“مرزهای تصنعی” ترکیه کارخانه فاجعه سازی : م. ک. بهادراکومار* برگردان: آرسن نظریان


ایشیا تایمز – ٩ فوریه ٢٠١۶ : اخیرا دونفر از نمایندگان سرشناس پارلمان روسیه طی عرضحالی به کرملین از دولت روسیه خواستند که معاهده مسکو (ایضا معروف به معاهده دوستی و اخوت) را که ٩۵ سال پیش در مارس ١٩٢١ میان روسیه بلشویکی و دولت جدیدالتاسیس ترکیه به سرکردگی مصطفی کمال آتاترک منعقد شده بود، ملغی نماید. معاهده یاد شده به دنبال دوره افول طولانی ای که طی آن پرده امپراتوری های تزاری و عثمانی به پایین کشیده شده و نظامهای جانشین هنوز جا نیفتاده بودند، امضا گردید. با این نامه اسکلت فراموش شده ای از گنجه روابطه روسیه و ترکیه به بیرون افتاد.

همین طور، وزیردفاع روسیه، سرگی شویگو، روز دوشنبه در مسکو فاش کرد که سپاهیان منطقه نظامی جنوبی، واحدهای نیروهای هوابرد و هواپیماهای باربری نظامی درحال آماده باش کامل رزمی برای مقابله با اوضاع و احوال غیرمترقبه قرار داده شده اند.

turkje grens
روسیه به مشقهای نظامی سرزده برای آزمایش آمادگی رزمی نیروهای هوابردش در منطقه
نظامی جنوبی دست زده است.

این دو واقعه ظاهرا ربطی به هم ندارند. اما درواقع چنین نیست. به طور قطع، صدای گوش خراش آن در آنکارا شنیده خواهد شد. البته، روسیه قصد جنگ با ترکیه را ندارد. اما، هفته گذشته، آقای رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه باردیگر تهدید کرد که هرچه باداباد علیه کردهای آنسوی مرز سوریه اقدام خواهد کرد.
عمر چلیک، سخنگوی حزب حاکم عدالت و توسعه، با لحنی تهدید آمیز اعلام کرد که ظهور یک کردستان مستقل در نقشه منطقه، خاورمیانه را که با “مرزهای تصنعی موافقت نامه ١٩١۶ سایکس- پیکو در بی ثباتی فرورفته، “دچار گرفتاریهای عمیقتری” خواهد کرد”.

حال، چرا صحبت از معاهده مسکو (مارس ١٩٢١) یا معاهده متعاقب آن، قارص (اکتبر ١٩٢١)، می شود؟ توضیح مختصر اینست که دو معاهده مذکور، حتی امروز مرزهای ترکیه با ارمنستان، گرجستان و آذربایجان را (که پیشتر جزو جمهوری های شوروی بودند) تعریف می کنند و بااین حال، قانونی بودن آنها به شدت مورد تردید است.

بلشویکها که مستاصلانه در تلاش ادامه حیات در شرایط اشغال کشورشان توسط نیروهای خارجی بودند، برای جلب دوستی ترکیه بخشی از نواحی تحت حاکمیت روسیه تزاری در قفقاز را به ترکیه واگزار کردند. معاهده مسکو (مانند معاهده برست لیتووسک با آلمان وایمار) نشانگر خروج روسیه از جنگ جهانی اول بود. اما، مساله این بود که نه بلشویکها و نه آتاترک در آن زمان دولتهای اتحاد شوروی یا جمهوری ترکیه را، که بعدا تاسیس شدند، نمایندگی نمی کردند.
پس از جنگ جهانی دوم، اتحاد شوروی درخواست استرداد سرزمنیهایی را که طبق این معاهدات به ترکیه واگزارکرده بود مطرح کرد. لکن، انگلستان با نخست وزیری وینستون چرچیل، اقدام به مداخله کرد و ترکیه را تحت حمایت انگلیس و امریکا قرارداد. استالین هم از درگیری بیشتر خودداری نمود.

نمایندگان پارلمانی که عرضحال به کرملین فرستادند تاکید کردند که روسیه امروز، برخلاف آن زمان، از موضع قدرت باید صحبت کند و به آنکارا باید بفهماند که “هرگونه تصاعد منازعه” در سوریه توسط ترکیه خطر فروپاشی مرزهای دولت آن کشور در قفقاز جنوبی را در پی خواهد داشت. آنها اضافه کردند که “فقط چنین هشداری می تواند ترکیه را سر عقل بیآورد و وی را از فکر تحریکات تازه باز بدارد”.
خطرآفرینی و مخاطره جویی هم در منطقه کم نیست، به ویژه که اکنون نیروهای دولتی سوری حلقه محاصره را گرد حلب، بزرگترین شهر کشور که در سه سال گذشته عمدتا دردست گروههای شورشی مورد حمایت ترکیه بوده، تنگ تر ساخته اند.
نیروهای دولتی اکنون به ١۳ کیلومتری مرز ترکیه رسیده اند. این نیروها با برخورداری از حمایت گسترده هوایی روسیه تهاجمی را علیه شهرها و شهرکهای تحت تسلط شورشیان آغاز نموده اند تا حاکمیت دولت را در آن مناطق برقرار سازند.

ظن صاحب نظران سیاسی در مسکو این است که پیشنهاد سعودی ها برای اعزام سرباز به خاک سوریه در این برهه از زمان توطئه ای است که با مشارکت ترکیه ترتیب داده می شود و منظور از آن فراهم کردن پوششی برای این کشور جهت مداخله نظامی در سوریه باهدف نجات گروههای شورشی و تغییر سیر جنگ است که در حال حاضر کاملا در جهت مساعدی برای بشار اسد پیش می رود.
باتوجه به اینکه فضای سوریه اکنون در برابر هواپیماهای ترکیه کاملا بسته است، یک چنین مداخله ای می تواند اقدامی بسیار پرخطر برای طرف مهاجم باشد. لکن، رهبریتهای خودمدار آنکارا و ریاض نشان داده اند که قادرند در داوری های خود به طرز فاحشی اشتباه کنند. بعلاوه، آقای اردوغان برای حفظ قدرتش باید به التهاب ناسیونالیستی و بیگانه ستیزی در میان مردمش دامن بزند.
آقای ولید المعلم، وزیر خارجه سوریه نیز آخر هفته گذشته نظری در راستای تفکر روسها ابراز نمود. وی چنین گفت: “تصور می کنم ترکیه و عربستان سعودی با نظارت امریکا در حال پختن آش تازه ای هستند. اما باید بدانند که هر مهاجمی به خاک سوریه، سعودی یا ترک، در تابوتهای چوبین به کشورش پس فرستاده خواهد شد. پس از پیروزی های ارتش سوریه و متحدانش، بدخواهان سوریه از مزودورانشان ناامید شده و از فرط استیصال خودشان تصمیم به مداخله گرفته اند”.

بنابراین، درحال حاضر مسکو با بیم و احتیاط تندخویی و عصبیت اردوغان را نظاره می کند. این واقعیت هم نمی تواند از چشم مسکو پنهان باشد که آمادگی سعودی ها برای اعزام نظامیان به سوریه واکنش مساعد ایالات متحده را در پی داشته است. علاوه براین، ادله و شواهد کافی هست که نشان می دهد ترکیه و عربستان سعودی در هم آهنگی کامل باهم عمل می کنند. در طول سال گذشته اردوغان حداقل سه بار به عربستان سفر کرده است. دو کشور یک هیات هم آهنگی نظامی تشکیل داده و علنا نسبت به حل مسالمت آمیز منازعه سوریه اظهار بدبینی می کنند.

اصل موضوع اینست که بازی مذاکرات صلح ژنو احتمالا به پایان خود نزدیک شده است. بعید است که روسیه به علمیات نظامی خود در سوریه تا هنگامی که مرزهای آن کشور با ترکیه و اردن در برابر تروریستها بسته نشود، خاتمه دهد. جنگ سوریه منازعه باز و نامحدودی است که این کشور از افتادن در تله آن خودداری می کند.

اسکلت معاهده مسکو که اکنون از گنجه روابط روسیه و ترکیه بیرون زده و نمایش آمادگی رزمی روسیه در منطقه نظامی جنوبی هشداری است که منازعه سوریه می تواند به آسانی و با سیر تصاعدی به مناقشه عظیم تری بیانجامد. جلسه دو روزه وزیران دفاع ناتو را که همین چهارشنبه (١٠ فوریه) در بروکسل برگزار می شود نیز باید در همین چشم انداز ارزیابی نمود.
____________________________
منبع: Asia Times
م. ک. بهادراکومار، به مدت٢٩ سال در وزارت خارجه هند در پستهایی از جمله سفیر هند در ازبکستان (١٩٩٩ تا ١٩٩٨ و ترکیه (١٩٩٨تا ٢٠٠١) خدمت کرده است. وی از سال ٢٠٠١ به طور منظم مقالاتی را برای ایشیا تایمز می نویسد.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است