«من هیچ نشانه‌ای مبنی بر استفاده‌ی حماس از فلسطینی‌ها به عنوان سپر انسانی نیافتم» نیو استیتمنت-جرمی بوئن(سردبیر خاورمیانه بی‌بی‌سی)*


jeremi-buan

 

نوشته شده در تاریخ ۱۱/مرداد/۱۳۹۳ –

روایت سردبیر خاورمیانه بی‌بی‌سی از یک هفته زندگی در غزه

خبرگزاری آنا: من با هر کس که ذره‌ای احساس انسانی داشته باشد، شرط می‌بندم که بعد از گذراندن ده دقیقه در بیمارستان شفا غزه کنار زخمی‌ها و کشته‌شدگان، دیگر آن آدم سابق نخواهد بود.

به گزارش سرویس رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، نیو استیتمنت-جرمی بوئن، سردبیر بخش خاورمیانهٔ بی‌بی‌سی یادداشتی در سایت “newstatesman”در توصیف شرایط کنونی غزه دارد که ترجمه * آن را در ادامه می‌خوانید:

چند ماه بود که رابطهٔ حماس و اسرائیل رو به وخامت می‌رفت. نشانه‌هایش را می‌شد حتی قبل از ربوده و کشته‌شدن آن چند جوان اسرائیلی و فلسطینی و پیش از بازداشت اعضای حماس در کرانهٔ باختری دید. پرتاب موشک‌ و راکت و تهدیدهای دو طرف ادامه داشت و نخست‌وزیر اسرائیل، مثل پیشینیان خود، ادعا می‌کرد که عملیات نظامی این‌ بار باعث امن‌تر شدن زندگی مردم اسرائیل خواهد شد.

اما تاریخ نشان می‌دهد که عملیات نظامی تنها به عمیق‌تر شدن نزاع می‌انجامد. فقط یک پیمان صلح می‌تواند زندگی فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها را امن‌تر کند. الآن شانسی برای این پیمان وجود ندارد. یعنی جنگ‌های کوچک کماکان ادامه پیدا می‌کند و به جنگ‌های بزرگ‌تر تبدیل می‌شود.

فلسطینی‌هایی که در غزه زندگی می‌کنند آن را بزرگ‌ترین زندان دنیا می‌دانند. حدود ۱٫۸ میلیون نفر در باریکهٔ کوچکی از زمین زندگی می‌کنند و اسرائیل و مصر، که مرزهای عبور و مرور را کنترل می‌کنند، به اکثریت‌ ایشان اجازهٔ خروج از غزه را نمی‌دهند. ساکنان غزه از روحیهٔ بالایی برخوردارند و به شکل عجیبی می‌توانند غزه را به یک زندان پر از شادی تبدیل کنند. البته، نه الآن.

مسیر اصلی ورود به غزه برای روزنامه‌نگاران از طریق ایست بازرسی «اِرِز» در اسرائیل است. اِرِز مثل ترمینال فرودگاهی است در یک روز خلوت، خالی و بی‌سروصدا، البته به جز حضور محافظان امنیتی که با سلاح‌های خودکارشان ایستاده‌اند و زنان بی‌حوصله‌ای که در اتاقک‌های شیشه‌ایِ کنترل روادید، با موبایل‌هاشان ور می‌روند. برای این‌که از ایست بازرسی رد شوید، باید روادید خارجی داشته باشید و یک کارت اسرائیلی.

 

بعد از چند راهرو و مسیرهای تودرتو، دیواری سیمانی قرار دارد و یک درِ فولادی. یک اسرائیلی آن‌طرف دوربین مدار بسته نشسته‌ است و باز و بسته شدن در را کنترل می‌کند. آن طرف این در، غزه است. بعد مسیر پیادهٔ یک‌کیلومتری است که با دوربین کنترل می‌شود. اگر خوش‌شانس باشید، تعدادی فلسطینی از اسرائیل اجازه گرفته‌اند تا انتهای مسیر منتظر شما باشند. آن‌ها آژانسی دارند که شما را با تاکسی به ایستگاه بازرسی حماس می‌رسانند. در ابتدای جنگ اخیر، اسرائیل ایستگاه بازرسی‌ حماس را خراب کرد. حالا شمارهٔ روادید‌ها را در دفترچه‌ای روی میزی زیر سایهٔ درخت یادداشت می‌کنند.

وقتی در سال ۱۹۹۱ به غزه رفتم، هر روز صد‌ها هزار فلسطینی با رد شدن از گذرگاه اِرِز، از غزه خارج می‌شدند تا سر کار بروند. پاول آدامز، همکار من در بی‌بی‌سی، به من گفت که وقتی برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ به غزه رفته‌بود، گروهی از کودکان فلسطینی را سوار اتوبوسی عمومی کرده‌ و از کرانهٔ باختری به سواحل غزه آورده بود.

الآن اگر کسی بتواند اجازهٔ عبور یک اتوبوس عمومی از کرانهٔ باختری به نوار غزه را بگیرد، حداقل نامزد جایزهٔ صلح نوبل می‌شود. دیپلماتی هم که بتواند راهی برای توقف کشتار در سواحل و خیابان‌های غزه پیدا کند، شایستهٔ چیزی بیش از این است.

 

بعد از این‌که اسرائیل بیش از ۶۰ نفر را در محلهٔ شجاعیهٔ غزه کشت، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل با بی‌بی‌سی مصاحبه کرد. او گفت که به خاطر تلفات غیرنظامیان غزه متأسف است اما حماس را مقصر دانست. نتانیاهو گفت که اسرائیل به مردم هشدار داده‌بود که آن منطقه را ترک کنند. بعضی‌ها هشدار را جدی گرفتند، اما به گفتهٔ او حماس به بعضی دیگر اجازهٔ ترک خانه‌هاشان را نداد.

 

وقتی مردم در شجاعیه کشته شدند، من در جشن تولد یازده‌سالگی پسرم در لندن بودم. اما تصور من از حماس با تصور نتانیاهو فرق دارد. در طول یک هفته‌ای که در غزه زندگی کردم، هیچ شاهدی که موید ادعای اسرائیل مبنی بر استفادهٔ حماس از فلسطینی‌ها به عنوان سپر انسانی باشد، نیافتم. من مردان حماس را در گوشه‌ و کنار خیابان می‌دیدم که حواسشان به روند اتفاقات بود. آ‌ن‌ها بومی هستند و همهٔ مردم آن‌ها را می‌شناسند، حتی پسرهای نوجوان. راجی سورانی، مدیر «مرکز فلسطینی حقوق بشر» در غزه، به من گفت که شما هر تصوری که از حماس داشته باشید نباید از یاد ببرید که حماس بخشی از دی‌ان‌ای فلسطین است.

 

من اولین بار آقای سورانی را هنگامی دیده بودم که داشت بدرفتاری‌ آدم‌های یاسر عرفات را محکوم می‌کرد. موضع او در قبال حماس هم همین‌طور سفت و سخت است. او اما این‌بار به من گفت که اسرائیل دارد قوانین جنگ را نقض می‌کند و هیچ ارزشی برای وظیفهٔ قانونی خود و حفاظت از غیرنظامیان فلسطینی قائل نیست.

 

گروه‌های حقوق بشری می‌گویند که حماس نیز قوانین جنگی را با پرتاب موشک به سوی شهروندان نقض می‌کند. من پیش‌ از این نسبت به قوانین انسان‌دوستانه بدبین بودم. وقتی در سال ۱۹۹۵، در میانهٔ جنگ بوسنی، شنیدم که سازمان ملل دارد تدارک دادگاهی را برای محاکمهٔ جنایت‌کاران جنگی در یوگسلاوی سابق فراهم می‌کند. فکر کردم یک شوخی مسخره است. اما الآن احساس متفاوتی دارم، مخصوصا بعد از این‌که چهار بار در دادگاه بین‌المللی شهادت داده‌ام. فکر نمی‌کنم که سرنوشت مشابهی انتظار اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها را بکشد. اما قوانین جنگی بهترین معیار برای اندازه‌گیری میزان وحشتی‌ست که انسان‌ها علیه یکدیگر اعمال می‌کنند.

 

وقتی غزه را ترک کردم، راکت‌های فلسطینی نزدیک گذرگاه اِرِز فرود می‌آمدند.‌‌ همان موقع صدای آژیر بلند شد. رانندهٔ اسرائیلیِ ما از ماشین بیرون پرید، موتور را روشن گذاشت، و پشت یک دیوار پناه گرفت. گیر افتادن وسط حملهٔ راکت‌ها دلهره‌آور است، هرچند شهروندان اسرائیلی با کمک سیستم ضد موشکی گنبد آهنین از خطر راکت‌ها محافظت می‌شوند و اسرائیل هزینهٔ هنگفتی صرف دفاع از شهروندان کرده‌ (در شهر مرزی سدروت، حتی ایستگاه‌های اتوبوس طوری ساخته شده‌ که نقش سرپناه بمب را بازی کند). خودِ اسرائیلی‌ها هم از بچگی آموزش می‌بینند که چه‌طور پناه بگیرند.

 

اما این‌که بگوییم شهروندان اسرائیلیِ نزدیک غزه به اندازهٔ فلسطینی‌ها رنج می‌کشند اشتباه است. وضعیت در غزه بسیار بسیار بد‌تر است. من با هر کس که ذره‌ای احساس انسانی داشته باشد شرط می‌بندم که بعد از گذراندن ده دقیقه در بیمارستان شفاءِ غزه کنار زخمی‌ها و کشته‌شده‌ها، دیگر آن آدم سابق نخواهد بود. سردخانهٔ بیمارستان این‌قدر شلوغ است که‌گاه بدن‌های دو کودک را فشار می‌دهند تا روی یک قفسه جا شود. یا یک روز، باقی‌ماندهٔ بدن شش زن و کودک را کنار هم گذاشتند روی یک برانکارد قرار دادند.

 

من قبل از غزه، دو ماه را در بغداد، بیروت، بیت‌المقدس، حلب و دمشق گذرانده‌بودم. خاورمیانه در آتش است. از سال ۱۹۹۰ به این‌طرف، چیزی همانند این ندیده بودم. فکر نمی‌کنم هیچ‌کس بداند چه‌طور باید این آتش را خاموش کرد.

* این یادداشت در صفحه فیس‌بوکی “نگاه سوم: بازخوانی مناقشهٔ اسرائیل و فلسطین” با ترجمه علی عبدی و ویرایش زهرا حسینی منتشر شده است.

انتهای پیام/

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است