تصاویر زلزله بم و ورزقان خانههای خشت و گلی را نشان میداد که بر سر ساکنان خود آوار شده بودند، دردناک بود؛ اما این امید را ایجاد میکرد که شاید با ساخت خانههای مهندسیساز، بتنآرمهای و اسکلت فلزی دیگر شاهد چنین صحنههایی نباشیم؛ اما در تصاویر زلزله کرمانشاه مجتمعهای مسکونی نوسازی را میبینیم که به شکل عجیبی تخریب شده و ساکنان خود را به کام مرگ کشاندهاند. ساختمانهای ساختهشده در طرح مسکن مهر، در راس این ساختمانها هستند. مردم کمدرآمدی که با هزار و یک آرزو دل به مهر دولتمردان خود بستند و هر چه در کف داشتند، دادند که در منزلی مناسب ماوا گزینند اینک برخی از آنها باید یا در زیر خاک باشند یا در سوگ عزیران خود که شاید اگر دقت بیشتری در ساخت خانههای آنها شده بود، اکنون همچنان با عزیزان خود دور یک سفره بودند. مسکن مهری که ابتدا با تورم جیب آنها و سایر هموطنانشان را خالی کرد، اینک جان گروهی از آنان را نیز گرفت.
آنهایی نیز که آسیب ندیدهاند از یکسو باید در سوگ فقدان همسایگان و هموطنان خود بگریند و از سوی دیگر غم ضایع شدن سرمایههایی را داشته باشند که همگی سهمی در آن داشتند و دلخوش بودند که حداقل سهمی در خانهدار شدن هموطنانشان داشتهاند. نمیدانم پیمانکاران و سازندگان این ساختمانها، ناظران و سیاستگذاران وقت الان کجا هستند. نمیدانم آن مسوولی که آن زمان در سمیناری با حضور پیمانکاران مسکن مهر در مقابل اعتراض به طرح مسکن مهر آن را «انقلاب دوم» خواند و مستمعین نیز برای او کف و هورا کشیدند الان کجاست؛ اما میدانم تصاویر را میبینند، نالهها و ضجههای مردم را میشنوند، نگاههای سرد مردم را متوجه میشوند؛ اما آیا میدانند که زندگی پرعافیتشان حاصل اشک چشم یتیمان و خون دل پدر و مادرهای فرزند از دست داده است؟
دنیای اقتصاد