بحران آب و محدودیت منابع آب در مناطق وسیعی از جهان به صورت یک معضل جدی مطرح است. معضلی که از پتانسیل بالایی در تبدیل شدن به تشنج و منازعات نه تنها منطقهای بلکه فراتر از آن نیز، برخوردار است. از اینرو می بایست مورد توجه جدی نه تنها از جانب مسئولین کشور، بلکه آحاد مردم نیز، قرار گیرد.
در این رابطه گفتگویی داریم با آقای خسرو بندری، صاحبنظر در مسائل مربوط به آب که در اختیار خوانندگان عزیز سایت قرار می دهیم.
کارآنلاین
———————–
– لطفا شمائی از مسئلۀ آب، از جمله تعریف و ابعاد معضل کمآبی در ایران را برای ما توضیح دهید.
– در طبقهبندی آبوهوا، ایران در منطقه خشک و نیمهخشک قرار دارد. بهجز شمال کوههای البرز و غرب کوههای زاگرس همه نقاط ایران باکم آبی روبروست. بنابراین مدیریت منابع آب دارای اهمیتی بسیار جدی است. متأسفانه مدیریت منابع طبیعی بهویژه منابع آب همانند سایر بخشها دچار نقض جدی مدیریتی است . این برداشت که مدعی است تخریب گاه غیرقابلبرگشت منابع آب ناشی از خشکسالیهای طولانی سالهای اخیر در سطح جهانی و مشخصاً خاورمیانه ازجمله ایران است کاملاً بیاساس بوده و فرافکنی خطای بشر به گردن طبیعت است. مشکل کمبود و در مواردی تخریب منابع آب در ایران بسیار جدی است. هرچند خشکی دریاچهها و تالابها و نیز برخی رودها چون زایندهرود موجب نابودی بیشماری از موجودات آبزی و گریختن مرغان مهاجر به زیستگاههای دیگر شده و یا نشست زمین در برخی نقاط بر اثر اضافه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی غیرقابلجبران است، اما رفع مشکل مدیریت در ایران تنها راه بازیافت و بهرهبرداری بهینه منابع آب و کنترل معضل کمآبی در ایران است. جلوگیری از دخالت روحانیون و افراد نظامی بومی در امر آب در استانها شاید مهمترین گام امروز باشد.
– چە مقدار از کمبود و آلودگی آب مربوط بە رسوبات و لایروبی نکردن رودخانە هاست؟
– تا آنجا که من میدانم رود کارون و سرشاخههای آن بیشترین آسیب را از رسوب دیدهاند و این روند تخریب همچنان ادامه دارد. اما این رسوبات موجب کمبود آب نمیشود بلکه موجب آلودگی محیطزیست مردم، مشکل دسترسی کشاورزان به آب و مرگومیر آبزیان و در کل آلودگی زیستبوم میگردد. بارشها در کوهسار که طبعاً شیبدار هستند خاک و شن و ماسه و سنگها را میشوید و به بستر رودخانه میآورد و باقدرت تخریب خود کناره رودها را هم میشوید.
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
اگر از حرکت خاک و سنگ در کوهستان جلوگیری شود، انتقال رسوبات کنترل میشود و این در صورت مدیریت مردمی کاری سادهتر از تصور مقامات دولتی است.
– آیا امکان احیا تالاب ها و دریاچە های خشک شدە وجود دارد؟ اگر آری، چگونه؟
– در مورد بازیافت مخازن طبیعی آب که درخطر خشکی کامل قرار دارند مانند دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و چندین مورد مشابه، روشن است که هیچکدام نمیتوانند به اکوسیستم قبلی خود بازگردند. خشکی دریاچهها که پس از انقلاب با ساخت سدهای خاکی کوتاه جهاد شروع و با پایان جنگ توسط شرکتهای سپاه ادامه یافت تمام سیستم آبی ایران را دستخوش بیبرنامگی و بحران نمود. دریاچهها هم در امان نماندند. اما تأمین آب برای این منابع آبی که بسیار برای زیستبوم مردم اهمیت دارد لازم و اغلب حیاتی است . راه بازیافت هر یک اما متفاوت و نیازمند برنامههای فوری میانمدت و درازمدت است . اولین گام برای ارومیه تأمین حداقل ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال بارها سازی آب زمستانه از دهها سد حوضه آن است. اما در مورد مرداب گاوخونی که زایندهرود به آن ختم میشود راه دیگری لازم است.
– گفتە می شود ٩٠ درصد ذخایر آبی صرف کشاورزی می شوند، بر این پایه عدەای معتقدند کە بایستی میزان آب مورد مصرف در کشاورزی را کاهش داده و آن را بە امور تولید در صنعت و نیز مصرف خانگی اختصاص داد. این پیشنهاد تا چە حد عملی است و برای چە مدتی متواند موثر واقع شود و چە پیامدهایی دارد؟
– کاهش میزان آب در بخش کشاورزی کاملاً ضروری است اما چگونگی ان امری بسیار دشوار است. به نظر من اتفاقاً این کار در این بیبندوباری مدیریتی عملی است. تنها راه افزایش راندمان آبیاری که نهتنها به کشاورزی لطمه نمیزند بلکه تولید کشاورزی را افزایش میدهد، صنایع وابسته به کشاورزی را در مناطق تولید ایجاد میکند، اشتغال روستاییان و رفاه آنان را تأمین کرده و مهاجرت آنان و حاشیهنشینی در شهرها را کاهش داده و همزمان موجب کاهش مصرف آب میگردد تغییر سازمان تولید بخش کشاورزی است. دولت باید نمایندگان مجلس، امامان جمعه و سایر قدرتمندان را تشویق کند که توسط افراد متمول بومی زمینها را از روستاییان بخرند، دولت سهم مهمی از بودجه کشاورزی را برای کمک به یکپارچه کردن زمین، تسطیح، نصب سیستم آبیاری تحتفشار و … مصرف کند . خواهناخواه روستایی به کارگر کشاورزی تبدیل میشود که انسان پیشرفتهتری است و طرفداران طبقه کارگر هم همزمان با فریادهای ایجاد سرمایهدار کشاورزی از تبدیل روستایی به کارگر مشعوف خواهند شد.
– ارزیابی شما از تبلیغات زیستمحیطی و «تبلیغ مصرف کمتر آب» در ایران چیست؟ آیا این تبلیغات را کافی می دانید؟
– اثر تبلیغات زیستمحیطی برای مردم همانقدر کار میکند که تلاش اینهمه انجمنهای مدافع حفظ زیستبوم در کشور پیشرفتهای چون امریکا با یک اقدام احمقانه دولت امریکا با خارج شدن از پیمان پاریس سالها به عقب میافتد. در ایران هم شعار برای حفظ محیطزیست کم اثر است. باید حفظ زیستبوم برای حاکمیت یا سودآور باشد یا تهدیدکننده. به علت دانش کم آنان که قدرتمندند و جز به منافع خود نمیاندیشند تهدیدهای طبیعی کمتر اثر میکند . اگر سرمایهگذاری در توریسم بهویژه در استفاده از جاذبههای طبیعی تشویق شود مؤثرتر به نظر میرسد. این نظر من غیرتخصصی است. من کارشناس زیستبوم نیستم.
– نقش سازمانهای دولتی در وضعیت پوجود آمده را چگونه ارزیابی میکنید و آیا علت در عدم کفایت در مدیریت آب از جانب سازمانها و مسئولین دولتی نیست؟
– بله بوروکراسی کمرشکن، حق و حساب بگیری و دزدی و نیز سهم خواهی زورمدارانه مقامات مذهبی و نظامی مهمترین دلیل مشکل آب در ایران است و بس. من در گزارشی در مورد ارومیه با استفاده از عکسهای هوایی سه دریاچه در ترکیه، ارمنستان و ایران در فاصله ده سال نشان دادم بدون کاهش سطح آب در دو دریاچه دیگر، دریاچه ارومیه رو به خشکی رفته است. سدهای کوچک خاکی جهاد سازندگی از اوایل انقلاب و پس از جنگ عراق ورود سپاه به صنعت سدسازی تعادل آبوخاک را بر هم زد و عجله برای ساخت و افتتاح سدها امکان مطالعات کافی را از مهندسان طراح گرفت و متأسفانه آنها هم برای کسب درامد به این بیبندوباری تن دادند.
– عدەای از کارشناسان معتقدند کە باید آب آشامیدنی را از آب مصرفی تفکیک کرد و از آب تصفیە شدە فاضلاب و شیرین کردن آب دریا بهرە گرفت، آیا این یک راە حل عملی و موثر است؟ در آن صورت چە مشکلاتی می تواند ایجاد کند؟ سود و زیان آن به چه میزان است؟
– جداسازی آب شرب از سایر مصارف شهری در ایران ابتدا در آبادان بهوسیله یک شرکت انگلیسی دربریم و بوارده اجرا شد. در اغلب کشورهای حاشیه خلیج هم اجرا میشود. این کار در شهرهای ساختهشده غیرممکن به نظر میرسد، شاید بتوان در مناطقی که اکنون ساخته میشود اعمال کرد. من دانش آب مشروب ندارم .
– احداث سد در کشورهای همسایه در مسیر رودخانههای همجوار و یا منتهی به ایران، تا چه میزان در تشدید معضل آب در کشور نقش داشته اند؟
– در مورد حقوق آب جاری در کشورهای همجوار قوانین آب جهانی روشن است و اعمال میشود . در مورد هلیل رود که از افغانستان سرچشمه گرفته و به سیستان میرسد، دولت افغانستان در زمان ساخت سد هلیل رود متعهد به رهاسازی حق آب سیستان شد اما پس از انقلاب این آب قطع شد و جمهوری اسلامی پیگیر آن نشده است و دشتسر سبز سیستان به بیابان تبدیل شد. این حقی است که اگر امروز وزارت نیرو درخواست کند بلافاصله سهم آب مردم سیستان تأمین میشود. امیدوارم دلایل سیاسی مانع آن نشده باشد. رودخانههای ارس در آذربایجان و اترک در گرگان از این حق بهره برده و میبرند.
– اینروزها در ارتباط با معضل کم آبی در کشور، راه حلهای متنوعی شنیده میشوند؛ از جمله: تغییر الگوی مصرف آب، و یا پیشنهاد مبنی بر گرانتر کردن قیمت آب و نیز واگذار کردن توزیع آب مصرفی به بخش خصوصی، این اقدامات را تا چه حد موثر ارزیابی می کنید، در صورت عملی شدن طرح واگذاری آب به بخش خصوصی چە دشواریهایی برای اقشار فقیر و کمدرآمد جامعه، قابل تصور خواهند بود؟
– همانگونه که در پیش گفتم به نظر من خرید اراضی کشاورزی توسط بخش خصوصی بسیار کار درستی است و نهتنها موجب فقر کشاورزان نمیشود بلکه بهزعم من آنها را از این فقر نجات میدهد. سرمایهداری جهانی برای سود بیشتر و کارگر ارزان در کشورهای فقیر سرمایهگذاری کردند و این موجب شد بیش از یک میلیارد مردم فقیر کشورهای جهان سوم از فقر نجات یابند و این هزاران بار مؤثرتر از کمکهای حقوق بشری بود. در مورد آب مصرفی شهری من صاحبنظر نیستم.
– خطر تبدیل شدن معضل کم آبی به یک بحران منطقهای را تا چه حد جدی ارزیابی میکنید و جدا از راه کارهای دیپلماتیک، از نگاه و جایگاه تخصص، راه حل را چگونه میبینید؟
– به نظر من خطری در این مورد ایران را تهدید نمیکند.
– در عرصه تجربیات دیگرکشورها، از کدام کشورها به عنوان الگوبرداری در این عرصه میتوانید نام ببرید؟
– الگوی تغییر ساختار نظام تولید کشاورزی در تمام کشورهای غربی با موفقیت اجراشده است لیکن اجرایان در کشورها و حتی مناطق مختلف در یک کشور نیازمند توجهات ویژه است.
تو پایبهراه درنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت.