جو بایدن با گذر از مناقشات ترامپ علیه نتیجه انتخابات و برگزاری آرام و به دور از تشنج مراسم تحلیف در کاخ سفید مستقر شد و زمام اداره کشور را در دست گرفت. او در اقدامی که اکثر تحلیلگران آن را گام بزرگی در جهت زدودن میراث سوء و شوم حکومت چهارساله ترامپ ارزیابی کردند، فرامین اجرائی متعددی را امضا کرد که این اقدام با استقبال بسیاری از کشورها روبهرو شد. فرمان بازگشت آمریکا به پیمان اقلیمی پاریس، سازمان بهداشت جهانی، لغو منع ورود شهروندان عمدتا مسلمان و بازنگری آثار سوء تحریمهای آمریکا علیه کشورهای دیگر در مبارزه با کرونا در زمره این فرامین هستند. رهبران جهان رویکرد بایدن را نشانه مثبتی از تغییر در مشی چهارساله آمریکا در دوره ترامپ، عزم این کشور برای همکاری با جهان، مسئولیتپذیری بینالمللی و بازگشت به همهجانبهگرایی میدانند. با این حال آنچه بیش از همه این موارد به ما مربوط میشود و احتمالا مطالبهای در سطح ملی است، وعده بایدن و اعضای ارشد تیم همراه او در بازگشت آمریکا به توافق ۱+۵ است. علت این امر هم روشن است؛ اول اینکه برجام توافقی بینالمللی است که ترامپ خودسرانه از آن خارج شد. دیگر اینکه خروج از برجام و اتخاذ سیاست فشار حداکثری و تحمیل تحریمهای یکجانبه، اثرات مخربی در اقتصاد و اوضاع داخلی ایران داشته است.
در بیان چرایی قرارنگرفتن این موضوع در اولویت بایدن گمانهزنیهای فراوانی مطرح و گفته شده که پروندههای مهم بسیاری در سیاست داخلی و خارجی از اولویت بالاتری نسبت به توافق ۱+۵ برخوردار است. یکی از مهمترین اولویتهای بایدن در صد روز اول غلبه بر شکاف و گسلی است که پیامد چهار سال سیاست جنونآمیز ترامپ در اولویتدادن به سفیدپوستان افراطی و تحقیر دیگر اقلیتهای قومی است که پس از شکست در انتخابات اوج گرفت و بیسابقهترین رویداد در تاریخ آمریکا را در حمله به کنگره رقم زد. تحولی که به نظر بسیاری از تحلیلگران در صورت فقدان برخوردی منطقی و معالجه آن از سوی نخبگان آمریکا در دوره بایدن، با پشتوانه ۷۰ میلیون رأی ترامپ میتواند منجر به یک شکاف داخلی و جنگ شود. پرونده مهم دیگری که اتفاقا سهمی قابل توجه در جذب آرای مردم و پیروزی بایدن در مقابل ترامپ داشت، اپیدمی کروناست. آمریکا از نظر تعداد مبتلایان حدود ۲۵ درصد دنیا را به خود اختصاص داده است. سهم این کشور در آمار مرگومیر نیز تقریبا در همین حد است. بنابراین به نظر میرسد کرونا از ضروریترین موضوعاتی است که رئیسجمهور جدید درگیر آن است. میراث ترامپ در سیاست خارجی و استراتژی کلان آمریکا از دیگر موضوعات با اولویت بالا برای بایدن است. پروندههایی نظیر نوع تعامل با چین در جنگ تجاری که ترامپ با دومین قدرت اقتصادی جهان کلید زد و همچنین مسابقه تسلیحاتی با روسیه و ضرورت تغییر در سیاستهای آمریکا در قبال پوتین که در دوره ترامپ کنار گذاشته شده بود، از دیگر اولویتهای تیم بایدن است.
با پذیرش اجمالی موارد فوق هنوز این سؤال مطرح است که چرا بازگشت آمریکا به توافقی که مهمترین موفقیت دیپلماتیک چند دهه اخیر نام گرفت، همچنان محل تردید است. به نظرم پاسخ اجمالی به این سؤال، اول تغییر شرایط در سطح منطقه و جهان و دوم نگاه ایران برای احیای این توافق و تسهیل بازگشت آمریکا به این توافق است.
منطقه و جهان در مقایسه با زمان دستیابی به توافق هستهای تغییرات چشمگیری کرده است، برخی به نفع و برخی دیگر علیه ما. امروز موضع اروپا بسیار سختتر از موضع آمریکاست، امری که در دور قبلی مذاکرات منتهی به برجام کاملا برعکس بود. اسرائیل و عربستان، دو مدعی و مخالف جدی توافق هستهای با هم هستند و صدای واحدی دارند و فشار مضاعفی را بر واشنگتن میآورند. بایدن نمیخواهد یا نمیتواند مانند سلف خود اوباما بیاعتنا به مخالفتهای داخلی و متحدان منطقهای در مسیر احیای توافق در شاکله سابق آن حرکت کند. تیم بایدن بارها گفتهاند که ملاحظاتی همچون نگاه داخلی به این توافق (کنگره، آیپک و…) و نظرات متحدان اروپایی و منطقهای در بازگشت به برجام را مد نظر قرار خواهند داد. با این وجود این ملاحظه مهم را باید در نظر گرفت که روند اجرائی این ملاحظات تا حد قابل توجهی به مواضع ایران در قبال تغییراتی است که در کاخ سفید و نگاه آمریکا به جهان و ایران رخ داده است. در شرایطی که اکثر کشورهای جهان از پیروزی بایدن استقبال و از تغییر در سیاستهای کلان آمریکا اظهار خرسندی کرده و آمادگی خود را برای ایجاد فضای جدیدی در روابط با آمریکا بیان کردند، واکنش ایران به این تحول مهم و ادبیات دستاندرکاران دستگاه دیپلماسی و دیگر مقامات کشور به گونهای بود که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و قرار نیست تغییری را در رویکرد آمریکا نسبت به ایران شاهد باشیم. احتمالا پاسخ این است که این واکنش تاکتیکی و از سر استغنا و عدم ذوقزدگی و شتابزدگی ایران است.
با این وجود در شرایطی که چینش مهرههای اصلی تیم بایدن به گونهای است که جیغ بنفش نتانیاهو و حامیان او در داخل آمریکا را در پی داشته، تا این حد بیتفاوتی از سوی دستگاههای رسمی فاقد توجیه در عرصه سیاسی و دیپلماسی است. به گفته بسیاری از ناظران بینالمللی، تیم سیاسی- امنیتی بایدن افرادی باتجربه، کارآزموده و موافق تعامل مثبت با ایران هستند. بسیاری از آنها از اعضای اصلی مذاکرات ۱+۵ و توافق برجام و البته حامی آن هستند که به صراحت با خروج ترامپ از این توافق به مخالفت برخاستند. تفاوتهای برایان هوک هماهنگکننده سیاستهای آمریکا درباره ایران در دوره ترامپ و رابرت مالی که از سوی بایدن به این سمت انتخاب شده، نمونه روشنی از تغییر در تیم جدید رهبری آمریکا در مورد کشورمان است. تمامی جناحهای تندرو آمریکا با این انتخاب بایدن مخالفت و به آن حمله کردهاند. سناتور تام کاتن که یکی از چهرههای ضدایرانی است با انتقاد از انتصاب رابرت مالی او را با «سابقه طولانیای در همدردی با ایران و دشمنی با اسرائیل» توصیف کرده است. به نظر میرسد تقدم مرغ و تخممرغ را نباید به مانعی جدی در احیای برجام تبدیل کرد. برهان خلف میگوید اگر عربستان و اسرائیل با توافق هستهای و آغاز مجدد گفتوگوهای ایران و آمریکا مخالفاند، وقوع این تحول به نفع مصالح کشور است و باید این راه را هموار کرد. برخلاف دوره ترامپ و نرد عشق بین او و محمد بنسلمان، تیم بایدن منتقد جدی سیاستهای عربستان در موضوعاتی متعدد نظیر جنایات این کشور در یمن، قتل فجیع خاشقجی و حقوق بشر است. بایدن در اولین روزهای کار خود انصارالله یمن را از لیست سازمانهای تروریستی خارج کرد. اقدامی که در آخرین روزهای کار ترامپ و به یقین با رایزنی عربستان و اسرائیل و با هدف مانعتراشی در مقابل بایدن در پرونده یمن و عربستان انجام شد. نادیدهگرفتن این موارد و حرکت در مسیری که برجام از اولویت تیم بایدن کنار گذاشته شود، خطای بزرگی در سیاست خارجی است.