صرفنظر از میزان واقعی مشارکت و فرهنگ تقلب رایج در ذات جمهوری اسلامی و دست پرورده های آن, این نوشتار به نقش دوگانه, مزورانه و مخرب برخی از رسانه های فارسی زبان از جمله بی بی سی فارسی و تلویزیون ایران اینترنشنال می پردازد که چگونه با در اختیار گذاشتن میکروفون و بلندگو به اصلاح طلب و اصولگرای طرفدار نظام, خواسته و ناخواسته در عمل بخشی از مردم مردد و مذبذب (عمدتا اصلاح طلب) را به پای صندوق های رای سوق دادند, تا جمهوری اسلامی با نمایش برخی از صف های رای دهندگان, بازنده حداقل تتمه آبروی نداشته خود نباشد و به هدف اعلام شده خود یعنی انتصاب رئیسی برسد. نگارنده در طی سالیان همواره میهمان این تلویزیونها بوده ام. اما حضور شخصی و یا منافع فردی بنده هرگز نه باعث سکوت, و نه مانع آشکار کردن حقیقت تلخ و انتقاد بی تعارف شده است و نخواهد شد.
طرفداری گاه زیرکانه و گاه موزیانه رسانه “روباه پیر” یا “استعمار بریتانیا” یعنی تلویزیون بی بی سی فارسی از جناح “استمرارطلب” حکومت جمهوری اسلامی یکی داستان است پر آب چشم. اما در فرایند تبلیغاتی جمعه سیاه ۲٨ خرداد این “عقرب جراره” برای چندمین بار در تاریخ معاصر ایران؛ با تشویق مردم به شرکت در انتخابات (از طریق حضور مستمر اصلاح طلبان از تهران گرفته تا بوستن آمریکا, از پاریس گرفته تا لندن در برنامه های متعدد خویش) نیش زهرآگین خود را به جسم نیمه جان ملت ایران فرو کرد. به باور نگارنده بی بی سی فارسی مثل گذشته (مثلا بلندگوی تبلیغاتی یا بنگاه بیانیه خوانی آیت الله خمینی قبل از انقلاب در سال ۵۷) نه تنها رفتاری غیر حرفه ای (unprofessional) بلکه شرم آور (shameful) داشت تا همانند ایران اینترنشنال مردم را برای آمدن به پای صندوق های رای بصورت مزورانه ای تشویق کند, که کرد, و ظاهرا از منظر تبلیغاتی نتیجه مطلوب را برای بی بی سی و نظام جمهوری اسلامی به بار آورد. شوربختانه بی بی سی که با مالیات اجباری (پروانه تلویزیون) مردم بریتانیا اداره می شود, خواسته یا ناخواسته بدون آزرم به نظام جمهوری اسلامی در بزنگاه های تاریخی خدمت غیرمستقیم می کند. رادیو فردا که در کنار صدای آمریکا با مالیات مردم آمریکا تغذیه می شود, نیز یکی دیگر از “قُرقگاه های” اصلاح طلبان صادراتی است که روزانه بدون شرم میکروفون خود را در اختیار اصلاح طلبانی حکومتی طرفدار شرکت در انتخابات گذاشت.
و اما منبع واقعی و حقیقی مالی تلویزیون ایران اینترنشنال؛ بجز کلی گویی, هرگز توسط خود این رسانه مشخصا تایید نشده است. بنده تا به امروز هیچ گربه ای را ندیده ام که برای رضای خدا موش بگیرد. اما روزنامه معتبر گاردین و دیگران مدعی شده بود که منبع مالی آن یک “گاوه شیرده” رقیب جمهوری اسلامی در منطقه است که نه از “حُب علی که از بغض معاویه” از آن بعنوان ابزار فشار استفاده می کند و با دستمزدهای ظاهرا بیشتر از بقیه تلویزیونها برخی از روزنامه نگاران صادراتی ( و نه همه) را تطمیع می کند. البته این رسانه های فارسی زبان به یکدیگر نان قرض می دهند ـ آن هم در ازای پوند و دلار و یورو. برخی از مدیران و کارمندان این تلویزیون صادراتی های بی بی سی هستند. سردبیر بخش خبر تلویزیون ایران اینترنشنال در سر سفره جمهوری اسلامی بزرگ شده بود و حتی به مقام معاون وزارت نیز رسیده بود. این مسئول تلویزیون ایران اینترنشنال حتی بعد از انتخاب حسن روحانی با استناد به بصیرت سیاسی و دانش تجربی طولانی خود در رژیم جمهوری اسلامی در مصاحبه با دویچه وله گفته بود: “روی حرفهای روحانی میتوان حساب کرد”. ایشان تا همین چند سال پیش مثل بسیاری از اصلاح طلبان در تبعید, در مناظره با بنده در تلویزیون کیهان لندن شدیدا طرفدار شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی بود (از دقیقه ٣ ویدئو) . صرفنظر از منبع مالی واقعی این تلویزیون – چه عربستان باشد (بر اساس ادعای گاردین) یا افراد خیرخواه و شرکت خصوصی خیّر و بهمنش, یا منبع دیگری, در این نوشتار از واژه “گاو شیرده” بعنوان یک نماد بکار گرفته می شود چون بقول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (که زمانی یک معاون وزیر داشت) گاو حیوان نجیبی است که از برکاتش بهره می بریم. تا اتهامی متوجه فرد, کشور یا شرکتی نشود.
بسیاری از بینندگان و مشتریان رسانه های فارسی زبان برونمرزی به دلیل نومیدی و “ترس” از عقرب جراره بی بی سی به “مار غاشیه” ایران اینترنشنال روی آورده بودند, علیرغم اصرار بر دروغ های شاخدار, این رسانه نسبتا “ضد انتخابات” عمل کرده بود. تا اینکه کودتای “کلاب هاوس” شب پیش از انتخابات با گردانندگی دو تن از “کارمندان سابق بی بی سی” در این تلویزیون صورت گرفت که تمام رشته های “گاوه شیرده” را پنبه کرد. نگارنده در روز سه شنبه ١۴ اردیبهشت ١۴٠٠ در مقاله ای تحت عنوان “کلاب هاوس، زمین جدید بازی جمهوری اسلامی برای فریب اپوزیسیون” هشدار دادم که: “اپوزیسیون واقعی باید راه خود را از جو فروشان گندم نما جدا کند و نباید خواسته یا ناخواسته در کلاب هاوس هیزم بیار تنور انتخابات ریاست جمهوری نظام شود” و نوشتم که ” فلک ایدوست به شطرنج همی ماند / که زمانیت کند مات و گهی فرزین. دل به سوگند دروغش نتوان بستن / که به هر لحظه دگرگونه کند آئین. ندهد هیچ کسی نسبت طاووسی / به شغالی که دم زشت کند رنگین”.
تلویزیون ایران اینترنشنال با پلت فرم دادن به امثال الهه ایکس و سایبری های موجود در کلاب هاوس , و یا فرخ نگهدار و امثالهم که شدیدا مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب می کردند, با چرخش کودتاگونه ١٨٠ درجه ای علنن و عملن تلویزیون را در اختیار طرفداران انتخابات گذاشت, که ظاهرا تحت بهانه آزادی بیان (درست مثل بی بی سی یا رادیو فردا و غیره) مرددین اصلاح طلب را به مشارکت حداکثری دعوت می کردند. اگرچه این کودتا در عمل به نفع جمهوری اسلامی ثابت شد. اما گمان نمی کنم تامین کنندگان مالی این تلویزیون چنین هدفی داشتند. ولی “صادراتی های” جمهوری اسلامی در لحظه آخر کار خود را کردند. به همین دلیل اگرچه این پیروزی را به کسانی که سالها ریزه خوار سفره جمهوری اسلامی بودند, می شود تبریک گفت ـ که نمی گویم. اما شکستی است سخت برای “تامین کنندگان مالی” آن, به شرطی که ادعای گاردین صحیح باشد.
برای اثبات این ادعاها, مثال و نمونه های فراوانی وجود دارد. از ارائه نظرسنجی های سفارشی و سوال برانگیز ایران اینترنشنال در حمایت از رئیسی گرفته تا انعکاس صدای طرفداران جمهوری اسلامی. بعنوان مثال در روزهای واپسین, بی بی سی تبلیغات وسیعی را به راه انداخت و اخبار جمهوری اسلامی را منعکس کرد مبنی بر اینکه اهل سنت ایران و مولانا عبدالحمید (امام جمعه اهل سنت زاهدان) به ابراهیم رئیسی رای می دهند. علیرغم تماس با بی بی سی, این رسانه حاضر نشد نظر بقیه اهل سنت و یا بیانیه فعالان اهل سنت را به اندازه یک جمله ساده منعکس کند؛ که باید گفت زهی شرم!. زیرا که اخبار یکطرفه و آنهم به نفع جمهوری اسلامی منتشر کرد. امروز (شنبه) صبح نیز مجری بی بی سی با نوعی خوشحالی می گفت که “یکدست” شدن حاکمیت شاید به نفع ملت ایران باشد. از سوی دیگر تلویزیون ایران اینترنشنال (تا قبل از شب کودتا) مصرانه می خواست با دروغ های شاخدار به جنگ حقیقت برود, که بعقیده نگارنده در این “اصرار بر دروغ” و قاطی کردن دروغ و دوغ و دوشاب, اعتبار خود را در بین اهل سنت ایران و بقیه مردم کشور از دست داد. زیرا تحت هیچ شرایطی حاضر نشد خبر دروغ (مبنی بر اینکه مولوی عبدالحمید گفته از ابراهیم رئیسی حمایت نمی کنم) را حذف یا اصلاح کند. به آنها گفتم این خبر دروغ محض است, آن را تصحیح کنید. اما نکردند. چرا؟ نمی دانم. شاید به دلایل مذهبی یا سیاسی”گاوه شیرده” (اگر ادعای گاردین درست باشد) می خواست نشان بدهد که اهل سنت ایران از جمله مولانا عبدالحمید و صدها امام جمعه سُنی که علنا و قویا از رئیسی حمایت کرده بودند, به جمهوری اسلامی رای نمی دهند. در لندن حداقل دو تلویزیون دیگر یعنی من و تو و ایران فردا نیز هستند, که اگرچه منابع مالی آنها نیز معلوم نیست. اما جایگاه یا ارزش تجزیه و تحلیل ندارند. زیرا هر دو نسبتا بی تاثیر و در این انتخابات بازنده هستند.
نتیجه گیری
در طی ۴۲ سال گذشته, بیش از ۴٠ رژیم استبدادی در دنیا به طرق مختلف سرنگون شده اند. اما دولت های اجنبی برای تاثیرگذاری بر روی مردمان آن کشورها سرمایه گزاری رسانه ای نکردند. شاید بخت و اقبال نیک آنها در همین بود. رسانه های فارسی زبان برونمرزی که توسط دولت ها و منابع نامعلوم حمایت مالی می شوند و برخی از آنها توسط “صادراتی های رژیم نژادپرست” مدیریت می شوند, در عمل باعث استمرار جمهوری اسلامی شده اند و در بزنگاه های تاریخی برای حفظ نظام بصورت نیرنگ بازانه تبلیغ یا در لحظات آخر “کودتای تبلیغاتی” کرده اند. این باید هشداری باشد برای ملت در بند و اسیر ایران و بخصوص اپوزیسیون بیچاره (از جمله خود بنده) که با حضور خویش در این رسانه ها به آنها بعنوان “رسانه مخالف” مشروعیت می دهند؛ تا این نوع به اصطلاح “عقرب های جراره” و “مارهای غاشیه” در واپسین لحظات قبل از حادثه نیش زهرآگین و کشنده خود را با زیرکی و شگرد خاص تبلیغاتی از نوع کلاب هاوسی به بدنه ملت ایران فرو کنند و فاجعه تاریخی را رقم بزنند.
شنبه ۲٩ خرداد ١۴٠٠