همانگونه که روند برگزارى همهپرسی استقلال کردستان عراق در میان مخالفت هاى شدید منطقه اى و بین المللى عده زیادى را غافلگیر کرد، دست به دست شدن کنترل بخش هایی از اقلیم شامل کرکوک، سنجار و خانقین از نیروهاى پیشمرگه به ارتش عراق و حشد شعبى (بدون کمترین مقاومت) به نوبه خود مایه تعجب و شگفتى فراوان شد.
مخصوصا با توجه به اهمیت اقتصادى کرکوک که در چاه هاى نفت آن نهفته است و همچنین ادعاى تاریخى کردى بودن این شهر از یک سو و صحبت هاى آقاى بارزانى قبل از برگزارى همه پرسى مبنى بر باقى ماندن این شهر در اقلیم کردستان حتى به قیمت نبرد و جنگ از سوى دیگر این گمان را پدید آورده بود که تصرف مجدد این شهر و تأسیسات نفتى آن براى دولت عراق و ارتشى که از ترس داعش در سال ٢٠١۴ آنجا را ترک کرده آسان نخواهد بود و حتما کردها که در جریان نبرد با داعش سرسختى و جنگجویى خاصی را از خود به جهانیان نشان داده بودند دفاع جانانه ى از این مناطق خواهند کرد! اما نه تنها اینگونه نشد بلکه روند سریع وقایع و چرخش های ۱۸۰ درجه اى ابهامات زیادى را در افکار عمومى دامن زده است. گرچه تحلیل دقیق وقایع نیازمند روشن شدن برخى نقاط تاریک و دسترسی به اطلاعات بیشتر است اما تا آن زمان توجه به نکات ذیل خالى از لطف نخواهد بود:
الف- رسانه اى شدن بیش از حد موضوع همه پرسى استقلال کردستان عراق
مبارزات طولانى و دور و دراز کردها یکى از قدیمى ترین جنبش هاى خاورمیانه است. پراکندگى کردها در چهار کشور مختلف و ستمها و تبعیض هاى اعمال شده -البته با شدت و حدت متفاوت- همواره زمینه ساز نارضایتى و اعتراض آنها بوده است.
همچنین بدعهدى انگلیس و فرانسه در جریان قرارداد سایکسپیکو “مسئله کرد” را تبدیل به آتش زیر خاکسترى نمود که از جنگ جهانى اول به بعد هر از چندگاهى زبانه هاى آن کشورهاى محل سکونت کردها را درگیر نموده است و در این میان تلاش کردها نیز براى استقلال و تشکیل دولت کردى نتیجه اى نداشته است.
تحولات کشور عراق بعد از جنگ اول خلیج فارس و سپس سقوط صدام و تشکیل اقلیم خودمختار کردستان عراق این ظن قوى را ایجاد کرده بود که احتمال و شانس کردهاى عراق براى تشکیل اولین دولت کرد جهان بیش از سایر کردها است خصوصا کاهش توان حکومت مرکزى و جلب نظر قدرت هاى بزرگ جهانى به کردها در جریان جنگ با داعش این مسئله را تقویت مى کرد به همین دلیل موضوع همه پرسى کردستان عراق مخصوصا در سایه تاثیرات شگرف شبکه هاى مجازى و ماهواره اى بصورت انفجارى در افکار عمومى مطرح و درصد بالاى رای آرى و سپس شادى و پایکوبى هاى طبیعى پس از آن این انتظار غیرواقعى را ایجاد کرد که گویى استقلال کردستان عنقریب و همه پرسى، سند اجراى آن بوده است!
در حالیکه خود مسئولان اقلیم بارها بر غیرالزام آور بودن همه پرسى تاکید کرده و مناطق تحویل داده شده به دولت عراق نیز خارج از مرزهاى اقلیم محسوب مى شوند. من البته برای احساسات خدشه دار شده کردها احترام قائل هستم اما باید گفت که نه دنیا به آخر خود رسیده است و نه سیاست! تازه باید کلى هم سپاسگزار بود که از بروز جنگ و درگیرى جدیدى در منطقه جلوگیرى شد، جنگى که معلوم نبود که کردها برنده آن باشند.
ب- خود زنى تاریخى کردها
براى نشان دادن ضعف همبستگى و موانع جدى در مسیر اتحاد کردها خصوصا در بزنگاه هاى تاریخى لازم نیست که تا قیام شیخ سعید پیران، شیخ محمود برزنجى و یا قاضى محمد در سده های گذشته به عقب بازگشت همین تاریخ دهه هاى اخیر که هنوز هم بخش عمده بازیگران آن در قید حیات هستند شاهد زنده این مدعاست که کردهاى هر چهار بخش معمولا بیش و پیش از آنکه قربانى موانع خارجى بوده باشند زخمى زخم خنجر رقابت هاى داخلى شده و برادر کشى که اصطلاحى مذموم است سکه رایج دوران بوده است.
ممکن است برخى – مخصوصا خوانندگان کرد- اینگونه استدلال کنند که این پدیده در نتیجه نقشه هاى دشمنان بر آنها تحمیل شده است اما این موضوع چیزی از تلخى واقعیت و عاملیت خودى نمى کاهد.
در قضایاى اخیر هم براساس اخبار موثق، مذاکره و توافق بخشى از خانواده مرحوم جلال طالبانى که داراى نفوذ گسترده اى در حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق (یکى از دو حزب اصلى اقلیم) هستند با قاسم سلیمانى فرمانده سپاه قدس و فرماندهان حشد شعبى به نمایندگى از دولت عراق! در موضوع عقب نشینى بدون مقاومت پیشمرگهها از کرکوک و سایر مناطق مورد مناقشه نقش اصلى را داشته است. البته درباره این توافق که به چه قیمتى به دست آمده است و قول هایی مانند تشکیل اقلیمى کردى با جغرافیاى جدید و دریافت سهم هفده درصدى از نفت و … تا چه اندازه عملى خواهد شد گفتنى هاى زیادى هست که آن را باید به بعد موکول کرد.
ج- خطاى محاسبه بارزانى ها
گرچه تشکیل کردستان مستقل رویاى بخش بزرگى از همه کردهاست اما در مقطع فعلى خانواده بارزانى و در راس آنها آقاى مسعود بارزانى صحنه گردان اصلى برگزارى همه پرسى استقلال کردستان عراق بودند.
آقاى بارزانى در حالى به برگزارى رفراندم در مقطع فعلى اصرار و پافشارى داشت که مخالفت هاى شدید منطقه اى (در راس آن ایران و ترکیه ) و بین المللی از آمریکا و اروپا گرفته تا سازمان ملل فضاى سنگینى را بر برگزارى و پذیرش نتیجه آن تحمیل کرده بود و از بد حادثه(*) تنها حامى خارجى این رفراندم اسرائیلى شد که خود بخشى از نگرانى هاى منطقه اى آن را تشدید مى کرد.
به همین دلیل برگزارى رفراندم در مقطع فعلى حتى در داخل کردستان عراق داراى مخالفان جدى بود اما هژمونى استقلال طلبى و فوران احساسات فُروخورده سالیان دور و دراز، همه مخالفتها را به محاق برد.
در چنین حال و هوائى بود که دیدگاه مخالفان کرد همه پرسی که عمده تا به مخالفت هاى حداکثرى خارجى و آماده نبودن فضا و احتمال قربانى شدن رویاى مقدس استقلال استناد مى کردند جدى گرفته نشد و برچسب از پیش آماده و بسیار مستعمل در میان کردها یعنى واژه خیانت بود که از در و دیوار نثار آنان شد در حالیکه خطاى محاسبه بخصوص در مورد حمایت کشورهاى خارجى از رفراندم که در شرایط فشار شدید منطقه اى یک ضرورت غیرقابل انکار بحساب مى آمد کاملا واضح و آشکار بود در همین فضاى شدیدا هیجانى و ساده انگارانه اما و اگرهاى مشروعیت ریاست آقاى بارزانى در اقلیم، تعطیلى پارلمان، فساد گسترده ادارى و اقتصادی، غیبت سیاست ورزى مدرن و فقدان مناسبات دمکراتیک، مافیاى خانوادگى و ساختار به شدت عشیره ای و فراهم نبودن زیرساختهاى اقتصادی کم اهمیت تلقى شد و رفراندم درست در زمانى برگزار شد که به جرات می توان گفت که نه تنها هیچ حمایت خارجى را بهمراه نداشت بلکه با موانع بیشمار داخلى نیز مواجه بود.
د- اهمیت ورود به تاریخ و اسطوره شدن
دوستی نقل مى کرد که در سال هاى دهه نود میلادى و در بحبوحه مذکرات صلح فلسطینىها با اسرائیل، نحوه مذاکره و رفتار یاسرعرفات این نکته را به ذهن متبادر مى کرد که گویى او براى ورود به تاریخ نسبت به مسئله اصلى یعنى صلح و تاثیر آن در زندگی فلسطینىها اهمیت بیشترى قائل است!
پاشنه آشیل بسیارى از سیاستمدارن خاورمیانه رویاى اسطوره شدن و تاکید بر رسالت فردى در انجام وظائفى است که معمولا به غلط تصور مى کنند که از عهده دیگران خارج است! غرور، منیت و گریز از تاکید بر خرد جمعى که همچون بختک شومى بر اکثر شکستها و ناکامى هاى جنبش هاى منطقه از جمله کردها سایه افکنده است. متاسفانه باید اذعان کرد که نحوه طرح موضوع رفراندم توسط آقاى بارزانى و اصرار غیر منطقى بر برگزارى آن به هر نحو ممکن و وقایع پس از آن این گمانه را تقویت مى نماید که او نیز براى ورود به تاریخ و اسطوره شدن بیش از سرنوشت مردم کرد، استقلال کردستان و حفظ و تقویت دستاوردهاى اقلیم ارزش قائل شده است.
*) شاید(؟) آقای توفیقی اطلاع نداشته باشد که روابط بارزانیها با اسراییل، بویژه وزارت اطلاعات اسراییل از زمان مصطفی بارزانی تاکنون بسیار تنگ و حسنه می باشد. اینکه اسراییل از «استقلال اقلیم» حمایت می کند کاملا منطقی و حساب شده است و لذا بقول آقای توفیقی نمی تواند از «بد حادثه» باشد. آقای بارزانی از طرف دولتی حمایت می شود که سالهاست با خشونت تمام و رد ده ها بیانیه سازمان ملل، حاضر نیست دولت مستقل فلسطین را برسمیت بشناسد.
هیات تحریریه سایت