اکنون که دیگر نفت نمیتواند ناکارآمدی ما را جبران کند و بحرانها یکی یکی در حال سررسیدن هستند باید به سرعت سبک زندگی خودمان را در حوزه اقتصاد و سیاست و اجتماع متحول کنیم و گرنه خیلی زود، زودتر از آنچه گمانش را میکنیم، دیر میشود.
همه این ها نشان میدهد که مسیر کنونی کشور دیگر قابل ادامه نیست و تجربه دهههای اخیر نظام تدبیر ما چیزی جز ناکارآمدی و شکست را نشان نمیدهد؛ و اگر بخواهد به همین ترتیب ادامه دهد کل جامعه و منابع مادی و طبیعی و انسانی ایران را رو به نابودی خواهد برد. به هیچ زبان دیگری نمیتوان نشان داد که این سیستم به غایتِ ناکارآمدی خود رسیده است و اگر هر چه سریعتر فرمان را نچرخاند ما را به ته دره خواهد فرستاد.
ما چاره ای نداریم جز انجام اصلاحات لازم در همه حوزههای بحران آفرین و رتبهبندی مجدد هدفگذاریهای ملی (دستکم برای یک نسل) و بازگشت به مدیریت عقلانی مبتنی بر منافع ملی و نهایتا بهسازی نظام سیاسی. در یک کلام، ما نیازمند ورود به مرحله افقگشایی هستیم. و البته من برای این که کلی حرف نزده باشم، مهمترین، ضروریترین و آخرین فرصت افقگشایی برای جمهوری اسلامی را به صورت تحلیلی و تفصیلی در یادداشت بعدی معرفی خواهم کرد.
این روزها خدا خدا میکنم که بورس فرو نریزد؛ که دلار بالا نرود؛ که ترامپ بیش از این خیره سری نکند؛ که نمایندگان نوخاستهی مجلس، کشور را بی ثبات نکنند؛ که تورمِ چهارنعل سر برنیاورد؛ که طاقت فقرا طاق نشود؛ که پولها از بخش تولید به بورس بازی نرود؛ که بیکاران به خیابان نریزند؛ که کارگران اعتصاب نکنند؛ که جوانان خسته و ناامید دست به اعتراض نزنند؛ که دولت تصمیمات شتابرده نگیرد؛ که مقامات سخنرانی احساسی نکنند؛ که اسرائیل تحریکمان نکند؛ که نظامیان به اشتباه موشک هوا نکنند؛ که ترامپ دوباره رای نیاورد؛ و مهمتر از همه، که خدا از غریبی خودش در این دیار، دلشکسته و ناامید نشود و درهای رحمتش را به روی ما نبندد.
آه که این روزها چقدر همه باید مراقب باشیم!