انتخابات دوره پنجم شوراهای شهر و روستا در ایران را از بسیاری جهات میتوان نسبت به دیگر انتخاباتهای سالهای اخیر در ایران دمکراتیکتر دانست. تعداد و تنوع فکری نامزدها، آزادی بیشتر برای کمپین کردن و نتایج حاصله از آن از جمله میزان باورنکردنی نامزدهای پیروز زن در شوراهای استان سیستان و بلوچستان و برد مطلق اصلاحطلبان در برخی از شهرهای بزرگ از مواردی هستند که انتخابات شوراهای اخیر را واجد اهمیت تاریخی میسازند.
فارغ از نقش مهم علایق غیر سیاسی موثر بر این انتخابات در شهرهای کوچک، ترکیب شوراهای منتخب در شهرهای بزرگ فرصت تاریخی مهمی در اختیار جریان موسوم به اصلاحات در ایران قرار داده است تا نزدیک به ۱۶ سال پس از تجربه ناموفق شورای شهر دوره نخست، شایستگی خود را برای حضور در عرصههای مدیریتی شهری نشان دهند.
فرصتی تاریخی که از دست دادن آن میتواند نتایج سیاسی ناخواسته زیادی هم به دنبال داشته باشد. راه یافتن همه ۲۱ نامزد لیست اصلاحطلبان به شورای شهر تهران با همه حرف و حدیثهایی که نحوه بستن این لیست و دلیل حضور برخی نامها و غیبت برخی نامهای دیگر در آن ایجاد کرده بود٬ فرصتی است برای پیش بردن آسانتر دیدگاههای اصلاحطلبان در مدیریت شهری. وضعیت فعلی در عین حال تهدیدی است برای ندیدن رای و خواسته نزدیک به ۶۰۰ هزار نفری که به نامزد نخست جریان سیاسی مقابل رای دادهاند.
در گفتگو با خانم صدیقه وسمقی، عضو و سخنگوی نخستین دوره شورای شهر تهران درباره اولویتهای شورای شهر تهران در این دوره، موانع پیش روی این شورا و گزینه مناسب شهرداری گفتگو کردهایم.
خانم وسمقی با توجه به اینکه همه ۲۱ عضو شورای شهر تهران از لیست امید هستند، لیستی که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان برای این انتخابات معرفی کردند ، فکر میکنید اولویتهای شورای شهر تهران در چهار سال پیش رو چه باید باشد و این شورا باید روی چه حوزهها و مسائلی تمرکز کند؟
ابتدا بگویم که نتیجه انتخابات اخیر شورای شهر تهران را باید پیروزی بزرگی برای اصلاح طلبان به شمار آورد، پیروزی بزرگی که مسوولیت اعضا شورا را خیلی بالا میبرد، چون رفتار و نتایج تصمیمات شورای شهر جدید به تمامی به حساب جریان اصلاح طلبی نوشته خواهد شد. به این ترتیب، من فکر میکنم اعضای شورا در این دوره باید خیلی با دقت رفتار کنند و تصمیم بگیرند.
قاعدتا اولویتها را اعضای شورا باید با بررسی وضعیت شهر تهران مشخص کنند٬ هرچند با توجه به الزامات زندگی شهری به طور کلی و دشواریهای فعلی زندگی در شهر تهران به طور خاص، به یک سری از انتظارات قابل پیشبینی میتوان اشاره کرد. داشتن هوای سالم، شهر ایمن، ترافیک روان، فضای سبز و خدمات شهری خوب از جمله این انتظارات است.
این انتظارات در صورتی شانس تحقق خواهد شد که شورای شهر و شهرداری رفتار و عملکرد سالمی داشته باشند. به این ترتیب به باور من، یکی از اولویتها یا در واقع وظایف بنیادی شورای شهر چه در تهران و چه در جاهای دیگر٬ شفاف سازی عملکرد مالی شهرداری و همین طور شورای شهر است. این گام نخستی است که تاکنون برداشته نشده است، نه در تهران و نه در بسیاری از جاهای دیگر. این ضرورت محقق نشده است چون شاید خیلیها نمیخواهند این کار انجام شود٬ اما این ضرورتی غیرقابل چشم پوشی است.
من شورای شهر یکدست را نمیپسندم و فکر میکنم به طور کلی یکدست شدن مراکز تصمیمگیری برای روند دمکراسی در کشور ما به هیچ وجه نمیتواند مفید و منشا اثرات سازنده باشد.
باید کاملا مشخص شود شهرداری سالانه چقدر درآمد دارد و این درآمد کجاها هزینه میشود. باید در جاهایی که اختیارات مالی غیر ضروری به دستگاه شهرداری و شخص شهردار داده شده٬ از آنها سلب شود٬ زیرا این اختیارات بیمبنا جاهایی است که ایجاد فساد میکند.
شورای شهر باید سیستم نظارتی پیشرفتهای برای نظارت و بازرسی عملکرد شهرداری تعبیه کند. نظارت اشخاص بر شهرداری نه امکان پذیر است و نه اصولی. نظارت فردی اعضای شورای شهر بر شهرداری یعنی اعمال سلیقه شخصی اعضا و این تجربهای شکست خورده است.
این نظارت باید هم عملکرد مالی شهرداری و هم نحوه اجرای سیاستها را در بر بگیرد. شفاف سازی درباره عملکرد مالی باید شامل خود شورا هم بشود. شورا باید از ریخت و پاش مالی و از در اختیار قرار دادن اموال عمومی در اختیار اعضای شورای شهر چه کلیت شورا و چه اعضا به صورت منفرد خودداری کند.
در نهایت من فکر میکنم شورای شهری مثل تهران با توجه به حجم گسترده مشکلات و نیازهای این شهر ناچار است در دوره فعالیت خود روی چند اولویت مهم تمرکز بیشتری داشته باشد. به نظر من اولویت اول و مادر، چنانکه گفتم شفاف سازی وضعیت مالی است. تسریع خدمت رسانی و تصحیح بنیادی شیوه روابط بین مردم و شهرداری و در ادامه مساله بحرانی آلودگی هوای تهران میتوانند اولویتهای بعدی باشند.
خانم وسمقی٬ فکر میکنید شورای شهر تهران در این دوره برای عملی کردن برنامهها و اولویتهایش با چه موانعی رودرو خواهد شد؟
من اصولا دو مساله را برای همه شوراها تهدید میدانم که اگر این دو مساله حل شود، شوراها و از جمله شورای شهر تهران میتوانند منشا اثر باشند. این دو مساله که به نظرم حل شدن آنها هم تا حد زیادی به اراده شوراها ربط دارد و از محدوده اختیارات آنها خارج نیست یکی این است که شوراها خودشان و شهرداری را از فساد مالی دور نگه دارند. درآمد شهرداری از مردم تامین میشود و پولهای بی حساب و کتاب و سرگردان در شهرداری زیاد است که میتواند عامل فساد باشد.
شورای شهر باید این مساله را به درستی مدیریت کنند. اعضای شورا باید مکانیسمی طراحی کنند که امکان استفاده از منابع شهرداری برای تامین اهداف سیاسی و جناحی و فردی را غیرممکن کند و این از جمله سواستفادههایی است که در تمام این سالها بارها اتفاق افتاده است. تحقق این مساله تا جایی که به شهرداری ربط دارد منوط به داشتن درک درستی از مناسبات و رابطه بین شورای شهر و شهرداری است.
شوراها مستقیم با شهرداری کار میکنند و مدیریت شهری مستقل از آنان عمل نمیکند و به هیچ عنوان نمیتوان رابطه آنان با شهرداری را از جنس رابطه مجلس (دستگاه قانونگذاری) با دولت (دستگاه اجرایی) دانست.
گزارشهایی که امروز از شهرداری دوره قالیباف به گوش ما می رسد همه نشان میدهد که اختیارات مالی شخص شهردار بی حساب و کتاب بوده و تخلفات زیادی رخ داده است
مساله دوم نوع رابطه و مناسبات مابین شورای شهر و نهادهای دولتی شهر همچون وزارت کشور، فرمانداری و سایر دستگاههای اداری است. کار بوروکراتیک و رفتن زیر چتر دولت مخل عملکرد مدنی شورای شهر خواهد بود. شورا باید از وابستگی به ساختارهای اداری و دستگاههای دولتی پرهیز کند تا بتواند در طرف مردم بایستد و به عنوان یک نهاد مدنی مردم را نمایندگی کند و خواستههای آنها را در حوزه مسائل شهری محقق کند. اگر شورای شهر تهران در این دو مورد موفق عمل کند، میتواند کارنامه موفقی داشته باشد، اما اگر در حل و مدیریت این دو مورد ناکام بماند در باتلاقی گرفتار میشوند که بیرون آمدن از آن اصلا آسان نخواهد بود٬ اگر غیرممکن نباشد.
در روزهای اخیر نامهای بسیاری به عنوان نامزدهای احتمالی شهرداری تهران در رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح شدهاند. نامهایی شناخته شده از میان چهرههای سیاسی اصلاح طلب که در دستگاههای مختلف هم اکنون یا پیشتر مسوولیت داشتهاند. به نظر شما کدام یک از این چهرهها برای شهرداری تهران مناسبتر هستند و یا شانس چه کسی را برای تصدی این مقام بیشتر میدانید؟
به نظرم صحیح نباشد که از کسی اسم ببرم، کسی را رد کنم یا تایید کنم اما یقین دارم که بهتر است چهرههای جدیدتر برای تصدی این مسوولیت مطرح شوند، چهرههایی که واقعا فکر نو داشته باشند.
فکر نمیکنم کسانی که تاکنون اسمشان مطرح شده حرف تازه خلاقانهای برای شهر تهران داشته باشند. ما باید دنبال کسی باشیم که برنامهای نوید بخش برای شهر تهران داشته باشد اما در میان کسانی که اسمشان مطرح است و یا دستکم کسانی که من اسمشان ر ا شنیدهام، چنین کسی را نمیبینم. من اگر در شورای شهر بودم به دوستانم میگفتم بهتر است شهردار منتخب ما یک شخصیت سیاسی نباشد. بهتر است کسی را که فکر مدنی و تفکر و بینش فرهنگی دارد و مردم دوست باشد را برای این پست انتخاب کنیم.
من دنبال یافتن کسی برای شهرداری میرفتم که هوای تازهای برای شهرداری و به تبع آن برای شهر بیاورد. چنین کسی البته باید توانایی اجرایی خوبی هم داشته باشد و معاونان خوبی هم انتخاب کند. شهرها و مردم و کشور ما نیازمند هوای تازهاند. مردم از این چهرههای سیاسی تکراری که دهها سال است از این پست به آن پست، از این مقام به آن مقام و از این وزارت به آن وزارت و از این صندلی به ان صندلی جابهجا میشوند خسته شدهاند. این وضعیت واقعا هم ناامید کننده و خسته کننده است٬ باید شخصیتهای جدید وارد صحنه شوند.
خانم وسمقی در نخستین دوره شورای شهر تهران که شما هم عضو و سخنگوی آن بودید٬ بالا گرفتن اختلاف نظرها بین اعضای اکثرا اصلاح طلب و تنشهای پیامد آن، شورای شهر را عملا از کار انداخت. فکر میکنید خطر تکرار تجربه شورای شهر دوره اول تا چه حد شورای تماما اصلاح طلب این دوره را تهدید میکند؟
خطر تکرار آن تجربه ناموفق در شورای فعلی خیلی زیاد است چون ساختارها هنوز همان ساختارهای ۱۶ سال پیش است و دو عامل عمده تهدیدزایی که در پاسخ به سوالی پیشتر به آن اشاره کردم هنوز وجود دارند. ساختارهای بالا دستی حکومت هم هنوز به شکل سابق عمل میکنند و منشا اثر هستند و برای همین معتقدم این خطر کاملا جدی است.
میدانیم که هنوز مساله نظارت بر عملکرد مالی در کشور ما شفاف نیست. ما اصولا سیستم مالی نظارت پذیری نداریم. این مساله که بزرگترین عامل فساد در همه جا است میتواند در شهرداری و شورای شهر هم مشکل ایجاد کند، چنانکه تاکنون کرده است. گزارشهایی که امروز از شهرداری دوره قالیباف به گوش ما می رسد همه نشان میدهد که اختیارات مالی شخص شهردار بی حساب و کتاب بوده و تخلفات زیادی رخ داده است و شورای شهر که چند نفر از آنها اصلاح طلب هم بودند نتوانستهاند مانع این تخلفات بشوند یا حتی این تخلفات را در زمان وقوع به درستی و به شیوهای روشن گزارش دهند.
ما در ایران، در سطوح گوناگون کشور این مشکل را داریم و دستگاههای نظارتی صحیح و درست و سالم پیشرفتهای هم برای شورای شهر نیاز داریم که این مشکل دوباره دامن شورای شهر را نگیرد.
باید کلیه اختیارات شخصی فرا قانونی شهردار از او سلب شود. ما میشنویم قالیباف هزاران نفر را در این سالها بر خلاف ضوابط استخدام کرده است و این یعنی تحمیل یک بار مالی بسیار سنگین بر مردم شهر تهران٬ چون حقوق اینها ماهیانه از پول عوارضی که مردم می دهند پرداخت میشود. اگر این روندها اصلاح نشود قاعدتا باید انتظار داشت شورای شهر در کنترل هر جریانی که باشد در نهایت ناکام بماند.
به نظر شما یکدستی شورای شهر تهران یک امتیاز است یا یک تهدید؟ این یکدستی میتواند در نهایت خود موجب بالا بردن شانس موفقیت شورای دوره پنجم شود یا چند صدایی در شورای شهر تهران احتمالا نتایج مطلوبتری به بار میآورد؟
من به هیچ وجه یک شورای یک دست را شورای خوب و موفقی نمیدانم. کلا نهادهای تصمیم گیری که کارشان تصمیم سازی است باید برآیند صدای مردم باشند و گرایشهای فکری سیاسی و فرهنگی گوناگون را نمایندگی کنند. این تنوع رای و نظر ضروری است تا در نتیجه آن چالش سازندهای برای اتخاذ تصمیمات درستی که بازتاب دهنده خواست طیفی متنوع از مردم است حاصل شود. این تنوع همچنین به فرآیند کنترل و نظارت درونی در شورا هم یاری میرساند که نتیجه آن کمتر شدن خطر بروز فساد در شورای شهر است. من شورای شهر یکدست را نمیپسندم و فکر میکنم به طور کلی یکدست شدن مراکز تصمیمگیری برای روند دمکراسی در کشور ما به هیچ وجه نمیتواند مفید و منشا اثرات سازنده باشد.
زیتون- ریبوار کوهستانی