این سوال در افکار عمومی وجود دارد که میرحسین موسوی از موضوع اعدامها باخبر بوده یا از اساس اعدام ها از او هم مخفی نگه داشته شده است.
مسئولان سازمان عفو بین الملل می گویند این سازمان در مرداد ۶۷ در نامه ای خطاب به دولت ایران پیگیر موضوع کشتار زندانیان شده بود و نخست وزیر نمیتوانسته از موضوع بی اطلاع باشد.
پیش از حصر خانگی، یک فایل صوتی از موسوی منتشر شد که می گوید موضوع این کشتار چند روز پس از آن در جلسه سران سه قوه وقت از سوی علی خامنه ای رئیس جمهور مطرح شده است.
شنبه, ۵ سپتامبر ۲۰۲۰
فرامرز داور
قتلهای سیاسی یا اعدامهای خودسرانه صدها نفر از زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ پس از سالها موفقیت جمهوری اسلامی ایران در پنهانکاری، دیگر جزو رموز و اسرار محسوب نمیشوند. خانوادههای قربانیان درباره آنچه بر سر آنها رفته است، حرف میزنند و هر ساله بر سر محلی که گور دستهجمعی عزیزانشان است، جمع میشوند و خبر آن دیگر قابل مخفی کردن نیست.
مرداد ۱۳۹۵، انتشار فایل صوتی جلسه آیتالله «حسینعلی منتظری»، قائم مقام وقت «روحالله خمینی»، رهبر پیشین جمهوری اسلامی ایران با «هیات مرگ»، در شبکههای مجازی بازتاب فراوانی داشت و موضوع کشتارهای سیاسی تابستان ۱۳۶۷ را به شکل علنی در عرصه عمومی مطرح کرد.
این هیات شامل «حسینعلی نیری»حاکم شرع وقت، «مرتضی اشراقی» دادستان وقت تهران، «مصطفی پورمحمدی» نماینده وقت وزارت اطلاعات در زندان «اوین» و «ابراهیم رییسی» معاون وقت دادستان کل کشور بود.
پیش از انتصاب ابراهیم رئیسی به عنوان رییس قوه قضاییه، به دلیل نامزدی او در رقابتهای ریاست جمهوری و با توجه به این که نامش در فایل صوتی جلسه حسینعلی منتظری و اعضای هیات مرگ آمده بود، موضوع کشتار ۱۳۶۷ در مناظرهها و رقابتهای انتخاباتی مطرح شد. حتی رییس جمهوری وقت را هم به واکنش وادار کرد.
«حسن روحانی» برای ضربه به رقیب انتخاباتی خود، تلویحا رئیسی را کسی خواند که کاری جز اعدام کردن بلد نبوده است.
«میرحسین موسوی» که اینک به دلیل اصرار بر حفاظت از رای طرفدارانش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، ۱۰ سال است توسط آیتالله «علی خامنهای» در حصر خانگی قرار گرفته، در زمان کشتار زندانیان، نخست وزیر بوده است.
مدتها است این سوال در بین عموم مردم وجود دارد که میرحسین موسوی به عنوان رییس هیات دولت جمهوری اسلامی، از موضوع باخبر بوده و دست به هیچ اعتراض و اقدامی برای جلوگیری از ادامه کشتار نزده است یا از اساس اعدامها از او هم مخفی نگه داشته شده بودند.
***
مسوولان فعلی بخش ایران در «سازمان عفو بینالملل» که یک نهاد غیردولتی حقوق بشری است، میگویند بر اساس سندی که وجود دارد، این سازمان در مرداد ۱۳۶۷ در نامهای خطاب به دولت ایران پیگیر موضوع کشتار زندانیان شده بود و برهمین مبنا، نخست وزیر وقت نمیتوانسته است از موضوع بیاطلاع باشد.
این سند دو سال پیش به صورت عمومی منتشر شد. اما امسال هم دوباره از سوی مسوول بخش ایران در سازمان عفو بینالملل انتشار یافت و همراه با ویدیوی مصاحبهای از میرحسین موسوی در همان زمان، او را به «انکار و توجیه کشتار دستهجمعی ۱۳۶۷» متهم کرد.
این مصاحبه، گفتوگوی یک شبکه تلویزیونی اتریش با موسوی است که طی آن میگوید: «مجاهدین خلق در ایران دست به قتل و غارتهای زیادی زدند و ما باید این توطئه را درهم میشکستیم. از این جنبه به هیچ وجه رحم نمیکنیم و نظام ما به خودش حق نمیدهد که از خودش دفاع نکند.»
این اظهارات موسوی مدتی استناد مطلع بودن او از قتلهای سیاسی تابستان ۱۳۶۷ تلقی میشد. اما چندی پیش ویدیوی کاملتری از این مصاحبه به طور عمومی منتشر شد که نشان میداد منظور او، عملیات «مرصاد» بوده است که طی آن، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی دست به سرکوب عملیات نظامی «فروغ جاویدان» زدند و گفتههای او ربطی به قتل عام در زندان نداشتند. این عملیات را سازمان مجاهدین خلق از داخل عراق با هدف فتح تهران در تابستان ۱۳۶۷ انجام داده بود.
«الهه شریفپور هیکس»، وکیل حقوق بشری ایرانیالاصل در امریکا میگوید نامه سال ۱۳۶۷ به دولت ایران را همسرش «نیل هیکس» تهیه کرده و فرستاده بود. او به نقل از آقای هیکس میگوید: «هیچکس در سازمان در آن زمان حتی مطمئن نبوده است که نامه را مقامات جمهوری اسلامی دریافت کرده باشند.»
«آن هریسون»، حقوقدان و معاون بخش خاورمیانه سازمان عفو بینالملل پیش از این گفته است: «ما بهطور دقیق نمیتوانیم بشنویم که از او چه سوالی پرسیده شده است و همچنین پاسخ او را نیز بهطور دقیق نمیتوانیم بشنویم. بنابراین، به نظر من سخت است که بتوان با قاطعیت گفت موسوی کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را انکار یا توجیه کرده است؛ چنانکه نمیتوان با قاطعیت نیز نفی کرد و گفت که چنین نکرده است.»
سندی در حال حاضر در دست نیست که نشان دهد میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۷ از کشتار در زندانها و این جنایت در زمان وقوع اطلاع داشته است یا نه. مدیر بخش ایران سازمان عفو بینالملل میگوید خانواده زندانیان حتی پیش از این نامه، در مقابل دفتر نخستوزیری تجمع کرده بودند. بنابراین احتمال بیاطلاعی او از آنچه در زندانها میگذشته است، وجود ندارد. این موضوع میتواند دفاع موسوی مبنی بر بیاطلاعی وی را دشوار و این موضوع را برای افکار عمومی غیرقابل توجیه کند.
پیش از حصر خانگی، یک فایل صوتی از موسوی منتشر شد که میگوید موضوع این کشتار چند روز پس از آن در جلسه سران سه قوه وقت از سوی علی خامنهای، رییسجمهوری مطرح شده بود. از قول او میگوید: «]این جنایت[ همچون آب سیاهی است که بر روی نظام ریخته میشود و همه را سیاه میکند. باید برخورد شود و جلوی آن را گرفت.»
موسوی میگوید در این جلسه برخی از اسامی اعدام شدگان نام برده شده است و از بعضی از آنها به عنوان دوستان و آشنایان خودش که «قابل اعدام نبودند»، یاد و اتفاقات تابستان ۱۳۶۷ را «زشت» و «جنایتکارانه» توصیف میکند. آیا این اولین بار بوده که موسوی از کشتار زندانیان میشنیده است؟
از جمله زوایای تاریک این پرونده این است که خامنهای که در این جلسه از کشتار در زندانها خبر میدهد، در چه مقطعی از موضوع مطلع شده است؟ همچنین «اکبر هاشمی رفسنجانی»، رییس وقت مجلس شورای اسلامی و «عبدالکریم موسوی اردبیلی» که منصبی همانند رییس قوه قضاییه امروزی داشته است و هر دو همچون موسوی و خامنهای، عضو جلسه سران سه قوه بودهاند، چه زمان از این جنایت مطلع شده و چه عملکردی در برابر آن داشتهاند.
موسوی در این فایل صوتی میگوید که حرفهایش برای انتشار نیستند و باز کردن موضوع کشتار ۱۳۶۷ «تالی فاسد» دارد و باید با دقت انجام شود. این حرف او نشاندهنده آن است که هنوز انتشار تمام جزییات کشتار تابستان ۱۳۶۷ را به مصلحت نظام اسلامی نمیداند. موسوی این ماجرا را اتفاقی میخواند که نباید به آیتالله خمینی و جمهوری اسلامی نسبت داد و آشکارا از علاقهمندیهایش دفاع میکند.
موسوی در بازگو کردن اسرار و ناگفتههای این واقعه هنوز ملاحظات جدی دارد اما از روی این فایل صوتی، مصاحبه زمان نخست وزیری او و نامه ارسال شده سازمان عفو بینالملل به دولت جمهوری اسلامی نمیتوان قضاوتی نهایی درباره نقش و عملکرد او داشت و این مستندات را ادله اثبات جرم یا سند تبرئه وی دانست. این صورت حقوقی ماجرا است. همه قضاوتها ممکن است در محکمهای عادلانه و منصفانه هرگز مجال طرح پیدا نکنند اما قضاوت افکار عمومی منتظر و معطل نمیماند.
مساله امروز در ایران در این باره، اجرای عدالت قضایی در مورد تمامی عوامل دخیل در این قتل عام زندانیان و چگونگی تحت پیگرد قرار دادن آنها است. روشن شدن زوایای تاریک کشتار ۱۳۶۷ به جز این که پیشنیاز پیگیری قضایی افراد است، نیاز افکار عمومی و این نسل از شهروندان است تا بتوانند با هدف جلوگیری از تکرار، اطلاع درستی از یکی از فجایع تاریخ معاصر ایران داشته باشند؛ به طور مثال، این قضاوت در محکمه افکار عمومی درباره روحالله خمینی که موافق اعدامها بوده و آیتالله حسینعلی منتظری که درباره این جنایت هشداری تاریخی به کمیته کشتار داده و قائم مقامی رهبری را سرانجام بر سر مخالفت با چنین اقداماتی از دست داده، انجام شده و تکلیف افکار عمومی را با این دو فرد تا حد زیادی روشن کرده است.
چنین قضاوتی در سطح عمومی نه در زمان آیتالله خمینی و نه حیات آیتالله منتظری درباره آنها وجود نداشت. اگر فرصتی برای پیگرد قضایی افراد در مظان اتهام در زمان حیاتشان وجود نداشته باشد، این قضاوت سرانجام در جایی از تاریخ از سوی شهروندان انجام خواهد شد. پس چه بهتر که مستندات جنایت از سوی خود افرادی که هنوز قضاوت تاریخی برایشان اهمیت دارد، منتشر شود.