ساعتی از مراسم تحلیف اعضای شورای شهر تهران نگذشته بود که حرفهای درگوشی مهدی چمران رئیس جدید شورای شهر تهران با نرجس سلیمانی دیگر عضو این شورا درباره انتخاب شهردار پایتخت خبرساز شد.
مهدی چمران در یک فایل صوتی که در رسانهها منتشر شده، به فرزند قاسم سلیمانی میگوید “دیشب یکی از بدترین شبها را داشتم، حتی از جنگ بدتر بود”. او صحبت از “عدهای” میکند که اعضای شورای شهر را تهدید کردهاند و از آنها خواسته شده به فرد مشخصی رای بدهند و میگوید ” یک عده را میترسانند، اصلا تهدیدشان کردند… به آنها گفتند اگر رای ندهید چنین میکنیم”.
رسانههای ایران خبر دادند که علیرضا زاکانی نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، در یک رایگیری مخفی پیش از آغاز شروع به کار این شورا به عنوان شهردار انتخاب شده و قرار است به خیابان بهشت، دفتر شهردار تهران نقل مکان کند. اما خبر تکذیب شد و قرار است روز یکشنبه به طور رسمی در این مورد تصمیمگیری شود.
اعمال فشار “عدهای” بر اعضای جدید شورای شهر تهران در حالی صورت میگیرد که در چند هفته اخیر در ابتدا اعلام شد که ۴۱ نفر را برای تصدی این شغل نامزد کردهاند و نامزدها یکی یکی از گردونه رقابتها خارج شدند. به قول محمد مهاجری فعال اصولگرا با “مهرهچینی” و ” خالی کردن زیر پای نامزدها” سرانجام دو نامزد به مرحله نهایی رسیدند.
ابتدا به نظر میرسید که در ظاهر یک روند تصمیمگیری گام به گام در حال انجام است اما انتشار این فایل صوتی، روند انتخاب شهردار را زیر سوال برد و حالا شورای شهر در برابر یک دو راهی بزرگ برسر انتخاب کردن یا انتخاب نکردن علیرضا زاکانی قرار گرفته است و هر تصمیمی که بگیرد معنای خاص خودش را خواهد داشت. در این میان این سوال نیز پیش میآید چه کسانی خواب آقای چمران را آشفته کردهاند و چرا اوضاع از نظر آقای چمران “بدتر از زمان جنگ” است؟
حرفهای درگوشی در رسانهها
در این سالها گاهی حرفها و سخنان و نوشتههایی درباره مافیای پشت صحنه قدرت منتشر شده که گوشهای از پشت پرده نظام جمهوری اسلامی را بالا زده است. برای یادآوری این حرفها، نیاز نیست که به سالهای پیش رجوع کرد. در جریان همین انتخابات ریاست جمهوری دست کم چهار مورد از زبان مقامها و افراد نزدیک به حاکمیت گفته شد که ردپای مقامهای امنیتی و نظامی و افراد خاص در آنها مشهود بود.
وحید حقانیان معاون اجرایی دفتر رهبر ایران ۲۹ خرداد، یک روز پس از روز رایگیری در یادداشتی از “فشار شدید عدهای” سخن گفت که قصد داشتند نامزدهای باقیمانده کنار بروند و در حمایت ازنامزدهایی که انصراف ندادند نوشت: “این برادران با وجود فشارهای شدید عدهای و با تحلیل و افکار خاص، صحنه را ترک ننموده و خود را نامزد پوششی فرض نکرده و تا آخر رقابت های انتخاباتی، در صحنه باقی ماندند”.
انتشار یادداشت آقای حقانیان نشان داد که این جریان”خاص” حتی فراتر از دفتر رهبر ایران عمل میکند و ابتکار عمل جریانهای پشت پرده را در دست دارد و در حالی که گمانهزنی تعدادی از رسانهها و تحلیلگران این بود که اتاق فرمان انتخابات در بیت رهبری است اما این نوشته، تصویر دیگری از این جریان را رونمایی کرد.
این یادداشت “کد” و اشاره خاصی داشت و در بین رسانههای حکومتی، صدای خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران را درآورد و این خبرگزاری روز ۳۰ خرداد مطلب آقای حقانیان را “عحیب و معنادار” خواند و خطاب به او نوشت :”آقای حقانیان! شایسته است ضمن ترک این رویه خسارتبار هرچه سریعتر درباره این شبههافکنیها روشنگری کرده و از ساحت رهبر معظم انقلاب اسلامی و دفتر ایشان صیانت فرمایید”.
در نمونه دیگر، انتشار خبر انصراف امیرحسین قاضیزاده هاشمی از نامزدی ریاست جمهوری که در خبرگزاری فارس و صدا و سیمای ایران منتشر شد، شاید سندی بر تائید حرفهای وحید حقانیان باشد و به نظر رسید در پشت صحنه انتخابات، “عده خاصی ” تلاش داشتند آقای قاضیزاده را از ادامه رقابت منصرف کنند و چون موفق نشدند، دست به اقدام رسانهای زدند تا او را در مقابل یک عمل انجام شده قرار دهند اما او احتمالا به خواسته دفتر رهبر ایران، زیر بار این فشار نرفت و خبر را تکذیب کرد.
همچنین در چهارم خرداد امسال، پس از عدم احراز صلاحیت علی لاریجانی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری، برادرش صادق لاریجانی که عضو شورای نگهبان است، از “دخالت فزاینده” نیروها و نهادهای امنیتی در تصمیمات شورای نگهبان پرده برداشت و در توئیتر نوشت: “سبب این نابسامانیها تا حد زیادی، دخالتهای فزاینده دستگاههای امنیتی است”.
صادق لاریجانی پس از بیان این حرفها از طرف شورا “تذکر” گرفت و از او خواسته شد که در بیان گفتههایش دقت کند. در ۱۴ خرداد، در مراسم سالگرد درگذشت آیتالله روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای به طور ضمنی حرفهای آقای لاریجانی را تائید کرد و خواهان ” جبران” خسارت وارده شد اما شورای نگهبان و نیروهای امنیتی زیر بار این “جفا” نرفتند.
در چنین شرایطی این سوال مطرح میشود آیا ارتباطی بین فشار “عدهای خاص” به شورای شهر تهران برای انتخاب نامزدی خاص تا ردصلاحیتها در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس وجود دارد؟ آیا سررشته و حلقههای این تصمیمات به یک اتاق فکر میرسد؟رنوشت رفسنجانی و نقش خواص
حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات ایران در جریان انتخابات اخیر که نامزد مجلس خبرگان رهبری شده بود در مصاحبهای اعلام کرد که برای “حفظ نظام” مانع از احراز صلاحیت اکبر هاشمیرفسنجانی در انتخابات سال ۹۲ شد.
چنانکه انتظار میرفت سخنگوی وقت شورا نگهبان اظهارات آقای مصلحی را رد کرد اما خود آقای هاشمی رفسنجانی قبلا گقته بود “یک برنامه سیاسی و امنیتی با فشار نیروهای امنیتی و نظامی” در عدم احراز صلاحیتاش نقش داشته.
این نخستین بار نبود که نیروهای امنیتی سنگ پیش پای اکبر هاشمی رفسنجانی میگذاشتند. در سال ۹۳ پس از درگذشت محمدرضا مهدوی کنی، رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری، انتظار و گمانه زنی رسانهها این بود کرسی ریاست خبرگان دوباره به اکبر هاشمی رفسنجانی میرسد اما در روز رای گیری اتفاق دیگری رقم خورد و محمد یزدی از مجموع ۷۳ رای، ۴۷رای کسب کرد و آقای رفسنجانی ۲۶ رای بدست آورد. رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان از قول منابع آگاه خبر دادند که در شب قبل از رای گیری از سوی “عدهای خاص” با آنها تماس گرفته شده و نظرشان را تغییر دادند.
یک سال بعد، در سال ۹۴ در دور بعدی مجلس خبرگان رهبری، اکبر هاشمی رفسنجانی با بیش از دو میلیون رای، نفر اول استان تهران شد و محمد یزدی و محمدتقی مصباحیزدی، دو روحانی نزدیک به آیتالله خامنه ای از ورود به مجلس بازماندند و رسانهها خبر دادند که افرادی در حال تماس با منتخبان مجلس خبرگان هستند تا انصراف دهند و زمینه ورود این دو نفر را فراهم کنند. در واکنش به این رایزنیها، سایت انتخاب در ۱۶ اسفند از قول آقای یزدی نوشت “نتیجه انتخابات خبرگان را قبول دارم و راضی نیستم فردی از طرف اینجانب رایزنی کند”.
قدرتهای در سایه
حسن روحانی پنج روز پیش در آخرین جلسه هیات دولت اذعان کرد در دوران ریاست جمهوریاش بخشی از واقعیتها را به مردم نگفته چرا که برای وحدت ملی “نمیشد همه واقعیت را گفت”.
این سیاست سالهاست که سرلوحه مسئولان حکومت ایران است و درباره افراد پشت صحنه و مافیای قدرت رمزگشایی نمیشود.
مسعود پزشکیان، نایب رئیس مجلس دهم دو سال قبل از حسن روحانی خواست تا به مجلس بیاید و دست به افشاگری بزند و به روزنامه سازندگی گفت قدرت در دست یک “سازمان در سایه” است که حضور ثابت در قدرت دارد و دولت مخفی است و روسای جمهور و مجلس قدرتی ندارند.
آقای پزشکیان که در دولت دوم اصلاحات وزیر بهداشت نیز بوده، گفته بود ” من وزیر بودم اما اختیاراتم در دست ۲۵ واحد و سازمان و ارگان دیگر بود بعد هم در نهایت من باید پاسخگو میبودم در بقیه وزارتخانهها هم همین وضع است”.
با توجه به گفتههای کسانی مثل آقای پزشکیان، نفوذ “افراد خاص” در محدوده مشخصی تعریف نمیشود و دایره آن تمام مشاغل اجرایی، قضایی و قانونگذاری را شامل میشود چنانکه محمدرضا عارف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در۲۶ بهمنماه سال ۹۷ در توئیتر از ارسال “پیامکهای تهدید آمیز به اعضای این مجمع و نمایندگان مجلس در مورد لایحه پالرمو” انتقاد کرده بود.
حسن روحانی در سال ۹۳ از فسادی صحبت کرده بود که جمع “اطلاعات، تفنگ، پول، سرمایه، سایت، روزنامه و خبرگزاری” را در اختیار دارد.
به نظر میرسد “دولت مخفی” یا مافیای قدرت گاهی از طریق اهرمهای اقتصادی و تطمیع مالی و گاهی از طریق اهرمهای امنیتی، رسانهای اهدافش را پیش میبرد و چنان فربه شده که امکان برخورد با آن نیست. منتقدان دولتهای در سایه همانند اقای پزشکیان و آقای چمران هم با توجه به دسترسی به اطلاعات و اخباری که دارند ریسک نمیکنند و خودشان دست به افشاگری نمیزنند و سکوت میکنند یا اطلاعرسانی در این باره را به دیگری محول میکنند.
بی بی سی