فندها و ترفندهای انتخابات پیش رو، از هم اکنون: ضیاء مصباح ، جبهه ملی ایران
| لینک کوتاه شده :
مقد مه : با توجه به تذکرات اقای روحانی در دیدار با مدیران وزارت کشور و اینکه صند وقهای رای از جنس شفاف باشد که درون ان دیده شود و… . باید بر این مهم تا کید کرد که :اگاهی توده مردم (یعنی صاحبان رای که ارزش اراء انان در هر سطح فکری و اندیشه ، به حق برابر و دارای ارزش مشابه میباشد… ) اصلی ترین عامل برون رفت از این شرایط است. مشکل در این مقطع با فرض عدم دخالت آنکه متر صد و دارای برنامه برای بسیج تو ده ها هستند و در این وادی همت میگمارند، نکاتی است که ای بسا تعمدا نا دیده گر فته میشود و نگا رنده برامده از میهن– و مردم دوستی ۱۰ ماه زودتر به ان میپردازد. و با ارایه تصویری از چگونگی بیان و تبلیغات و شگر دهای گروههای اثر گذار که در راس انها ائمه جماعات ومداحان …هم چنین اکثر یت باصطلاح نما یندگان فعلی و گرو ههای مدافع خط و ربط آنان …صا حبان قدرت ، سرمایه، نفوذ و همه آنانیکه طی سنوات متمادی بر این جامعه محا فظه کار و عا فیت طلب و کنار گود نشین ، درضمن صبور و هشیار و... مسلط بوده اند ….همه دلسو زان وطن را به ایفای نقش سازنده و باز دارنده در مسیرمبارزه اصولی و قانونی با گمراه کنندگان اقشار بی خبر ، ساده ، احساسی و معتقد به مبا نی شرع و… به کمک جوانان تحصیل کرده حاظر و ناظر در همه نقا ط کشورمان ، فرا میخواند.
درآغاز اشاره به این نکته لازم و اجتناب نا پذیر است که : آمدن یا آوردن روحانی تحت هر شرایطی در وضعیت
فعلی و در اختیار داشتن قوه مجریه با همین کم و کیف باتوجه به شرایط منطقه و خطرات درونی و بیرونی اقتضاء
میکند که مجلس آینده در مسیری موافق و همسو با دولت، با همه اما و اگر ها، همراه و هماهنگ
باشد،تا حداقل هاییکه در حد بیان و پیام مانده ،درحد امکان رو به تثبیت و عملی شدن برود.
در این مقوله ایراد به نگارنده که به حد اقل رضایت داده و چنین نگاهی را توسعه و در حد توان تقو یت و
امید میدهد، از جمیع جهات مخصوصا ، حفظ ارامش و نگاهبانی ازدستاوردهای هر چند اندک مادی و آبادانی
که در شرایط اغتشاش بسرعت نا بود خواهد شد و به کشورهای کلنگی منطقه ملحق میشویم، منصفانه نیست
ضمن اینکه جر وبحث موجود بین آنانکه بر مناصب امور تکیه زده ا ند بسیار جدیست و میدا نیم که انتخاب و
انتصاب مدیران اصلی در اغلب موارد براساس ضابطه و بر مبنای شرا یط واقعی احراز و حتی مبتنی بر تعاریف
مو جود مکتوب نمیباشد.
هماهنگی بین مجلس و دولت باز هم عرض میکنم با همین ویژ گیهاامکان تحولاتی را در مسیر منا فع ملی
بصورت گام به گام که دل واپسان واقعا نگران آنروزند، میسر میسازد.
اما بعد: آنانکه خود را برای انتخا بات مجلس پیشِ رو آماده کردهاند کموبیش از درک این حقیقت غافل ماندهاند که
با یک جامعه چندپاره و حرکت عوام گرایانه کمسابقه از نظر تاریخی روبرو هستند. این وضعیت را در اظهارات
آقایان در نقد وضع موجود و یا تبعیت برخی دیگر از آنان از منطق به اصطلاح پوپولیستی بدون درکِ ماهیت و
سازوکارهای آن، آشکارا میتوان دید.
وضعیت حاکم بر بخشی از دولت و شیوه کارِ آن، موجب اتخاذ سیاستهای رویارویی ناصحیح از سوی رقبا
میشود و از هماکنون آنان را در وضعیت مقابله قرار میدهد، که صحبت های اخیر روحانی از این قبیل است.
گوشهگوشه جهان شاهد تجربه عوام فریبی به انحای مختلف بوده است. این پدیده در قاره آمریکا به ویژه امریکای
لاتین، اروپا، آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه در دوره تاریخی معاصر ظهور و بروز متعددی داشته است.
پوپولیسم در کشورهای گوناگون دارای آثار مثبت و منفی متفاوت و با مراتب مختلفی بوده است، لیکن از آنجا که
عمدتا با فریب، ناکارآمدی، اتلاف منابع و توسعه استبداد همراه بوده است، تصویر عمومی آن در سطح جهان منفی
است.
هرچند این پدیده در کشورهای مختلف عمدتا در بستر رویکرد راست افراطی ظهور و توسعه یافتهاست، اردوگاه
چپ نیز از آن بیبهره نبودهاست.
در میان رهبران این روش، هیتلر یک نمونه تمام عیار است. البته همقطاران وی چون موسولینی و استالین نیز از
دو اردوگاه متفاوت نمونههای قابل ذکر دیگری هستند. در دوره متاخر و نزدیکتر به ما میتوان از بوش (پسر)،
سارکوزی و برلوسکونی نام برد. هرچند برخی خانم تاچر را نیز هم چون رهبری دگر گو نی سال ۵۷ در این ردیف
طبقهبندی میکنند.
این شگرد به عنوان یک برنامه و یا حرکت سیاسی با عبور از رهبران و نهادهای اجتماعی و مخاطب قراردادن
مستقیم تودههای مردم، موتور حرکت خود را بهراه میاندازد و سعی در بیاعتبار سازی هر آنچه دربرابر آن
قرارگیرد دارد.
این حرکتها معمولا ضد برنامهریزی معمول و با مخالفت آشکار با یک و یا گروهی از نخبگان و یورش به
توافقها و قراردادهای بینالمللی که توسط مسئولان تایید و امضا شده شکل میگیرند.
ملیگرایی اصو لی در این وادی ،که ظرفیت برانگیزاننده قوی دارد، به عنوان یک راهبرد اساسی ، ضد این گونه
عوام فر یبی ها بوده و در واقع مهار کننده میبا شد .
مهمترین ویژگی این مکتب و روش ، ماهیت ضد نخبگی، ساختار شکنی و بیاعتبارسازی نهادهای اجتماعی
است.
رهبران این جر یان با متهم ساختن یک و یا گروهی از چهرهای شنا خته شده به سوء ا ستفاده از قدرت، فساد و
ویژهخواری ،با یک تیر چند نشان میزنند.
آنان با درگیر شدن با چهره ها، موقعیت خود را در جامعه ارتقا میدهند.- این یک مثل قدیمی است که برای آنکه
خود را در جامعه بسیار بیش از آنچه هستی نشان دهی باید با بزرگتر از خود درگیر شوی. –
در این ارتباط برد و باخت مهم نیست.، همینکه درگیری رخ دهد و بزرگتری به دام شما بیفتد و تن به درگیری
دهد، شما در واقع به هدف خود رسیدهاید.
این همان اتفاقی است که در انتخابات سال ۱۳۸۴ رخ داد. در آن سال گروهی از نخبگان به این نتیجه رسیدند که
باید از هاشمی برای حضور در انتخابات دعوت کنند و ایشان نیز پذیرفت. البته اجماعی در میان میانه رو ها ، در
آن سال صورت نگرفت و از هر دو اردوگاه کسان دیگری نیز وارد این صحنه شدند.
( خوانندگان فراموش نفر مایند که بکار بردن واژه نخبگان ،چهر ه ها و از این قبیل عنا وین با توجه به ا صل
نسبیت است و در این وانفسا گر یز نا پذیر ؟؟!! )
احمدی نژاد و جریان حامی او تمام حملات خود را متوجه کسی کرد ندکه همزمان با اتمام مدت ریا ست
جمهوری ۸ساله اش در باورهای خود تجدید نظر کرده و نگاه اصو لی را جانشین دید گاههای حو زه ای و متحجرانه
نمو ده بود …. بدینترتیب، از پلکان ایشان بالا رفت و خود را همتراز به جامعه معرفی کرد. و در سال ۱۳۸۸
نیز مجددا همین سیاست را در پیش گرفت .
راهبرد ضد نخبگی
در این رابطه ضدنخبگی، یک راهبرد بنیادین است و بهطور مرتب باز تولید میشود. لذا هر از چندگاهی فقط
سمت و سوی یورش تغییر میکند و گروه جدیدی از نخبگان هدف قرار میگیرند.
آخرین نمونه اجرای این راهبرد را در اجرای نمایش درون مجلس و بیحرمتی های احیر دیدیم. البته در آینده
میتوان انتظار داشت کسان دیگری در این چند ماه مانده به انتخا بات مورد هدف قرار گیرند.
یکی از روشهای بسیار مهم و معمول یارگیری در حرکتهای پوپولیستی، فضا سازی برعلیه نهادهای مرجع
است؛ چون نهادهای مرجع به عنوان مراکز کنترل اجتماعی بر روندهای عمومی نظارت دارند. (البته این تعاریف در
رابطه با یکنظام متعادل صدق دارد و در مثل منا قشه نیست )
این گو نه حرکتها اساسا ضد کنترل بوده و نسبت به هر نظارتی در هر سطحی حساسیت منفی دارند، لذا به عنوان
یک اقدام پیشگیرانه اقدام به تخریب، تحقیر و بیاعتباری نهادهای مرجع میکنند.
نهادهای مرجع همچنانکه موافقانی دارند، مخالفانی نیز دارند. به قول فردوسی: بزرگ آنکه او را بسی دشمن است.
دشمنان و مخالفان میا نه روها در کنارِ تازهواردان جویای نام ،مخاطبان اصلی رهبران این جر یان هستند. از همین
رو داستان درگیر شدن و بیمحلی به نهادهای مرجع اعم از مراجع تقلید، مجلسیان، قاضیان، متخصصان، نخبگان
دانشگاهی به ویژه ،متخصصان علوم انسانی؛ اقتصاد، جامعهشناسی و سیاست، سیاستمداران، برنامهریزان،
حرفهورزان، انجمنها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حرفهای، صنفی که وجود افراد واجد شرایط در
میان انان غیر قا بل انکار است در دستور کار آگاهانه این حرکت قرار دارند .
انتصابهای شگفت و گماشتن افرادِ بیتخصص در سمتهایی که حتی امکان برقراری ارتباط سطحی با موضوع
مورد ماموریت ندارند، بیش از آنکه تقدیر از اطرافیان باشد، بیاعتبار سازی نخبگانی که پیش از این، در این
سمتها انجام وظیفه میکردهاند ، میباشد.
بدین معنی که نه تنها میتوان همه آنان را با افراد معمولی کوچه و خیابان جابجا نمود، که اینان بر نخبگان نیز
برتری دارند. به همین سیاق، بازنشسته نمودن پیش از موعد متخصصان و مدیران ارشد دوائر و صنایع دولتی و
استادان دانشگاهها؛ تحت عنوان جوانگرایی نیز نشان دادن درِ باغسبزی است به تازهواردان که با بیرون راندن
آنان ،جا برای شما باز خواهد شد.
انان با بزرگنمایی نقاط ضعف خد مت گذاران و مخاطب قراردادن مستقیم تودهها، امکان نقد ایدهها و شعارهای
پرهزینه خود را از نخبگان و منتقدان جامعه سلب میکند .و بدین ترتیب در جامعه یارگیری میکنند. شعار مردی
از میان مردم در این چارچوب کارکرد دارد.
آنان این پیام را به تودهها منتقل میکنند که عدهای گردنکلفت حق شما را خوردهاند و ما در پی گر فتن انیم .
. بدینترتیب، با قطبی کردن جامعه و ایجاد شکاف اجتماعی، تمام ناکارآمدیهای خود را پنهان میسازند. و این
رویکرد پایانی ندارد و هر روز به شکلی طرح میشود.
عنوانهایی چون : هنوز مطالبی هست که بهدلیل مصلحت نظام اعلام نکردهایم و یا اینکه ما میخواستیم نگذاشتند.
هر وقت ما میخواهیم پولی در جیب مردم بگذاریم عدهای با آن مخالفت میکنند. اینها و مطالبی از این دست در
این مسلک پایانی ندارند و میتوان حدس زد که این حرکت در ساختار شکنی برای خود هیچ خط قرمزی قائل نیست.
این همان اهرمی است که به این گفتمان امکان حرکت و پویایی بیپایان میدهد و تمام رقبا از آن محرومند؛ چرا
که آنان خود را متعهد به ساختارهای اجتماعی میدانند .
معمولا این حرکتها عناصری از چپ و راست را به هم ترکیب میکنند و چنین وانمود میکنند که دارای منافع هر
دو اردوگاه بدون مضار آنها هستند. لذا ضمن سردادن شعار ضد توسعه دولتی، با بنگاههای بزرگ و مولد ارزش
افزوده ملی بهویژه نهادهای مالی سرِ مخالفت میگذارند و با طرح شعار عدالت، چنین وانمود میکنند که این نهادها
ابزارهای بهرهکشی از ملت هستند و آنها در صدد بازتوزیع منابع آنها به طور عادلانه در بین ملت به ویژه
کارگران و کشاورزان میبا شند
از هنرهای اصلی رهبران پوپولیست، کوچکنمایی مشکلات و تبدیل مسائل بسیار پیچیده به مسائل بسیار پیشپا
افتاده و ساده است که همگان راهکار آن را میدانند. در واقع به مردم چنین می نمایانند که کارکرد غالب
متخصصان و نخبگان در جامعه، بیشتر دکانداری برای زدنِ جیب مردم است و گرنه داستانها بدان پیچیدگی که
آنان میگویند نیست.
در این چارچوب، با برجستهسازی یک لایه بسیار سطحی از مسائل بسیار پیچیده کشور اعم از مسائل سیاسی،
بینالمللی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و تبدیل آن به سفید و سیاه، صفر و یک، و یا با ما و یا بر ما؛ هم میتوان
تمام مطالب را بهطور ساده برای عموم مردم بیان کرد و با هرکس به مخالفت برخاست او را با عنوانهای
زیادهخواه، خودباخته، ضعیفالنفس ، و حتی وابسته و ضد ملی متهم ساخت.
افراد با مراجعه به حافظه خود میتوانند برای موارد فوق دهها نمونه ردیف کنند. به عنوانها و مضامین زیر
توجه کنید؛ تصور میکنم برای همگان آشنا باشد:
بورس قمارخانه است و من اگر انتخاب شوم بساط این قمارخانه را جمع خواهم کرد، ساختمان بورس را باید به
کودکستان تبدیل کرد، منابع بانکی باید بهطور عادلانه توزیع شوند، تخصیص منابع بانکی به طرحهای زودبازده،
تخصیص ۵۳% منابع بانکی به مسکن مهر، بخشودگی بدهی کشاورزان به بانکها در سفرهای استانی، معوقههای
بانکی زیاد شد و خارج از دولت تصمیمگیری کردند، پرداخت بخشی از هزینه یارانهها از منابع بانکی صورت
گرفت، هیچکس جرات نداشت که طرح هدفمندی یارانهها را اجرا کند، به هر خانوار ایرانی هزار متر زمین واگذار
خواهد شد، انرژی هستهای حق مسلم ماست، هولوکاست یک دروغ است، قطعنامهها کاغذپاره هستند، ما اگر یک
تاب دور خودمان بزنیم مسائل ایران را حل میکنیم لیکن، باید به فکر حل مسائل جهان باشیم، هر روز از سراسر
دنیا با ما تماس میگیرند و میخواهند که مشکلاتشان را حل کنیم، مشکلات ارزی ناشی از مداخله عدهای سودجو
در بازار از جمله شهرداری تهران است و نهایتا اینکه نمیگذارند و اگر بگذارند چهها که نمیکنیم.
این سبک بیان هرچند از منظر نخبگان و اندیشمندان ،حقیر و عوامفریبانه به نظر میآید، لیکن در عمل، واجد قدرت
انتقال قوی یک پیام بسیار ساده به نظرمیرسد .
. پیام اصلی آن است که درحالیکه جریان داخل و خارج از کشور ظالمانه است وعدهای از درون و بیرون با
همدستی یکدیگر در حال چپاول حقوق مردم هستند، کسی دارد از حقوق مردم دفاع میکند و آنان را در برابر
زورگویان داخلی و خارجی حفاظت میکنند.
در این رویکرد آنچه ارزش دارد، پیام ضمنی است که شیواتر از بیان آشکار به مخاطب منتقل میشود. و این
وضعیت آنطور که بیان میشود عاری از حقیقت است؛ چونکه واقعیت همواره ترکیبی از کژی و راستی است،
لیکن رقیب با جسارت وضعیت را اینگونه ترسیم میکند.
نامزدهای اصیل و دارای صلاحیت در برابر این گونه تبلیغات به قول معروف آچمز هستند و امکان هیچ حرکتی را
ندارند. چرا که نه چنین تحلیلی را باور دارند و نه آن را اخلاقی میدانند و ….
ایجاد تردید در رعایت منافع ملی در توافقهای بینالمللی قبلی و یورش به عملکرد های دولتهای پیشین نیز از
راهبردهای تکرار شده توسط اکثر رهبران پوپولیست در کشورهای مختلف جهان است.
به عنوان نمونه، هیتلر همواره امضاکنندگان پیمان ورسای (۱۹۱۹) پس از جنگ جهانی اول بهشدت سرزنش
میکرد که ارتش آلمان را متلاشی، استقلال کشور را واگذار و ملت آن را برای دهها سال بدهکار ساختهاند. آنان،
مدیران پیشین را به عدم شجاعت، درک ناصحیح شرایط بینالمللی، خودباختگی و عدم توان در ایفای منافع ملی متهم
میکنند.
و فراتر آنکه با خلاصه و سادهسازی تمام سیاستِ خارجی در یک موضوع خاص، میتوانند موضوع را تبدیل به
خواسته مردم و غرور ملی کنند و ظرفیت بسیج ملی را فراهم سازند.
دقیقا همان اتفاقی که در جریان موضوع انرژی هستهای ایران رخ داد. تمام سیاست خارجی ایران تحتالشعاع
این سیاست هستهای قرار گرفت و شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست» تبدیل به یکی از قویترین شعارهای
ملی ایران در سده اخیر شده است
. خواستهای همتراز ملیشدن نفت. ظرفیت بسیج ملی این شعار ،آن قدر قوی بود که نه تنها برای مدتها
میتوانست مردم را به صحنه بکشاند، بلکه شاید از معدود موضوعاتی بود که مورد اجماع طیفهای مختلف
سیاسی شده بود .
بحث پیرامون حق مسلم هستهای ایران نه تنها نقل مجالس و محافل مذهبی و انقلابی طرفدار نظام بود، بلکه در
میان گروههای مخالف نظام و ایرانیان خارجنشین نیز ظرفیت توفندگی داشت.
این سیاست در تلفیق با سیاست یورش به راهبرد بنیادین امنیت خارجی غرب؛ با طرح دروغ بودن هولوکاست از
یک سو موجب غرور ملی میشد و از سوی دیگر، مفهوم قدرت راهبری بینالمللی ایران را با جلب افکار عمومی
مسلمانان به ویژه جهان عرب در سیاست جهانی برای مردم به تصویر میکشید.
ظرفیتی که تمام دولتهای پیشین از آن غافل بوده وتنها دولت بقول اقای خا منه ای * دولت مردمی * بودکه آن
را کشف و تجربه کرد.
این راهبرد نخبگان را به گوشه رینگ میچسباند و مفهوم تدبیر را در سیاست خارجی با چالش جدی مواجه
میساختو هر کس که میخواست از مفهوم تدبیر در سیاست خارجی سخن بهمیان آورد، زبون و ترسو بود.
هدف مطلب هشدار به مجمو عه وسایل ارتباط جمعی میباشدکه از این مقوله غافل نشده ، با تصور ورود به خطو
ط قرمز از اگاه کردن جا معه طی مدت مانده تا پایان سال ،که انتخابات مجلس در پیش است از بیان و افشای این
گونه سنا ریو ها تعلل نکنند و بزبان ساده توده مردم رابا این تر فندها اشناسازند…..که ماجرایی دو باره در شرف
تکو ین……
غافل نباید بود که این احساسات نخبگان سنتگرا ، تازهواردان و تودههای کمسواد با درآمد پایین را به هم پیوند
میدهد.
نمو نه ای از آنچه میتواند این مجموعه بهشدت نامتجانس را به همپیوند دهد و موجب یارگیری شود ا سترداد
منشور کوروش با چفیه .میباشد که در دستور کار قرار میگیرد و اثار ان را میتوان همین روزها مشاهده کرد،
همینطور مکتب ایرانی با جنجال فراوان طرح میشود. و حس برتری مردم ایران به سایر ملل به انحای مختلف و
درموقعیتهای متفاوت به ملت القا و نفسِ شعار ملیگرایی در چارچوب جمهوری اسلامی جایگاه خاصی هر چند مو
قت مییابد .
در حالیکه در سی سال گذشته ملیگرایی به مثابه هدف، از سوی حاکمیت همواره ارزش منفی تلقی شده تا کنون
دولتهایی که اندک گرایشی به این سمت نشان دادهاند به عنوان یک گرایش انحرافی با مقاومتهای بسیار جدی
روبهرو شدهاند.
هر چند از منظر جامعهشناختی، تا جایی که ملیگرایی به مفهوم هویتیابی و تاکید بر یک سبک زندگی ایرانی
باشد، نه تنها فاقد ارزش منفی بلکه حرکتی ضروری برای طی فرایند ملتسازی است ،به ویژه در جامعه چند
قومیتی ایران، اما اگر این تاکید از حد فزون شود، و بیانگر نوعی برتری قومی بر سایر ملل گردد مانع توسعه مبادله
با سایر ملل خواهد شد و زمینه منازعه را فراهم میآورد.
در این رابطه باید گفت :برتریطلبی المانها در دوره نازیها این کشور را گرفتار کرد و در روسیه، روسها را
با درگیریها درونی گسترده در دوره استالین مواجه ساخت.
به نظر میرسد نامزدهای متعهد به نظام شانس طرح چنین شعاری را ندارند.، مضافا آنکه سوابق آنان نیز به آنها
اجازه طرح چنین شعاری را نمیدهد. گرچه طرح شعارِ ملیگرایی با ظاهر اصولگرایی جریان حاکم نیز سازگاری
ندارد لیکن، در چارچوب حرکتهای پوپولیستی هیچ حد و مرزی برای استفاده از ابزارهای مختلف برای بیرون
راندن رقیب از صحنه وجود ندارد.
در یکی از برنامههای تبلیغاتی نامزدهای ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ مجری از یکی از داوطلبان پرسید که
برنامه شما برای تمرکززدایی چیست.؟ پاسخ هر چند فاقد هرگونه مبنای کارشناسی بود، لیکن از نظر اقناع مخاطب
فوقالعاده بود.
ایشان گفت، ما ابتدا روستائیان را در روستاها تثبیت میکنیم، سپس مهاجرت شهر به روستا راه میاندازیم و این
شدنی است. این گزارهها از منظر علمی ناصحیح است. نه میتوان روستائیان را در روستاها تثبیت کرد، چون
روستاها در شرایط امروز فاقد چنین ظرفیت اقتصادی هستند و نه میتوان طرح مهاجرت شهر به روستا درانداخت
و نه شدنی بود هم چنانکه پس از هشت سال نشد ،لیکن نحوه بیان آرام و از موضع یقین و اطمینان گوینده ، بهقدری
دلنشین بود که مخاطب معمولی قانع میشد که این کار شدنی است.
در اینده نزدیک مخصو صا در منا طق محروم ودور از شهر های بز رگ و فاقد امکانات، در ضمن سنتی و دارای
کرا یشات شد ید مذهبی و قو می….انانکه خود را مادام العمر نماینده زاده شد ه میدانند…علاوه بر استد لالهایی که
به نمو نه های ان اشاره شد….به مقو لات زیر رندانه زیر کانه…. نیز خواهند پر داخت
تعدادی از داوطلبان ورود به مجلس با این فرض که اصلیترین معضل کشور اقتصاد است و آنان نیز جزء جامعه
اقتصاد خواندههای ایران میباشند، بنابراین شایستهترین فرد هستند، خود را نامزد میکنند. و اظهاراتشان
سرشار از تحلیلهای اقتصادی است .
پارهای نیز مشکل جامعه را مدیریت و سیاستگذاری صحیح میدانند،
پاره سوم، براین باورند که آنان نیز میتوانند روشی جدیدرا اتخاذ کنند و به مسابقه در شعار :
توزیع کمکهای نقدی و جنسی…. وعده به کشاورزان در مورد اعطای یارانه سبز و به کارگران یارانه کار
ومطرح شدن رایگان نمودن هزینههای بهداشت و درمان و……. ….میپر دازند…
بر آنانکه توجه به منا فع ملی را وظیفه ذاتی و سازمانی خود مید انند شایسته است به این نکته توجه کنند که
مما نعت ازتوسعه عوام فریبی ، بکار گر فتن احساسات ، ادامه شعار به جای شعور و….باهمت و احساس مسئو
لیت وطن خواهان دلسوز بالا خص جوانان اندیشمند و فر هیخته عملی ا ست…..بقول حافظ : وظیفه من گفتن است و بس
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - اروپا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است