سه یا چهارسالی هست که «ایلنا»، یعنی خبرگزاری کار ایران رسما صاحب «سرویس کارگری» شده است اما دیشب که خبر اخراج جمعی اعضای این سرویس را شنیدم، همه دنیا آوار شد روی سرم؛ دقیقا با همین وسعت…
از همان ماههای اول فعالیت سرویس کارگری، افتخار گزارش گری و خبرنویسی برای این سرویس را داشتم. دبیر سرویس، یعنی «اسماعیل محمدولی» عاشق کارش بوده و هست . زمان زیادی نگذشت که سرویس کارگری خودش را پیدا کرد و بین کارگران، کارفرماها و انبوه رسانه های ایرانی سری بین سرها در آورد. گزارش ها و خبرهای تولیدی، ارتباط تنگاتنگ با کارگران، اشراف مناسب به قوانین کار، پرهیز از کلیشه های رایج و ده ها مورد دیگر از دلایل این موفقیت بود. برای بیان بهتر این موفقیت، همین کافی است که بگویم روزی یک کارگر از شهرستان با سرویس تماس گرفت و درخواست کرد از همسرش خواهش کنیم که سر کار نرود و بار مشکلات این کارگر را به دوش خود نکشد. چه موفقیتی از این بالاتر که یک کارگر دست به دامان یک رسانه شود تا بلکه مشکلاتش کمی حل شود؟
از وقتی به خاطر دارم، مجموعه مدیران خبرگزاری ایلنا، خانه کارگر، نهادهای مختلف نظارتی و… چشم دیدن سرویس کارگری ایلنا را نداشتند چون تلاش می شد رسالت روزنامه نگاری، به ویژه در حوزه کارگران، آلوده به خودسانسوری، رشوه و خرید و فروش فکر و قلم نشود.
بد نیست بگویم زمان ریاست «سعید مرتضوی» بر سازمان تامین اجتماعی، تلاش بسیاری شد تا همین تیم کارگری خبرگزاری ایلنا، روزنامه «خورشید» تامین اجتماعی را تولید کنند؛ آن هم با حقوق های میلیونی و در شرایط اقتصادی چهارسال سال قبل ایران که این مساله بدون حتی یک جلسه بحث و گفت وگو، از دستور خارج و تبدیل به طنز و خاطره ای خاص شد. حتی تلاش انواع و اقسام کارفرماها برای نزدیک شدن بیشتر به سرویس کارگری ایلنا هم راه به جایی نمی برد.
این روزها که بچه های سرویس کارگری به خاطر ایستادگی بر اصول خود از خبرگزاری ویژه کارگران اخراج شده اند، تناقض شدیدی آزارم می دهد که به راستی این اتفاق در یک مجموعه مدعی اصلاح طلبی افتاده است؟ پاسخ مثبت به این سوال، دردآور و تلخ است.
نکته بد ماجرا این جا است که مجموعه سرویس کارگری متهم به تندروی و نادیده گرفتن منافع رسانه می شوند. باید این پرسش را مطرح کرد که منافع رسانه را چه چیزی جز بیان حقیقت، بی طرفی، پایبندی به اصول حرفه ای روزنامه نگاری و رعایت شاخص های فعالیت رسانه ای تامین می کند؟ ولو این که شهادت می دهم، سرویس کارگری تنها به ۵۰ درصد مشکلات کارگران کشور می پردازد و مابقی بنا به شرایط، امکان پوشش نمی یابند. آیا کسانی که بر مجموعه ایلنا مدیریت مستقیم و غیرمستقیم دارند، منافع شخصی را به منافع مخاطب و آحاد جامعه ترجیح داده اند؟ حقیقتا باید نگران بود؛ نگران نسل آینده که میراث دار چنین تناقض های بزرگی است.
حکم اخراج اعضای سرویس کارگری ایلنا را کسانی صادر کرده اند که فریاد اصلاحات، اصلاحات آن ها گوش ملت را کر کرده است و دردآورتر این است که هم چنان عده ای چشم و گوش بسته، با واژه «مصلحت اندیشی»، واقعیت را قلب کرده و آن چه که قدرت، منافع اقتصادی، منافع سیاسی و… حکم می کند را به عنوان آرمان های رسانه ای خود قلمداد می کنند و کماکان خود را طرف دار جنبش اصلاح طلبی ایران می نامند.
در نهایت، بازهم باید شعر «حسین منزوی» را خواند که می گوید:«من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته/ امید رهایی نیست، وقتی همه دیواریم.»
iranwire