قتل فرخنده: پایانی بر خاموشی زنان افغان


قتل فرخنده در مرکز شهر کابل، به دست مردانی خشمگینی که ادعا می‌کردند او قرآن را سوزانده است، واکنش‌های فراوانی را در میان حلقات مختلف اجتماعی داخل و خارج از افغانستان به دنبال داشت. علاوه بر این، کشته شدن او پرسش‌هایی را در پیوند با ریشه‌ها و عوامل این حادثه و راه‌های پیش‌گیری از تکرار آن در آینده مطرح کرده است. این دو پرسش را با شماری از شهروندان افغانستان در میان گذاشته‌ایم.

قتل فرخنده جامعه را به دو گروه تقسیم کرد/ شفیق شرق، استاد دانشگاه

فاجعه قتل فرخنده جامعه افغانستان را به دو گروه تقسیم کرد:

اول افراطیون و حامیان آنها که هنوز دولت و نظام را به رسمیت نمی‌شناسند و دوم طرفداران نظم و قانون و تطبیق عدالت از سوی نهادهای رسمی.

مهم‌ترین پیام رویداد ٢٨ حوت/اسفند این بود که کابل بیشتر از اینکه پایتخت یک کشور باشد، وحشتکده‌ای است که در آن حکومت، نظام و قانون به درستی وجود ندارد. تامین نظم اجتماعی و جلوگیری از خودکامگی، از وظایف ابتدایی یک دولت است. رویداد ٢٨ حوت، حکومت تازه‌تاسیس وحدت ملی را به چالش کشید و پرسش‌های جدی را درباره اقتدار و کارایی نظام، به ویژه نهادهای امنیتی مطرح کرد.

برای جلوگیری از چنین رویدادهایی، پایه‌های اقتدار حکومت باید مستحکم شود و نهادهای عدلی و قضایی باید حضورشان را ثابت بسازند. نیروهای امنیتی، به ویژه پلیس ملی افغانستان در جریان رویدادها نه به حیث دادستان، بلکه به عنوان حافظان نظم اجتماعی و تطبیق قانون عمل کنند. دولت برای مبارزه با افراطی‌گری باید برنامه‌های روشن داشته باشد و از هشدارهای گروه‌های افراطی نترسد.

قتل فرخنده واکنش نیروهای واپس‌گرا/جاوید راحل، آموزگار

قتل فرخنده در واقع پاسخ جدی نیروهای واپس‌گرا که ریشه در ارزش‌های سنتی اکثریت توده‌ای مردم افغانستان دارند، در برابر فرایندی بود که به عنوان جامعه مدنی در افغانستان، کشوری در حال گذار از سنت به طرف مدرنیته است.

البته این قتل در واقع دو نتیجه در پی داشت، اول این که ناراحتی شدید اکثریت جامعه افغانستان را برانگیخت و دوم جامعه مدنی افغانستان و نهادهای روشنگر این کشور را متوجه این نکته ساخت که ارزش‌های سنتی مردم را جدی بگیرند و در مواجهه با این ارزش‌ها احتیاط بیشتری به خرج دهند.

عمده‌ترین کار این است که دولت وحدت ملی اول باید اعتماد مردم به این دولت و حکومت را به سطح عینی‌تر آن برگرداند و دوم از راه‌هایی چون تعمیم آموزش و پرورش، حمایت از رسانه‌ها، شریک ساختن منابع موازی نهادهای آموزشی مانند مدارس دینی به ویژه منابر مساجد و حمایت قوی از نهادهای جامعه مدنی، از تکرار چنین حوادثی جلوگیری کند.

نتیجه، آموزه‌های تحریف شده دین/تمیم ولید، پزشک

قتل فرخنده را با هیچ زبانی غیر از دشنام و ناسزا نمی‌توان تقبیح کرد. خواب هولناکی که در بیداری به وقع پیوست لکه‌ای است بر جبین مدنیت شهری، انسانیت، حکومت و مرد بودن در افغانستان.

طیف بزرگی از جامعه محروم از آموزه‌های سالم خانوادگی، اجتماعی و انسانی در چند دهه اخیر، بر اساس سیاست‌های شوم و اعتقادات تحریف شده، کورکورانه شیوه خشن جنون مذهبی را در آنها پرورانیده تا وسیله‌ای باشند برای تبارز قدرت.

در نتیجه، آموزه‌های تحریف شده ناقص دینی که سبب قتل فرخنده در قلب کابل شد، با آنکه سیلی محکمی بر روی ملانماها، جادوگران، تعویذنویسان غرق در خرافات و سودجو بود، نقطه آغازی است برای مبارزه بی‌باکانه مردم در مقابل پدیده‌های وحشتناکی چون جنون مذهبی و تحریفات دینی در جامعه.

آموزه‌های مذهبی به صورت انبوه و بدون تبعیت از سیستمی واحد، توسط افراد مجهول‌الهویه در سرتاسر کشور ارائه می‌شود که خود باعث استفاده از این آموزه‌ها، خارج از اصول منطقی دین، به مثابه ابزار سرکوب کننده جهت منافع شخصی و گروهی می‌شود.

عامه مردم خیلی زود از عقاید دینی متاثر می‌شوند بنابراین مساجد که دست باز در جهت‌دهی مردم دارند، نباید از نظارت سیستامتیک حکومت، بررسی، بازنگریی و بازخواست دور بمانند. جامعه مدنی و اقشار با ضمیر بیدار در جامعه، برای دادخواهی مجازات عاملان قتل فرخنده تا آخر خط مبارزه کنند و خواهان سخترین مجازات شوند تا جلو تکرار چنین حوادثی در آینده گرفته شود.

دگرگونی جایگاه زنان/ناهید باقی، دپلمات پیشین

با آنکه قتل فرخنده تنها به دلیل زن بودن او اتفاق نیافتاد، ولی این واقعه جایگاه دو قشر را برای همیشه و به شدت دگرگون کرد:

اول جایگاه زنان افغان که همواره به عنوان انسان‌های درجه دوم حساب می‌شوند، در تصمیم‌گیری‌های مهم، چه در خانه و چه در جامعه، به ندرت سهیم هستند و میزان توانایی‌هایشان همیشه کمتر از آنچه هست، پنداشته می‌شود. حادثه قتل فرخنده و تبعات آن، ذهنیتی را که زنان را موجوداتی همواره ضعیف و ناقص‌العقل می‌پندارد،به صورت بنیادی به چالش کشید.

دوم موقعیت ملاامامان و عالمان دین که همیشه مقدس و قابل احترام و غیر قابل نقد به حساب می‌آمدند. به عنوان مثال اگر در یک سال ده مورد از سوءاستفاده این افراد از کودکان ثبت می‌شد، باز هم جامعه را مجال نفس کشیدن در مقابل این گروه نبود. قتل فرخنده این معادله را نیز دگرگون ساخته است.

با آنکه پایان کار تعویذنویسان و محاکمه قاتلان فرخنده اقدام‌های پسندیده‌ای است ولی کافی نیست. تصویب قانونی که ضامن آزادی عقیده در حوزه شخصی و حقوق دینی و مذهبی شهروندان باشد، کاری اساسی‌تر و بنیادی‌تر است.

ما بارها و بارها بی‌احترامی شهروندان کشور را در برابر افراد غیر مسلمان دیده‌ایم و با این بهانه که افغانستان یک کشور مسلمان است، بر این ستم‌ها و معضلات اجتماعی چشم بسته‌ایم. وقت آن رسیده که به حوزه خصوصی دیگران احترام بیشتری بگذاریم، تا دیگر نه سیک‌های افغانستان بهای دین‌پروری ما را بدهند و نه هم فرخنده دیگری در آتش احساسات دینی ما بسوزد.

ضربه‌ای جدی به امید برای آینده/شیرخان ناصری، کارمند وزارت مالیه/دارایی

قتل فرخنده نه تنها تاثیرات ناگوار روانی روی جامعه ما داشته بلکه باعث شده تا امنیت روانی شهروندان بخصوص زنان به صورت جدی آسیب ببیند.

نه تنها دولت و مردم افغانستان بلکه جامعه جهانی روی رشد و تقویت جامعه مدنی ما سرمایه‌گذاری‌های زیادی کردند و به نتیجه آن هم تا حد زیادی امیدوار بودند. اما حادثه اخیر ضربه‌ای جدی به این امیدها بود.

برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی باید به احیا و تقویت جامعه مدنی توجه جدی کرد و بودجه مشخصی برای فعالان این عرصه در نظر گرفته شود و در کنار این، باید با افرادی که بدون نظارت مسئولان و مجریان قانون، دست به ترویج خرافات و برداشت‌های نادرست از دین می‌زنند، برخورد قانونی صورت گیرد.

ما باید آهسته آهسته به سوی جامعه‌ای حرکت کنیم که در آن قانون و نهادهای قانونی حاکم باشند نه ملاامامان، سران قومی و خوانین.

بالابردن سطح آگاهی و آموزش مردم و ایجاد زمینه اشتغال مشروع برای جوانان از دیگر اقداماتی است که می‌تواند برای جلوگیری از تکرار حوادثی مانند قتل فرخنده موثر باشد.

بیدار شدن وجدان عمومی/زرقا یفتلی، فعال حقوق زنان

با آن که افغانستان همه روزه شاهد کشتار زنان، کودکان و مردان است، اما قتل فرخنده، آن هم در برابر دیدگان پلیس و ده‌ها شهروند در مرکز کابل، همه را وحشت زده کرد. وحشتی که سبب تجدید باورها به عینیت جامعه و پذیرفتن روی خشن و ترسناکی که در دل کابل وجود دارد، شد.

این حادثه سبب شد که همه یک بار دیگر به اطراف خود نگاه کنیم و ببینیم که در چه جامعه‌ای زندگی می‌کنیم. جامعه‌ای که شهروندانش خشونت انباشته در ذهن و باورشان را، هر آن ممکن بر سر زنی یا مردی خالی کنند. تنها کافی است که این زن یا مرد، از سوی کسی، ولو به دروغ، متهم به اهانت به مقدسات شود.

بی هیچ شکی، اگر ویدئوهای قتل فرخنده در شبکه‌های اجتماعی همگانی نمی‌شد، او به عنوان یک گناهکار پذیرفته می‌شد و دادخواهی برای او هم به این پیمانه صورت نمی‌گرفت.

اکنون دادخواهی از قتل فرخنده، به یک جریان مسلط و جهانی تبدیل شده و بیشتر شهروندان افغانستان با آن همسو شده‌اند و در عوض کسانی که این حادثه را توجیه کرده بودند، جایگاه خود را از دست رفته می‌بییند.

واقعیت این است که قتل فرخنده، وجدان جمعی را بیدار کرده است.

نشانه‌ای از زن ستیزی/شیر احمد سعیدی، کتابفروش

کشته شدن فرخنده، از سویی ضعف حکومت و پلیس برای دفاع از حقوق شهروند را آشکار ساخت و از سوی دیگر نشانه سقوط اخلاق اجتماعی جامعه افغانستان و فراگیر بودن زن‌ستیزی در این جامعه است.

بی‌اعتبار شدن جامعه افغانستان در سطح بین‌المللی و ایجاد هراس و القای حس ناامنی در زنان افغان که خود می‌تواند مانعی عمده بر راه مشارکت سیاسی و اجتماعی آنها در آینده باشد، از پیامدهای دیگر این حادثه بود.

مسلما اصلاح تفکر دینی و نوآوری در اندیشه دینی، تربیت نظام مدرسه‌ای و نظارت بر جامعه روحانی، تقویت نیروهای پلیس و آشنا ساختن آنها با ارزش‌های حقوق بشری و آموزش تساوی جنسیتی در مدارس و دانشگاه‌ها به جلوگیری از تکرار چنین حوادثی در آینده کمک خواهد کرد.

خاموشی روحانیان در برابر خشونت‌ها/آثار حکیمی، فعال جامعه مدنی

قتل فرخنده، در حقیقت جامعه‌ افغانستان را دچار تکان جدی کرد. تکانی که ستون‌های کاخ خیلی‌ها را به لرزده درآورد و تشت‌های زیادی را از بام انداخت.

هرچند خبر قتل (زن، کودک و مرد) برای افغان‌ها به یک خبر دست چندم تبدیل شده است، اما خبر کشتن فرخنده، بسیار متفاوت بود تا جایی که کمتر کسی توانست در پیوند به آن بی‌تفاوت بماند.

بخشی از تلخوارگی این حادثه این بود که، حدود دو ساعت شماری به بی‌رحمانه‌ترین صورت، در دل کابل، در پیش چشم پلیس و در چند صد متری کاخ ریاست جمهوری، مرتکب آن شدند. این در واقع، همه را وحشت زده کرد. بعد این وحشت سبب شد که یک بار همه متوجه عمق فاجعه شوند. فاجعه‌ای که می تواند سایه‌ای باشد بر سرنوشت بسیاری از زنان و مردان این جامعه که کافی است یک آن متهم شوند.

در سوی دیگر، توجیه این قتل توسط شماری از روحانیان و اتفاق افتادن آن در یک زیارتگاه و در جوار مسجدی، در حقیقت تلنگری بود به گفتمان حاکم دینی در افغانستان. گفتمانی که در سال‌های پسین، از منبر مسجد، کمتر به حل چالش‌های اجتماعی پرداخته است.

همین طور، خاموشی روحانیان در پیوند به حملات انتحاری و خشونت‌های فزاینده در برابر زنان و کودکان و بعد توجیه قتل فرخنده توسط شماری از آنها، به نوعی باور مردم نسبت به جایگاه روحانیت در افغانستان را دچار سوال کرده است. از این رو، واکنش‌هایی را که شماری از روحانیان پس از دادخواهی در پیوند به قتل فرخنده نشان داده‌اند، در حقیقت درد دین نه، بلکه درد از دست رفتن جایگاه خود آنها است.

در کنار این، جریان دادخواهی برای فرخنده، به صورت بی‌پیشنه همگانی شده است. اکنون بر جامعه روحانیت افغانستان است تا بی‌آنکه بر جریان دادخواهی، برچسپ دین‌ستیزی بزنند، از قرائت طالبانی دین که قرائت اصلی دین اسلام نیست و پیامدش خشونت است بکاهند و به جای آن به تبلیغ مهربانی و انسان دوستی که خصلت پیامبر گرامی بود، بپردازند.

پایانی بر خاموشی زنان افغان/طلب‌الدین غیاثی، دانشجو

بدون شک هر قتل و کشتاری نه تنها تاثیر مخرب و منفی بر روحیه مردم افغانستان دارد، بلکه در سراسر جهان در ذهن هر شنونده‌ای تصویری منفی و توام با وحشت از خود به جا خواهد گذاشت.

این گونه حوادث بر آرزوهای مردم نسبت به آینده کشور سایه می‌افگند و آرزوی رسیدن به عدالت اجتماعی را کم‌رنگ می‌سازد.

از یک سو فقدان قانون و عدم اجرای عدالت از سوی نهادهای عدلی و قضایی، و از سوی دیگر، بی‌اعتمادی نسبت به دولت، پائین بودن سطح سواد و فهم دینی مردم باعث بروز چنین حوادثی می‌شود. با این حال فرخنده سمبول مظلومیت زنان افغانستان شده و به باور من حادثه قتل او پایانی است بر خاموشی زنان افغان.

برای جلوگیری از تکرار این گونه حوادث، دولت باید خود مبلغ قانون گردد و نهادهای عدلی و قضایی را تقویت و احکام آنها را در اسرع وقت و بدون مصلحت‌گرایی اجرا کند تا اعتماد جامعه را به دست آورد.

در مرکز پایتخت، زیر نگاه مسولان امنیتی/عثمان همیم، کارمند بخش خصوصی

در افغانستان روزانه ده ها انسان بی گناه زندگی خود را از دست میدهد ولی قتل فرخنده یک حادثه بسیار وحشتناک بوده که نه تنها مردم افغانستان بلکه مردم تمام کره خاکی را تکان داد چرا که این حادثه در مرکزی ترین نقطه پایتخت و زیر چشم مسوولین امنیتی صورت گرفته و مدت این ظلم هم الی یک ونیم ساعت وقت را دربر گرفته ولی هیچکس جلو آن را نگرفت.

ولی این حادثه اگر از یک طرف مردم افغانستان را به وحشت انداخته ولی از طرف دیگر روحیه عدالت خواهی و مبارزه با خرافات را در بین مردم زنده ساخت.

امیدواریم که این حادثه شروع بسیار جدی مبارزه با هر نوع خرافات و خواستن عدالت برای زنان و مردان این سرزمین باشد تا دیگر کسی جرئت نکند که بدون محکمه شهروند ما را به شکل صحرایی محکوم به جزا کند.

اینکه چگونه در آینده از همچو حوادث جلوگیری شود، باید اولا مجرمین قضیه فوق به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم شوند و از سوی دیگر به پلیس و مسوولان امنیتی فهمانده شود که شما مسوولیت امنیت تمام شهروندان این کشور را دارید. حتی اگر کسی مرتد هم شده باشد یا هم به مقدسات توهین کرده باشد یا هر نوع جرم دیگر را انجام داده باشد، پلیس مسوولیت دارد تا مجرم را تا دادستانی و دادگاه به شکل سالم برساند.

BBC

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است