باتوجه به مسایل و مشکلاتی که دولت و با مفهومی حکومت همراه با ملت طی این روزها با آن مواجه شده اند – مناسب به نظر میرسد به چند مورد از چالشهایی که آقای روحانی، در کتاب خاطرات خود به تفصیل به آن پرداخته« همزمان با معرفی وزیر علوم با عملکردی پر حرف و حدیث در دوران مدیریت دانشگاه بوعلی همدان » اشاره شود :
روحانی یکی از منتقدان روند “تصمیمگیری” با تعاریف موجود است و این نکته را یکی از اصلیترین چالشهای ساختاری کشورمان میداند. روند تصمیمگیری تصمیمگیران یا همان “تصمیمسازی” در تفکر راهبردی ایشان پایهای اساسی دارد و مینویسند: “هرگاه گزارشدهی به مسئولان رده بالا به طور دقیق انجام نشده، این امر به چالش بزرگی در کشور انجامیده” و به نمونههایی در حوزه سیاسی، در دهههای اخیر اشاره میکند که بر اثر این چالش، “تصمیمگیریهای مهمی به تاخیر افتاده و یا موجب از دست رفتن فرصت شده” است.
روحانی در گیر معضلات بسیار عظیم مدیریت مملکت در روزگار تحت کنترل وسایل ارتباط جمعی مدرن و اینترنت و حضور بیش از ۳۰ میلیون جوان تحصیل کرده و…. در گذشته های نه چندان دور “عدم اعتماد و اطمینان و بدبینی به غرب در مسائل بین المللی” را مشکلی مضاعف برشمرده و رفع نکردن این موانع را، عامل تکرار چالشهادر اینده دانسته اند…انگار که همین روزها و دوران مسئولیت ریاست دولت را می دیده اند !! .
تصمیمگیر نهایی بسیاری از موضوعات مهم کشور، بارها بیاعتمادی و بدبینی به غرب را اعلام کرده که نمونه بارز این بینش ،تصمیمات یکسویه اخیر دولت ترامپ در رابطه با برجام میباشد .
آ قای روحانی که در سال ۱۳۸۴، مسئولیت مذاکرات هستهای ایران با غرب را برعهده داشت و بعدها مورد حملات شدید رادیکالها قرار گرفت – مینویسد: «در ماجرای هستهای هم مسائل داخلی، گزارش اطلاعات کارشناسی به صورت ناقص به مسئولین رده بالا و بیاعتمادی به غرب و سازمانهای بین المللی همواره مشکل آفرین بود»و بخشی از مشکلات در پرونده هستهای را ناشی از برداشت نادرست و ناقص مسئولین از مسائل حقوقی و سیاسی بین المللی میداندو برای این ادعا چند نمونه ارائه و مینویسد: “آنها یعنی مسئولین سازمان انرژی اتمی فکر میکردند عدم اطلاع قبلی برنامه غنیسازی تا ۳/۵ درصد به آژانس، مساله مهمی نیست و قصور رسمی محسوب نمیشود، طبیعی بود که مسئولین رده بالا هم در این گونه امور از جزئیات مسائل حقوقی کمتر اطلاع داشته باشند.”
ایشان که با آگاهی داوطلب ریاست جمهوری در ۲ دوره بوده و براین کرسی تکیه زده اند ،جریانها و گروههای سیاسی در ایران را تاثیرگذار در تصمیمهای سرنوشت ساز میداند ودر کتاب خود مینویسد: “گاهی شاهد رقابت ناسالم گروههای سیاسی با یکدیگر از یک سو، و اقدامات نابجای عدهای از سوی دیگر در کشور بوده و هستیم که میتوانند حرفهای نادرست خود را با هیاهو و جنجال و تبلیغات و یا به واسطه ارتباط با مقامات مختلف به کرسی بنشانند.”
روزنامه های مخالف و رسانههای همسو، همواره منتقد سیاستهای هستهای دوران مسئولیت روحانی و محمد خاتمی بوده و خواهان خروج ایران از معاهدههای بین المللی مرتبط با انرژی هستهای –ـ از جمله ان پی تی و… در انزمان بوده اند و بصورتی دیگرکه نیازی به مرور آنها نیست این مخالفتها را ادامه می دهند ( تیترهای این روزهای روزنامه کیهان همراه با دولت آمریکا ، نمونه موجود استمراراین شرایط میباشد ).
ایشان از پیچیدهتر شدن مشکلات مرتبط با مسائل داخلی یاد میکند و مینویسد: “تصمیمگیری مسئولین در مواردی که مسالهای مرتبط با مسائل اجتماعی داخلی و افکار عمومی باشد، تا حدودی پیچیده میشود.” و برای نمونه ماجرای گروگانگیری در سفارت امریکا در سال ۵۸ را یادآور میشود و مینویسد: در مقطعی که مسئولین تصمیم داشتند آن را حل کنند، کسی جرئت نمیکرد پیش قدم شود وبا این جهتگیری به چالش مسئولیت تصمیمگیری می پردازد :
بعنوان مثال در این مقوله « چالش مسئولیت تصمیم گیری » درباره بحران گروگانگیری مینویسد: “جوی در کشور حاکم شده بود مبنی بر اینکه تنها راهحل، تحویل شاه به ایران برای محاکمه و یا محاکمه گروگانها در تهران است که در نهایت موضوع به تصمیم نمایندگان مردم در مجلس واگذار شد.”
و یا درباره پایان جنگ مینویسد: “در مورد پایان جنگ نیز تصمیمگیری با چالشها و مشکلات عدیدهای مواجه بود، تا جایی که شرایط به گونهای شد که به ناچاررهبر خود مجبور به تصمیمگیری شدند.”
و میگوید قدرت تصمیمگیری برخی مسئولین در مسائل حساس و مهم، آن چنان محدود شده که کمتر کسی حاضر است مسئولیت سنگین تصمیمگیری ملی را بر دوش بگیرد، زیرا میدانند بعدا عدهای بیمسئولیت شیپور سرزنش و تهمت را به صدا در میآورند.
آ قای روحانی تاکید دارند که در “مقطع زمانی کنونی هم کم و بیش شاهد نمونههایی از چالش مسئولیت تصمیمگیری در کشور هستیم” و یادآور میشوند« بهتر اینکه بگوییم یاد آور شده اند» که تمام کشورهای بزرگ دنیا در شرایط حساس، اقدام به تصمیمگیریهای سرنوشت ساز میکنند. “در این شرایط، اغلب تصمیمگیرندگان و رهبران سیاسی، مردم را قانع میکنند یا از قدرت کنار میروند.”
در هر خال وباوضعیت پر آب و چشم فعلی –ایشان در این شرایط آگاهانه با تکیه بر منصب ریاست مملکت با همه اما و اگر ها خود را مواجه با وضعیتی نموده اند که نیاز به تصمیمگیریهای سرنوشتساز بسیاری با همه ویژگیهای برشمرده شده در مقوله مدیریت کلان کشورمان در این روزگار دارد.
رئیس قوه مجریه با توجه به سوگندی که به آن متعهدند و انتظارات جامعه هشیار و شاهد در عین حال ساکت ، آرام وامیدوار به آینده آیا بعنوان منتخب ملت باشایستگی های نسبی که دارند همانگونه که چالشهای ساختاری را شناخته با بیش از ۵۰ ماه تکیه بر مسند ریاست جمهوری و….. قادر میباشند در این برهه گامی برای بهبود وضعیت و عبور از معضلاتیکه در داخل ، منظقه و جهان کنونی در پیش است و با شعار و برخورد احساسی مرتفع نمیشود بردارد؟ آیا قادر اند تصمیمگیران را به راهحلهای منطقی و مناسب قانع سازند یا اینکه با کابینه گرفتار روز مره گی در چالشها هضم خواهند شد؟ و منافع ملی را بیش از گذشته به تحلیل خواهند برد .
بصراحت باید اذعان نمود که در این موقعیت حساس یقینا مسیر ی بسیارپرسنگلاخ در پیش است که چگونگی معرفی وزیر علوم « با همه نقش اساسی این وزارت خانه در پیشبرد امور علمی که اصلی ترین رمز پیشرفت و تعالی کشوربشمار میرود » در این میان قابل اغماض بنظر میرسد – توفیق ایشان تنها امید ملت است .