روابط بینالملل، حقوق بینالملل، زبان و بیان در دیپلماسی برجستگی خاصی داشته و دارند. به نظر من یک دیپلمات بازنشسته نمیشود، گرچه ممکن است از لحاظ اداری، حکم بازنشستگی به او داده شود، ولی یک دیپلمات در زمانی که مشغول کار است و تا زمانی که مسئولیت اداری ندارد تنها یک دغدغه دارد و آن منافع کشور است. دکتر باوند از این جهت بسیار برجسته هستند. ویژگی سوم دکتر باوند این است که نوعی درایت ایرانمحورانه همیشه در کلام، رفتار و گفتار ایشان وجود دارد که فوقالعاده است و این درایت نهتنها مبتنیبر دانش دیپلماسی است، بلکه از دانش او از تاریخ ایران نشئت میگیرد».
با خوانش رسمی تنش پیدا نکرد
محمدجواد حقشناس، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و عضو شورای شهر تهران، دومین سخنران بود که با اشاره به آشنایی با باوند از دانشگاه امام صادق گفت: «از مواردی که دکتر باوند را از میان استادان آن زمان نادر میکرد سابقه سالها حضور در وزارت امور خارجه و سازمان ملل بود که به دکتر باوند این توانمندی را داده بود که نهتنها از لحاظ مباحث نظری و تئوریک، همچنین مباحث تاریخی، تسلط لازم را دارا باشد. به لحاظ عملی هم سابقه حضور در عرصه دیپلماسی، این موقعیت و فضا را فراهم کرد که از فضائل خود برای دانشجویان سخن بگویند. با وجود اینکه نگاه سیاسی استاد با خوانش رسمی در حوزههایی، زاویههای جدی داشت، اما نوع تعامل و روند کاری، بیان و همچنین توانایی او که با آرایههای دیپلماتیک عجین و همراه بود، هیچگاه با خوانش رسمی تنش پیدا نکرد. مواضع ملیگرایانه و منطبق بر منافع ملی هرمیداسباوند همچنین بهطور همزمان، استفاده درست از رسانه یکی از ویژگیهای مهم اوست».
فسادناپذیر
فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و از دوستان دکتر باوند نیز گفت: «در مورد دکتر باوند از دید دیپلماتیک صحبت میکنم. ما سه گونه دیپلمات داریم: دیپلماتهای تزئینی، دیپلماتهای اداری و دیپلماتهای سیاسی. دیپلماتهای تزئینی به زندگی خود و بهرهمندی از موقعیتهایی که در اختیار آنها قرار میگیرد، اهمیت میدهند و دوران خوشی را میگذرانند. دیپلماتهای اداری، مردمانی وظیفهشناس هستند که وظایف اداری و دیپلماتیک چه در داخل و خارج کشور را انجام میدهند اما دیپلماتهای سیاسی وظیفه سنگینی برعهده دارند و سنگینترین وظیفه این است که بر سواد خود باید بیفزایند. علوم سیاسی مجموعهای است از حقوق، اقتصاد، جامعهشناسی، تاریخ، جغرافیای سیاسی، آگاهی نسبت به مسائل مهم فنی و تولیدی یک کشور و جامعه و ادبیات و فرهنگ و موسیقی. بنابراین یک دیپلمات خوب باید بتواند در یک اجتماع بینالمللی در رویارویی با افراد مختلف از عهده این مسائل به خوبی برآید نه اینکه بخواهد کلیگویی کند بلکه در حدی نسبت به آن امور آگاه و وارد باشد و دکتر باوند چنین دیپلماتی است». او ادامه داد: «تعریفکردن از این افراد با عنوان انسانهای سلیم، درستکار و…، تعریف مناسبی نیست بلکه این تعاریف برای این افراد وظیفه است. آنچه در مورد این اشخاص مهم است آن کارهایی است که نمیتوانند انجام دهند و از عهده آنها برنمیآیند و این گونه افراد فسادناپذیر هستند»؛ این بخش از سخنان مجلسی با تشویق پرشور حضار سالن مواجه شد.
خاطرهای از دوران صدرالدین شریعتی
محمدرضا ضیائیبیگدلی، استاد حقوق بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی نیز گفت: «دکتر باوند را در اواخر سالهای دهه ۶۰ در دانشگاه امام صادق دیدم. تا اینکه در سال ۷۱ در دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان مدیر گروه حقوق بینالملل از دکتر باوند دعوت کردم و دانشجویان علاوهبر اینکه درس حقوق دریاها را از دکتر باوند میآموختند، درس اخلاق را نیز میآموختند. دکتر باوند در واقع پلی بین حقوق بینالملل و روابط بینالملل برقرار کردند. این همکاری و ارتباط دوستانه ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال ۸۱ به عنوان مدیر گروه و رئیس دانشکده از دکتر باوند دعوت کردم و او پذیرفت. اما متأسفانه در دوران صدرالدین شریعتی رئیس وقت دانشگاه علامه طباطبایی هر دوی ما به عنوان عناصر مفسد برای دانشگاه معرفی شده و بنده محکوم به بازنشستگی اجباری همچنین ممنوعالورود به دانشگاه شدم؛ به این دلیل که دانشجویان را علیه رئیس دانشگاه تحریک میکنم». ( تشویق و خنده حضار)
دوستدار ایران و پایبند به اصول اخلاقی
نکته جالب این جلسه سخنگفتن چنددقیقهای همسر دکتر باوند بود که پشت تریبون قرار گرفت. او گفت: «من نه سخنور هستم و نه سخنران. اما در این محفل گرم و صمیمی باید بگویم که مشکلات ما در زندگی کم نبود اما همیشه هرمیداس با خوشرویی، صبر، حوصله و استقامت با آن روبهرو میشد. او عاشق ایران است و با تمام پیشنهادهای فراوان خارجی که به او شده بود، هیچگاه حاضر به ترک وطن خود نشد. چیزی که همیشه برای او مهم بود و هست پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی و فرهنگی خانواده است. باوند، دموکراتیک، آرام، خوشرو، شوخطبع، مهربان و علاقهمند به خانواده، هنر، ادبیات، موسیقی و فرهنگ ایران است و مرا به عنوان فرمانده کل قوا معرفی میکنند».
علم و عمل را به یکدیگر پیوند زد
الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز در مورد باوند گفت: «او استادی است که علم خود را با عمل پیوند زد. ارزش افرادی مثل آقای باوند حاصل تلاشی است که از علم خود برای ایران و ایرانیان به عمل آوردند. دکتر باوند از همراهان همیشگی ما در مجلس ششم در مورد دریای خزر بودند که موضوع بسیار قابلتوجهی در آن دوره بود… دکتر باوند سخنگوی جبهه ملی نیز هستند. در واقع وجه سیاسی و اجتماعی یک استاد دانشگاه، میتواند او را از دیگران ممتاز میکند. چیزی که باعث ممتازشدن اساتید و اهل دانش میشود، میزان درگیرشدن آنها در امور اجتماعی و به تعبیر یونسکو اجتماعیشدن علم است».
دلیل بازگشت من به ایران
دکتر جمشید ممتاز استاد برجسته حقوق بینالملل نیز در مورد باوند گفت: «تردیدی نیست که دکتر باوند همواره حافظ منافع ملی ایران بودند. آشنایی ما به ۴۴ سال پیش بازمیگردد. بنده او را اولینبار در شهر کاراکاس دیدم که او مرتب بر منافع ایران برای حفظ حقوقی که براساس حقوق بینالملل دریاها دارد، پافشاری میکرد. مسئله تنگههای مورد استفاده کشتیرانی بینالمللی در کنفرانس حقوق دریاها مطرح بود که قدرتهای بزرگ تلاش میکردند در نظام موجود در حقوق دریاها تجدید نظر کنند تا بتوانند برای ناوگان جنگی دریایی خود امکانات بسیاری فراهم کنند. اما دکتر باوند تلاش میکرد تا مانع آنها شود». ممتاز افزود: «ممکن است باور نکنید اما عشق و علاقه دکتر باوند به وطن، یکی از دلایل بازگشت من به ایران بود. من در دانشکده حقوق پاریس تدریس میکردم و از پاریس به کاراکاس سفر کرده بودم. وقتی این شوق، عشق و علاقه دکتر باوند به ایران را دیدم به پاریس بازگشتم و استعفای خود را دادم و به ایران بازگشتم».
وطنپرستی باوند
دکتر صادق زیباکلام نیز گفت: «حوزهای که باعث نزدیکی بنده با دکتر باوند میشود، حوزه مطبوعات است که در این مراسم به آن اشاره جدی نشد؛ البته باید گفت که تحلیلها و سرمقالههای او در مطبوعات بهجز کیهان است. دکتر باوند به نوعی سنتشکن بودند». زیباکلام افزود: «اساتیدی که با روزنامهها همکاری میکنند اساتید ژورنالیستی هستند که دکتر باوند در این زمینه سردمدار و جلودار هستند. سؤالی که پیش میآید این است که چرا دکتر باوند را از همه دانشگاهها از جمله: امام صادق، تهران، علامه طباطبایی، دانشگاه آزاد و شهیدبهشتی بیرون کردند؟ سؤالی است که باید به آن پاسخ داده شود. دکتر باوند در داوری رسالههایی که با یکدیگر همکاری داشتیم، ملاحظات سیاسی را کنار میگذاشتند و حتی گاهی برخی اساتید مکدر میشدند. ای کاش یکهزارم این وطنپرستی او در وجود بسیاری از افراد بود».
چه باید کرد؟
دکتر هرمیداس باوند میهمان جلسه نیز به عنوان آخرین سخنران گفت: «… بنده همیشه ایران را در یک پای تاریخ قرار میدهم و فرازوفرودهای آن را ارزیابی میکنم. ایران فرازهایی داشته است که باید الهامبخش باشد ولی وقتی میبینم که سرنوشت کشور چه بد و چه خوب به این مرحله کشیده شده است این سؤال پیش میآید که چه باید کرد؟ باید بین منافع حیاتی مملکت و حکومتها تفکیک قائل شد. چون حکومتها میآیند و میروند اما اگر منافع حیاتی مملکت از دست رفت، دیگر قابل بازگرداندن نیست. بنابراین هر جایی که احساس میشود منافع حیاتی کشور در خطر است، باید کاری کرد ولواینکه طرف مقابل ممکن است در بسیاری ازدیدگاهها همسو نباشد و حمایت ما در پنهان به نفع آن دیدگاهها تمام شود. اما در نهایت این را به جان میخرید چون احساس میکنید اگر در مقطع حساسی که کشور قرار گرفته است، راهحل منطقی پیدا نشود، پیامدهای بسیار نگرانکنندهای برای جامعه خواهد داشت». این استاد روابط بینالملل گفت: «حقوق بشر کوروش، حقوق بشر ارگانیک بود یعنی آزادی را به اقوام داده بود که شعائر، خواستهها و اعتقادات خود را در کمال آزادی بیان کنند. در آن تاریخ، مسئله حقوق بشر جنبه فردیت پیدا نکرده بود ولی امروز وقتی از حقوق بشر و ارزشهای جهانشمول صحبت میکنیم آن ترجمان حقوق بشر از مفهوم ارگانیک خود به فردیت انسانها تبدیل میشود. بنابراین ما از فرازهای گذشته خود الهام میگیریم و با توجه به وضعیتی که کشور ما در آن قرار دارد همچنین نگرانیهای درخورتوجهی که دارد باید در این فکر باشیم که چه باید کرد».
از واشنگتن تا علامه طباطبایی
داوود هرمیداسباوند در ۱۳۱۳ خورشیدی در سوادکوه در خانواده اسپهبدان تبرستان زاده شد. پدر بزرگشان امیر موید فرمانده فوج (هنگ) سوادکوه بود. وی هر چند با دربار قاجار روابط خوبی داشت، ولی بر سر پیمان ۱۹۱۹ انگلستان با احمدشاه مخالفت کرد و به همین دلیل به کرمانشاه تبعید شد. «داوود هرمیداسباوند پس از دانشآموختگی دبیرستانی وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و بعد برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. فوقلیسانس خود را در دانشگاه هاروارد و دکترای خود را در روابط بینالملل در دانشگاه امریکن دریافت کرد. پایاننامه او «ایران در دیدگاه استراتژیک شوروی در سالهای ۱۹۱۷-۱۹۶۳» بود. پس از بازگشت به ایران، سال ۱۳۴۲ در وزارت خارجه استخدام و به کمیته چهارم سیاسی منصوب شد. مأموریت و مسئولیتهای دیگری را در زمان اشتغال در وزارت امور خارجه برعهده گرفت. دکتر باوند به تدریس در دانشگاه رُدآیلند آمریکا و تدریس در دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی، امام صادق، شهیدبهشتی و دانشگاه آزاد پرداخته است و تألیفات بسیاری دارد.
روزنامه شرق، شماره ۳۳۲۸ – شنبه ۸ دی ۱۳۹۷