پیشگفتار
بیش از سه دههِ از حاکمیتِ جمهوری اسلامی بر میهنِمان ایران میگذرد و اپوزیسیونِ برونِ مرز هنوز نتوانسته است این نظامِ سیاسی را از میان بردارد. در این بین خطاهایِ سیاسی از سویِ اپوزیسیون، کم نبوده است. خطاهایِ سیاسی به هر روی میتواند قابلِ چشمپوشی باشد، اما زمانی که سخن از زیرِ پا نهادنِ «چهارچوبِ ملی» به میان میآید، دیگر نهتنها نمیشود سکوت کرد، بلکه بایستی تا پایِ جان از این اصول به دفاع برخاست.
بر کسی پوشیدهِ نیست که برخی از کشورهای منطقه و حتا ابرقدرتها، چشمِ دیدنِ ایرانِ بزرگ و قدرتمند (ژاندارم منطقه) را ندارند. از این رو یک ایرانِ چند تکهِ (ایرانستان) میتواند چارهیِ کار باشد. اما رسیدن به این هدفِ شوم، با مردمی میهن دوست که لحافِ چهل تکهیِ نشسته بر بامِ آسیا را همچنان در «حاکمیتی واحد»، نگاه داشتهاند، کاری بَس دشوار است. آنان با پشتیبانیِ از گروهکهایِ تروریستیِ قومی و حتا پرداختِ هزینهیِ برخی از کنفرانسهایِ این گروهها، کار خود را آغاز کردند. پس از حملهیِ امریکا به عراق، گروهکهایِ قومگرا که تا آن زمان مسئلهیِ خلق و خودمتخاری را به میان میآوردند، به شکلی هماهنگ تغییرِ استراتژی داده و واژههایِ «ملیت های ایرانی» و «فدرالیسم» را عنوان کردند.
در سَدهیِ بیست و یکم، اگر به دموکراسی و حقوقِ بینالملل باور داشته باشیم، ابزاری کارآمدتر از منشورِ مللِ متحد و اعلامیهیِ جهانی حقوقِ بشر در دست نخواهیم داشت. نخستین سند به حقوق و تکلیفهایِ ملتها و دومی به حقوقِ افراد و گروهها میپردازد.
در این مقاله با بررسیِ دقیقِ قراردادهایِ بینالمللی و تعریفِ مفاهیمِ حقوقیِ واژههایِی همچون «حاکمیتِ ملی» و «حکومت»، چگونگی سوءِ استفادهیِ برخی گروهها از عدمِ آگاهیِ جامعه و تلاشِ آنها برای واژگون سازیِ این مفاهیم و در پایان رسیدن به هدفِ شومِ تکهِتکهِ کردن ایران، خواهیم پرداخت. نویسنده در این راستا با ارائهیِ سندهایی از تارنمایِ ویکیلیکس و برخی روزنامههایِ معتبر دنیا، خیانتِ گروههایِ جداییخواه و خودفروختهگیِشان را بیش از پیش آشکار خواهد ساخت.
ملیتهایِ ایرانی، واژهای جعلی
پارهای افراد با استفاده از احساساتِ مردم و تبعیضهایی که حکومتِ جمهوریِ اسلامی انجام میدهد، دست به تحریفِ برخی از بندهایِ حقوقیِ منشورِ ملل متحد و بیانیهیِ حقوقِ بشر زده، تا بتوانند حقوقی را برای اقوامِ ایرانی فراهم سازند. از نظر حقوقی در بیانیهیِ حقوق بشر و ضمیمههایِ آن، هیچ «حَقی» برای گروهی که «قوم» نامیده می شوند، قائل نشده است. اما برخی سعی دارند با جعل و وارونهسازی، برای خود حقوقِ جمعیِ قومی بسازند، سپس از قوم، ملیت ساخته و اهداف شوم خود را عَملی نمایند.
تمام حقوقی که در بیانیه حقوق بشر، ضمایم آن و منشور ملل متحد آمده، «حقوقِ فردی» است. چنان که در بند ۱ ﻣﺎدﻩ ۳ اﻋﻼﻣﻴﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﻘﻮق اﺷﺨﺎص ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ اﻗﻠﻴﺖ های ملی ﻳﺎ قومی، دینی و زبانی، به صراحت می گوید: “اشخاصِ متعلق به اقلیتها می توانند حقوق خود، به ویژه حقوقی را که در اعلامیهً حاضر آمده است، به صورت فردی و نیز با دیگر اعضای گروه خود به صورت جمعی، بدون هیچ گونه تبعیض، اعمال کنند“.[۱]
در استانداردهایِ حقوقی که بر اساسِ مبانیِ حقوقِ بشری نهادینه شدهاند، به غیر از یک “ملت” – که عنصر حقوقیِ آن دولت نامیده میشود– هیچ جمعی بر اساسِ هویتِ جمعی و گروهیاش، صاحبِ “حق” نیست. بلکه این افراد هستند که صاحب حق میباشند. جمع هنگامی صاحبِ حق میشود که واحدی صاحبِ حاکمیت (sovereignty)را تشکیل دهد، که در این صورت “ملت” نامیده میشود. در تعاریفِ حقوقِ بینالملل، ملت (Nationality) به مردمانی گفته میشود که دارایِ “همنیایی، همسرنوشتیِ تاریخی، دولتِ واحد در حافظه تاریخی خود، همفرهنگی و ارادهیِ جمعیِ خودخواسته” باشند. اگر با دقتِ بنگریم، در مییابیم که ملتِ ایران، از انگشتشمار ملتهایِ تاریخیِ جهان است.
اینک این پرسش مطرح میشود، پس چرا برخی از گروههایِ “قومی“، که در گذرِ تاریخ بخشی از ملتِ ایران بودهاند، اینک خود را ملت نامیده و ایران را متشکل از ملیتهایِ مختلف میدانند؟
آنها نیک میدانند که هیچ قوم و گروهی، صاحبِ حق نیست، از این رو خود را ملت مینامند تا بر اساسِ منشورِ ملل متحد، صاحب حقوقِ جمعی، از جمله “حقِ تعیین سرنوشت و تشکیل سرزمین” شوند. این در حالی ست که هِگل (بزرگترین فیلسوف جهان) میگوید: “ایرانیان نخستین ملتِ تاریخی جهان اَند“. ملتها با کشورها شناخته می شوند. در حقیقت افرادی که سخن از واژهیِ جعلیِ «ملیتهای ایرانی» به میان می آورند، به کل «ملتِ ایران» را حذف میکنند. با حذفِ ملتِ ایران، در حقیقت شرایط برایِ حذفِ ایران و تکهتکه شدناش فراهم خواهد شد. اینان در خیالِ خویش، میخواهند کشوری بر ویرانههایِ ایران بسازند.
به عنوانِ نمونه کُردهایِ ساکنِ عراق، سوریه و ترکیه را در این کشورها میتوان به عنوانِ اقلیتِ ملی شناخت. چون در تعریفِ ملت – همانگونه که پیشتر اشاره شد– با ساکنانِ هر یک از این کشورها یکی نمیشوند. اما پیوندِ هممیهنانِ کُرد با ایران، یک پیوندِ چند هزار ساله است. ملتِ ایران، بی کُرد، بی معنا ست! ایرانِ بی کُرد یعنی ایرانِ بی زرتشت، یعنی ایران بی کورُش! از سوی دیگر فرهنگ و حتا تقویمِ کرُدها با مردم عراق، سوریه و ترکیه متفاوت است. آغاز سال برای کُردها همچون ما ایرانیان نوروزِ باستانی است. در حالی که به عنوانِ نمونه برای عربهایِ عراق اول محرم، آغاز سال است. چه بسا، بسیاری از کردهایِ غیرِساکنِ ایران، دلی آگاه و تاریخ آشنا در گروِ سرزمینِ نیاکانیشان دارند.
فدرالیسم پرتگاهی به سویِ چند تکهِگیِ ایران
بسیاری از گروههایِ جداییخواه میگویند تنها راه رسیدن به حقوقِ اقوامِ ایرانی و دموکراسی از راهِ «فدرالیسم» میگذرد. به این منظور و بدونِ اشاره به چراییِ فدرال شدنِ آمریکا و آلمان، این دو کشور را مثال میزنند. تشکیلِ دولتِ فدرال در آمریکا پس از جنگ داخلی که اروپاییان هر کدام در فکرِ تشکیلِ کشوری جدا بودند، صورت پذیرفت. همچنین آلمان پس از جنگِ جهانیِ دوم و چهار تکهِ شدن، به کشوری فدرال تبدیل گردید. با نگاهی به تاریخِ هر کدام از ۲۶ کشورِ فدرالِ دنیا، درمییابیم که این کشورها از بَدوِ تشکیل یا وجودِ تاریخی و ملتی واحد نداشته اَند، یا مستعمرهیِ کشورِ دیگری بوده اَند و یا نخست بر اَثر جنگ تکهِتکهِ شده، و سپس تکههایِ جدا شده، کشوری فدرال تشکیل داده اَند. نه تنها هیچ کدام از شرایطِ تشکیلِ یک حکومتِ فدرال، شاملِ ایران نمیشود، بلکه با وجودِ ملتی واحد، تقسیمِ یگانگی و حاکمیتِ ملی در آن، امری ناشدنی و غیرِعَقلانی است.
اما مهمترین خطری که فدرالیسم برای ایران دارد و هدفی که جداییخواهان در پسِ فدرالیزیه کردنِ ایران دارند چیست؟
دلیل اصلی تاکیدِ این گروهها برای «فدرالیسم»، گرفتن خودمختاری (self determination) و تقسیم «حاکمیت ملی و قانون گزاری» است تا در چنین شرایطی قادر باشند رویایِ «استقلال و جدایی» از ایران را به رای مردمِ آن منطقه و استان بگذارند. در فدرالیسم این کار قانونی ست، چرا که حاکمیت و قانون گزاری تقسیم گردیده است و هر منطقه میتواند جداگانه تصمیم به استقلال بگیرد. نمونهیِ نوینِ آن رفراندومِ جداییِ اسکاتلند از بریتانیا و یا وعدهیِ مسعود بارزانی برای جداییِ کردستانِ عراق میباشد.
بیانیهیِ صادره از سویِ حزب دموکراتِ کردستانِ ایران در شهریور ۱۳۹۴ نمونهای ست آشکار، که این گروهها و احزابِ قومی در پیِ دستیابی به همهپرسیِ محلی برایِ جدایی از ایران هستند و در صورتِ مخالفتِ حکومتِ مرکزی در آیندهیِ ایرانِ فدرال، با استناد به منشورِ مللِ متحد تحتِ لوایِ “حق تعیین سرنوشت برای ملتها“، به درخواستِ از شورایِ امنیت برایِ دخالتِ بشر دوستانه روی خواهند آورد.[۲]
این رخدادِ شوم فقط در گروِ جااندازی فدرالیسم، واژهی جعلی ملیتهایِ ایرانی، و همچنین در سایهیِ سکوت و خیانتِ به اصطلاح روشنفکرانِ حامی این جریانات خواهد بود. اما سخنِ آنان که دل در گِروِ ایران دارند، این است که اگر ذرهای از این خاک قرار است جدا شود، باید همهیِ ملتِ ایران تصمیم بگیرند نه فقط اهالیِ یک منطقه!
حکومتِ نامتمرکز، لزوماً فدرالیسم نیست
شماری از به اصطلاح روشنفکران و سیاستمدارانِ که شاید در فکرِ تکهتکهِ کردنِ ایران هم نیستند، در همراهی با جداییخواهانِ تروریست، عنوان میکنند که “دموکراسی فقط با حکومت نامتمرکز و فدرال به دست میآید و حکومتِ نامتمرکز چیزی نیست جز فدرالیسم“. باید از این دوستان پرسید، آیا میشود منکرِ دموکرات بودنِ حکومتهایِ نامتمرکز و غیرِفدرالِ فرانسه (مهد دموکراسی) و سوئد (کشوری با بالاترین استانداردهای حقوقِ بشری) شد؟ بسیاری از ما که مخالفِ واژهیِ جعلیِ «ملیتهایِ ایرانی» و «فدرالیسم» هستیم، از حکومتِ نامتمرکز هم دفاع می کنیم. چرا که به اصلِ دموکراسی (مردمسالاری) معتقدیم.
اما چگونه میشود مخالفِ فدرالیسم و موافقِ حکومتِ نامتمرکز بود؟
برای پاسخ به این پرسش، نخست باید به تعریف عِلمیِ واژههایِ «حاکمیت»، «حاکمیتِ ملی» و «حکومت» پرداخت. حاکمیت (sovereignty) به معنیِ «فرمانفرمایی» و وجودِ قدرتِ یک کشور میباشد. حاکمیتِ ملی (national sovereignty) به معنیِ قانون گذاری (قوهیِ مقننه) در سطحِ کشوری است. در کشورهایِ غیرفدرال که دارایِ ملتِ واحد میباشند، حاکمیتِ ملی «تقسیم ناپذیر» است. حکومت (Government)، «فرمانروایی و دستگاهِ سیاسی» می باشد که مسئولِ اجرایِ قانون (قوّهی مجریه) است و در کشورهایِ غیرِفدرالِ دموکرات «تقسیم پذیر» است تا بنیادهای مردمسالاری، مستحکمتر باقی بماند.
در حکومتِ نامتمرکز و با وجودِ ملتِ واحد (همچون فرانسه)، حاکمیتِ ملی national sovereignty واحد است و قانون گزاری در سطح ملی صورت میپذیرد. یعنی در مجلسِ ملی– که از نمایندگانِ منتخبِ مردم تشکیل شده است– قانون وضع میگردد و در سطحِ کشور به شکلِ سراسری اجرا میشود. اما حکومت Government که وظیفهاش اجرایِ قانون است، تقسیم میگردد. به این مفهوم که انتخابِ اجزایِ حکومت مانندِ اعضایِ شورایِ شهر، شهردار و… توسطِ رایِ مستقیمِ مردم صورت میگیرد.
پارهای میگویند، چرا ازقانونِ انجمنهایِ ایالتی و ولایتی – که البته از رویِ قوانینِ فرانسه هم الگو گرفته شده بود– استفاده نمیکنیم و آن را به گونهای (به اشتباه) سیستمِ فدرال میدانند. این دوستان به این نکته توجه نمیکنند، که به درستی در قانونِ انجمنهایِ ایالتی و ولایتی، «حاکمیتِ ملی national sovereignty» تقسیم نشده بود. چنان که مادهی ۸۸ از فصلِ دومِ این طرح به صراحت میگوید: “ایجادِ قانون از وظیفهیِ انجمنهایِ ایالتی خارج است“.
اکنون شاید برای شما نیز این پرسش مطرح گردد، پس چرا افرادی که خواهانِ حکومتهایِ محلی هستند، این همه پافشاری میکنند که راهی جز “فدرالیسم” برای رسیدن به این خواستهها وجود ندارد؟
آنها به دنبال حقوقِ پایمال شده اقوامِ ایرانی نیستند، آنان به دنبال تکهتکهِ کردنِ ایران و رسیدنِ به قدرت هستند! البته در اعلامیهیِ حقوقِ بشر «حقی» برای قوم وجود ندارد، بلکه حقِ «فردِ» متعلق به آن قوم وجود دارد. بدین معنی که، هر فردی باید از همهیِ حقوقی که در اعلامیهیِ جهانیِ حقوقِ بشر آمده است، برخوردار باشد. گروههایِ جداییخواه تلاش دارند تا با تحریفِ اعلامیهیِ حقوق بشر حقِ قومی برای خود ایجاد کنند. همه حقوقِ «فردی» با اعلامیه جهانی حقوق بشر و همه حقوق «جمعی» با دموکراسی محقق خواهد شد. فقط کافی ست که ما این دو را به رسمیت شناخته و به اجرا در آوریم.
حکومتِ غیرمتمرکز دموکرات، مبتنی بر منشورِ حقوقِ بشر، در بر گیرندهیِ همهیِ خواستههایِ گروههایِ قومی میباشد. مهمترینِ تفاوتِ این نوع حکومت با حکومتِ فدرال – که دستهجاتِ تکهِخواه بر آن تاکید دارند– تقسیمِ حاکمیتِ ملی national sovereignty است. با توجه به آن چه که در بالا گفته شد وهدفهایِ شومی که بیگانگان برای تکهِتکهِ کردنِ ایران دارند، باید تا پایِ جان، از چهارپوبِ ملی و «جانِ ایران» دفاع کرد. منظور از چهارچوبِ ملی یا جان ایران، ۱. بخشناپذیریِ حاکمیتِ ملیِ ۲. یگانگیِ ملیِ (ایران؛ یک کشور، یک ملت، یک ملیت) ۳. تمامیتِ ارضی ۴. استقلالِ سیاسیِ ایران است.
ما در راه آزادی و دموکراسی برایِ کشورِ ایران در حال مبارزه هستیم، از این رو باید کشورِ ایران «جان» داشته باشد. بدین ترتیب، نخستین خطِ قرمز و اولویتِ ما پاسداری از «جانِ وجودیِ ایران» است و پس از آن دموکراسی و حقوقِ بشر قرار میگیرند. در نتیجه نخستین گام و دغدغهیِ اکنون ما در کنارِ تلاش برای گذر از جمهوریِ اسلامی، باید ایستادگی در مقابلِ افرادی باشد که قصدِ به خطر انداختن «جان ایران» را دارند.
ما فقط بر اساسِ اسنادِ بین المللی (منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر) سخن رانده و به آنان استناد می کنیم. از این رو پایبندی و احترام به تمامیتِ ارضی و استقلالِ سیاسیِ کشورها در زمرهیِ “اصولِ” سازمانِ ملل متحد در بندِ ۴ از ماده یِ ۲ سندِ “منشورِ مللِ متحد” آمده ست.[۳] و یا همین سازمان در بندِ ۴ از ماده یِ ۸ ِ سندِ پیوستِ اعلامیه یِ جهانیِ حقوقِ بشر– “اعلامیه یِ مربوط به حقوقِ اشخاصِ متعلق به اقلیت هایِ ملی یا قومی، دینی و زبانی“، به صراحت می گوید: «هیچ موردی در اعلامیه یِ حاضر نباید چنان تفسیر و تعبیر شود که “فعالیتی” مغایر با “هدف و اصولِ” سازمانِ ملل متحد، از جمله برابریِ حاکمیت، تمامیتِ ارضی و استقلالِ سیاسیِ کشورها را مجاز بداند».[۱]
وابستهگیِ قومگرایانِ تکهِخواهِ عرب با بیگانگان
هر جا به دنبالِ گروهکهایِ جداییخواهِ عرب میرویم، به حتم ردپایی از فردی انگلیسی به نامِ «دانیل بِرت Daniel Brett» بر میخوریم. “وین مدسون“، افسرِ پیشینِ NSA و ONI آمریکا، در بخشی از افشاگریهایِ خود در ژانویه ۲۰۰۷ از “دانیل برت” بعنوان عضو MI6، که در بمبگذاریهایِ استان خوزستان در سالِ ۲۰۰۵ و دامن زدن به اغتشاشات قومی در ایران – که از سویِ دولتِ بریتانیا با همکاریِ پنتاگون شرکت داشته است– نام میبرد.[۴] وی در این گزارش مدعی میشود این عملیات، بهدستِ نیروهایِ ویژهیِ ارتشِ بریتانیا و سازمانِ جاسوسیِ بریتانیا با همکاری جبههیِ دموکراتیکِ خلقِ عربِ الاحواز (AADPF) با مرکزیت در لندن و سازمانِ مجاهدینِ خلق (MKO)انجام گرفته شد.
برت و همکاراناش برایِ متحد ساختنِ همهیِ “جداییخواهان“، شیوههایِ گوناگونی از جمله پیشنهادِ برقراریِ فدرالیسم و ملتسازی را به کار میگیرند. [۵] سندهایِ افشا شده توسط “ویکیلیکس” در سپتامبر ۲۰۱۱ گویایُ این فریب و نیرنگ است. مدرک فاش شده، به دیدار بین “خلیل دلاوی” (با نام مستعار: عبدالخالق دلاوی) و سفارت آمریکا در کویت در سال ۲۰۰۶ اشاره میکند، که نمایندهیِ سفارتِ آمریکا در گزارشِ خود مینویسد: “با کمی فشار متوجه شدم که مسئلهیِ آنان حقوقِ بشر نیست.” وی ادامه میدهد: “پس از کمی فشار به دلاوی، او سرانجام اعتراف کرد، که همهیِ این گروه در یک هدف مشترک اَند و خواهانِ فدرالیسمی هستند که منجر به جدایی از ایران شود، زیرا که به ادعایِ او ۹۹ درصد جمعیتِ الاحواز، عرب و خواهانِ جدایی از ایران میباشند“.[۶]
نمایندهیِ سفارتِ آمریکا از زبانِ “دلاوی” در گزارشِ محرمانهیِ خود در این مورد مینویسد: “«انجمن دوستی اهوازیهایِ بریتانیا» یک سازمان با مرکزیت در لندن به مدیریتِ دانیل برت است. او میگوید که این سازمان به وسیلهیِ دولتِ بریتانیا تشکیل شده تا بتواند با اپوزیسیون و گروههایِ جداییخواهِ احوازی در رابطه باشد“. [۶] بر اساسِ این سندِ فاش شده، سفیر آمریکا “ریچارد له–بارون“،[۷] آن را بیدرنگ سری اعلام کرده، و رونوشت این گفتگو را به سفارتِ بریتانیا در کویت میفرستد.[۶]
مدارکِ افشا شده توسط ویکیلیکس، نشانگر باز بودنِ دستِ گروههایِ جداییخواهِ در دیدار با مقاماتِ بلندپایهیِ دولتهایِ غربی با هدفِ تجزیهیِ ایران است. از این دیدارها میتوان به دیدار “منصور سیلاوی” سرکردهیِ حزب تضامن الدیمقراطی با “جک استراو” (در سال ۲۰۰۵) و نیز “رضا وشاحی” (از هموندان گروهِ دنیل برت) با وزیر امور خارجه و رئیس پژوهشگران دفتر مطالعاتی و سیاست گذاریِ بخشِ خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا اشاره نمود. ‘منصور سیلاوی اهوازی‘ مسئول پیشین امور مالی ‘انجمن دوستی اهوازیهایِ بریتانیا‘، سه سال پیش از مرگاش در دیدار با سرکنسول آمریکا در دبی، دیدار این گروهکها با جک استراو را تائید میکند.[۸]
این افراد به منظورِ رسیدنِ به هدفِ خود که “تجزیهیِ ایران از راه “ملت سازی و فدرالیسم” است، در سالِ ۲۰۰۵ “کنگره ملیتها برای ایران فدرال” (CNFI)، را پایه گذاری نمودند. در روزِ بازگشایی این کنگره، همهی سخنرانان خود را نمایندگانِ “ملتهایِ” عرب، کُرد، آذری، بلوچ و ترکمنِ تحتِ ستمِ ایرانیان (فارسها) معرفی کرده و ایران را یک کشورِ چند ملیتی خواندند.[۹] “وین مدسون” مدعی ست که مخارجِ برپاسازی این کنگره و دیگر گردهماییها با هدفِ مشترکِ تجزیهیِ ایران، از سوی سازمانهایِ جاسوسیِ بریتانیا و آمریکا تامین میشود.[۱۰]
وابستهگیِ قومگرایانِ تکهِخواهِ کُرد به بیگانگان
اسنادی که در این بخش منتشر میشود، در خیانت و همکاریِ گروههای جدایی خواهان با دولتهای بیگانه هیچ شکی باقی نمیگذارد. اکنون این پرسش مطرح است، آیا می توان با این افراد که «چهارچوبِ ملیِ ایران» را هدف قرار داده و به دنبالِ تجزیهیِ ایران هستند، همکاری کرد؟
خالد عزیزی دبیرِ کلِ حزبِ دمکراتِ کردستان در سخنرانی کنگره انترناسیونال سوسیالیست این چنین میگوید : “کردها بدون شک بزرگترین ملت بی دولت در جهان هستند.”[۱۱] در مرداد ۱۳۹۵ مصطفی هجری در گفتگو با روزنامهیِ اورشلیمپُست، از دولتِ اسرائیل درخواست کمک و پشتیبانی میکند.[۱۲]
موضوعِ پیوندِ موساد با احزابِ کُردِ ایرانی، در اسنادِ فاش شده توسط ویکیلیکس قابلِ دیدن است.[۱۳] استفاده از گروههایِ قومیِ ایرانی از جمله کُردها، پس از ایجادِ پیوند با کردستانِ عراق در سال ۲۰۰۳ در دستورِ کارِ آقایِ میرداگان قرار گرفت. بر اساسِ سندِ دیگری در تارنمایِ ویکیلیکس، دولتِ اسرائیل با استفاده از امکاناتِ صدایِ امریکا به منظورِ بیثباتی دولتِ ایران، سعی بر دامن زدن به اختلافاتِ قومی در ایران میکند. میر داگان (رئیس موساد) در جلسهای با سفیر ِ امریکا به تاریخِ آگوست ۲۰۰۷ بر این مسئله تاکید کرد.[۱۴]
گویا پس از پیروزیِ نیروهایِ کُرد بر جهادیها در سوریه، امیدِ تشکیلِ کشورِ مستقلِ کُرد در رهبرانِ آنها قوّت گرفت. در پیِ دیدارِ رهبرانِ کُردِ ایران، ترکیه، عراق و سوریه در ماه اوت ۲۰۱۳ در مکانی نامشخص روزنامهیِ اسرائیلیِ گلوبز، اعلام کرد، “آنچه که برای کردها خوب است، برای اسرائیل نیز خوب است. همچنین پیشنهاد کرد که چون کشور مستقل کرد به دریا راه ندارد، از بندر حیفا در اسرائیل باید استفاده کند“.[۱۵]
تارنمایِ اسرائیلهایوم به نقل از روزنامهیِ واشنگتن پست گزارش میدهد که در سال ۲۰۱۲ دولتِ ترکیه هویتِ ۱۰ ایرانیِ کُرد را که برای اسرائیل جاسوسی میکردند را به دولتِ ایران اطلاع داد. و بار دیگر بر رابطهیِ نزدیک اسرائیل با کردها، از جمله کردهایِ ایران تأکید کرد.[۱۶] خبرگزاریِ ملیِ اسرئیل در فوریه ۲۰۱۰ در گزارشی از آموزشهایِ چریکیِ جنگجویانِ کُرد توسطِ نیروهایِ اطلاعاتیِ و نظامیِ اسرائیل خبر داده و دلیلِ آن را قبولِ کمکِ اسرائیل توسط کُردها، به منظورِ بدست آوردنِ استقلالِ کردستان از کشورهایِ ایران، عراق، ترکیه و سوریه اعلام کرده است.[۱۷]
روزنامه فرانسوی فیگارو در ژانویه ۲۰۱۲ گزارش داد که ماموران موساد کردهایِ ایرانی را در شمالِ عراق (ناحیه کُرد نشین) آموزشهایِ نظامی و جاسوسی داده تا در ایران به عملیات خرابکاری بپردازند، که بخشی از آن در پیوند با حمله به تاسیسات هستهای ایران و ترور متخصصین هستهای ایران می باشد.[۱۸] تارنمایِ ویکی لیکس در فوریه ۲۰۱۲ شروع به انتشارِ پنج میلیون ایمیلی کرد که از شرکتِ اطلاعاتیِ استارتفور فرستاده شده اند. در یکی از ایمیلها، به همکاری کماندوهایِ اسرائیلی با نیروهایِ کُردِ ایرانی، که به نابودیِ برخی از تاسیساتِ اتمی ایران منجر شد، اشاره شده است.[۱۹]
روزنامه تایمز لندن در مارس ۲۰۱۲ گزارش میدهد که موساد در پایگاهیِ که در کردستانِ عراق دارد، مشغول به جاسوسی در موردِ برنامهیِ هستهایِ ایران و ارسالِ کماندو به مکانهایی که تاسیساتِ هستهایِ ایران مستقر است، میباشد.[۲۰][۲۱] در سال ۲۰۰۶ شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی چنین گفت: “بر خلافِ اقلیتهایِ قومی دیگر ایران، تمایالت جدائیخواهانه در میان کردها وجود دارد، که در برخی مواقع منجر به برخورد خشونت آمیز با نیروهای دولتی نیز شده است.”[۲۲]
سیموز هرش (روزنامهنگار برجستهیِ آمریکایی) در نوامبر ۲۰۰۶ گزارشی مبنی بر ارتباطِ پنتاگون با گروههای کرد، آذری و بلوچ منتشر کرده و در آن اشاره به تشویقِ این گروهها به انجام عملیاتِ بر ضد دولتِ ایران میکند. در این گزارش، به حمایتِ نظامیِ اسرائیل و پنتاگون از گروه «پژاک» اشاره شده است.[۲۳]
در فوریه ۲۰۰۷ روزنامهیِ تلگراف لندن گزارش داد که سازمان سیا گروههای تروریستی قومی در ایران را حمایت میکند.[۲۴] بر اساسِ این گزارش این گروهها شاملِ جداییخواهانِ آذری، کردی، عرب خوزستانی، و بلوچی میشود. واشنگتنپست گزارش میدهد، که در سال ۲۰۰۷ کنگره آمریکا به درخواستِ آقای بوش ۴۰۰ میلیون دلار برای کمک به گروههایِ مخالفِ جمهوریِ اسلامی با هدفِ تغییر رژیماختصاص داد. بیشترِ این بودجه به گروههای قومی اختصاص یافت. [۲۵] حسین یزدانپناه ، رهبر پارت آزادی کردستان که برای جنگ با داعش از حمایت آمریکا برخوردار است، در ۳ اکتبر ۲۰۱۶ میگوید که در پیِ استفاده از تجربهها و آموزشهای به دست آمده، برای «جنگ» با «حکومت ایران» است.[۲۶]
در مرداد ۱۳۹۱ توافقنامهای میان حزبِ دموکراتِ کردستان و حزبِ کومله امضا میگردد، که ادعا میکند، اثباتِ هویت و حقوقِ سیاسیِ “ملت کُرد” که در رأس همهیِ آنها “حق تعیین سرنوشت” قرار دارد، واقعیتی انکارناپذیر است. بیانیه از “حاکمیتِ آیندهیِ کردستان” و ویژگیهایِ آن سخن میگوید.[۲۷]
جداییخواهیِ آشکار
یاسین غبیشی (عضو کمیتهیِ مرکزی این حزب تضامن الاهواز) در گفتگو با احمد رافت (۲۷ اکتبر ۲۰۱۵ در رسانهیِ کیهانِ لندن) به صراحت میگوید: “یا اپوزیسیون فدرالیسم را میپذیرد یا ما – گروهکهایِ قومی–، راهِ جداییخواهی و استقلال را میرویم“.[۲۸]
حزب دمکراتِ کردستانِ ایران به مناسبت بمباران لیبی توسط ناتو و سرنگونی قذافی در ۱۴ شهریور ۱۳۹۰ بیانیهای صادر کرد و خواستار تکرارِ این اقدام در ایران شد. این بیانیه ادعا میکند که کشوری واحد – یعنی کردستان– توسط استعمارگران تجزیه و میان چهار کشور تقسیم شده، و حالا کردها در چهار منطقه برای بازگشت به وضع اول و تشکیل مجدد «کشور کردستان» مبارزه میکنند.[۲] مرداد ۱۳۹۵ کاوه آهنگری یکی از اعضایِ حزب تروریستِ دموکراتِ کردستان در تلویزیونِ صدایِ امریکا بیانیهیِ تازهیِ این حزب مبنی بر از سر گیریِ مبارزه مسلحانه را نقطهیِ عطفِ مبارزات مردمِ کردستان نامید.[۲۹] مصطفی هجری، دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران در تاریخ ۲۹ شهریورِ ۱۳۹۵ به بیبیسی گفت که پیشمرگههایِ حزب او در کردستان ایران با نیروهای دولتی وارد جنگ مسلحانه شدهاند.[۳۰]
۵ مهرماه ۱۳۹۵، هیأتی از حزب دمکرات کردستانِ ایران در مراسمی به مناسبتِ روزِ استقلالِ عربستانِ سعودی با حضور مسعود بارزانی، سرکنسولهای شماری از کنسولگریها و دیپلماتهایِ عربی شرکت میکند.[۳۱] همچنین یکی از اعضایِ همین حزب به تاریخِ ۲۲ شهریور ۱۳۹۵ که با هزینهیِ سعودی به حج رفته و در گفتگو با تلویزیونِ العربیه، به تمجید از آلِسعود میپردازد.[۳۲]
در ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ نششتِ مشترکی بین نمایندگانِ اتحاد برایِ دموکراسی در ایران (شهریار آهی، محسنِ سازگارا، فریدونِ احمدی، جواد خادم و احمد رأفت) و حزبِ دموکراتِ کردستانِ ایران (مصطفی هجری و کاوه آهنگری) برگزار میشود.[۳۳] تا بدین گونه پیوندِ بینِ جداییخواهانِ ایرانستیز به نمایش گذاشته شود. شگفتی این جا ست که تلویزیونِ منوتو هم تبدیل به رسانهای برایِ این افراد و دیگر جریانهایِ جداییخواهی شده است، که خود را غیرِایرانی نامیده و از نامهایِ جعلی همچون عربستان یا الاحواز برایِ خوزستان استفاده کنند.[۳۴]
در تاریخ ۶ شهریور ۱۳۹۵ کنگرهیِ ملیتهایِ ایرانِ فدرال در آلمان برگزار میشود و نهتنها همچون همیشه از فدرالیسم و واژهیِ جعلیِ ملیتهایِ ایرانی استفاده میشود، بلکه بر لزومِ مبارزهیِ مسلحانه نیز تاکید میگردد. عباس خرسندی سخنگویِ جبههیِ دموکراتیکِ ایران – به دبیرِ کلیِ حشمتِ طبرزدی– با سخنرانی در این نشست، از مبارزهیِ مسلحانه پشتیبانی و مُهر تائیدی بر جداییخواهی خود زد.[۳۵]
تلویزیونِ بیبیسی که در سالهایِ گذشته تبدیلِ به جایگاهی برایِ تکهِخواهان شده است و در تیر ماه ۱۳۹۴ برنامهیِ پرگارِ این رسانه اقدامِ به ترویجِ جداییخواهی و استقلالِ آذربایجانِ ایران نمود[۳۶]، که البته با واکنشِ تُندِ شماری از زندانیانِ سیاسیِ درونِ ایران مواجه گردید.[۳۷] رادیو فردا نیز که دستِکمی از بیبیسی ندارد، در تاریخِ ۸ مهر ۱۳۹۵ در برنامهیِ “تابو” به صراحتِ جداییخواهیِ گروههایِ قومی را به رسمیت میشناسد.[۳۸]
در تاریخ ۱ مهر ۱۳۹۵ هیاتی از “سازمان ملت ها و اقلیت های غیررسمی” با برخی از نمایندگانِ کنگرهیِ امریکا دیدار کرده و ناصر بلیدهای رئیس این سازمان و سخنگویِ حزب مردم در بلوچستان، درخواستِ راه اندازی یک رسانهیِ بلوچی زبان برای مردم بلوچِ ایران و پاکستان میکند.[۳۹][۴۰] وی در تاریخِ ۱۲ مهر ۱۳۹۵ در صدایِ آمریکا به صراحت از جدایی و استقلالِ بلوچستان سخن رانده و میگوید: “برخی در آمریکا از استقلالِ بلوچستان حمایت میکنند، بر اساسِ آن چه که آنها فکر میکنند، منافع اقتصادی و ملی آمریکا است“.[۴۱] در ادامهیِ خودفروختهگیِ حزبِ مردمِ بلوچستان، رهبرِ این حزب(!) رضا حسینبر – که عضو جنبشِ سکولار دموکراسیِ اسماعیلِ نوریعلا هم میباشد– به تاریخِ ۲۲ شهریور ۱۳۹۵ با هزینهیِ سعودی به حج رفته و در گفتگو با تلویزیونِ العربیه، به تمجید از آلِسعود میپردازد.[۳۲]
در ۳۰ جولایِ ۲۰۱۶ “انور عشقی“، ژنرال بازنشسته سعودی در توییتِر (twitter) از رویایِ خود گفته و مدعی شد که بر اساس آنچه روئسایِ سابق و فعلیِ سیا گفته اَند، ایران به شش کشور تجزیه خواهد شد.(!)[۴۲]
در حقیقت این پروژهای ست که «برنارد لوئیس Bernard Lewis» ۲۷–۲۸ آوریلِ ۱۹۷۹ در کنفرانس بیلدربرگ در اتریش مطرح میکند. لوئیس در این سخنرانی خاطرنشان میکند: “در دوهزار سال گذشته هیچ کشورگشا یا نیروی خارجیای نتوانسته است بر زبان و فرهنگ ایرانی اثرات بنیادی بگذارد، که این یکی از نشانههایِ فرهنگِ برتر است، و فرهنگ برتر همیشه بر فروتر چیرهگی یافتهاست“. وی در کنفرانس بیلدربرگ[۴۳] نتیجه میگیرد که تنها راه رویارویی با چنین فرهنگی نابود ساختن آن است و پیشنهاد میکند که ایران را به تکههایِ قومیِ گوناگون بالکانیزه کرده و میان کشورهای نوپا تقسیم کنند.[۴۴]
گویا رقابتی تنگاتنگ برایِ تکهتکهِ کردنِ ایران، بینِ ایرانیان در میان است، چرا که امیر طاهری (روزنامهنگار باسابقه) ۲۶ مهر ۱۳۹۵ در روزنامهیِ نیویورک پست، در مقالهای، تشکیلِ کردستانِ بزرگ را پادزهرِ تروریستهایِ داعشی دانسته و کُردها را بزرگترین ملتِ بیدولتِ جهان خطابِ میکند. او مینویسد، باید کشورِ بزرگِ کردستان را تشکیل داد و «کرمانشاه» را پایتختِ آن قرار داد. وی در پایان چنین نقل میکند، که موزائیکِ خاورمیانه دوباره و دوباره میتواند تغییر یابد.[۴۵]
سخنِ پایانی
با وجودِ سندهای ارائه شده درمییابیم، کسانی که از “فدرالیسم و واژهیِ جعلیِ ملیتهایِ ایرانی” استفاده میکنند، دو دسته اَند. آنانی که دانسته و با برنامهریزی و پشتیبانی برخی کشورهایِ بیگانه سعی در تکهِتکهِ کردنِ ایران دارند و کسانی که نادانسته در این راستا گام برداشته و صحبت از فدرالیسم و واژهیِ جعلیِ ملیتهایِ ایرانی میکنند.
تکلیفِ ما با افرادی که در دستهیِ نخست قرار میگیرند، روشن است. آنان خودفروختهگان و خیانتکاران به کشور و ملتِ ایران انند. اما دستهیِ دوم، اگر پس از آگاهی از مسائلی که در این مقاله شکافته شد و دیدنِ سَندهایِ آشکارِ همکاریِ جداییخواهان با کشورهایِ بیگانه در راستایِ چند تکهِگیِ ایران، هنوز هم بخواهند از فدرالیسم و واژهیِ جعلی ملیتهای ایرانی استفاده کنند، با خیانتکاران و ایرانستیزان تفاوتی نخواهند داشت. افرادی که از این واژهها بهره گرفته و چهارچوبِ ملیِ ایران را زیر پا نهاده اَند، بایستی از مواضعِ پیشینین خود تبری جسته و کلیهیِ کنشهایِ خود را به شکلِ کامل به اصول و چهارچوبِ ملی ایران متعهد گردانند.
آرمانِ ما «آزادی و دموکراسی» است. پس در وهلهیِ نخست، میبایست ایران با اصولِ ملیاش وجود داشته باشد، تا بتوان دموکراسی را برای این کشور به ارمغان آورد. بدین ترتیب اگر احساس کنیم که جانِ وجودی (چهارچوبِ ملی) ایران در خطر است، نهتنها مبارزه با جمهوریِ اسلامی – که سدی برای رسیدنِ به دموکراسی میباشد– را به شکلِ موقت کنار میگذاریم، بلکه در جبههای که ایجاد میگردد (چه در موضِع گیری سیاسی و چه در عمل) در کنارِ آنان برای دفاع از جانِ وجودیِ (اصولِ ملی) ایران در مقابل دشمنانِ میهن میایستیم.
بُنمایهها:
۱. http://www.unic-ir.org/hr/Booklet_Minorities_Farsi2.pdf
۲. http://www.kurdistanukurd.com/files/blawkrawe.pdf
۳. http://www.unic-ir.org/about_un/manshoor.doc
۴. http://newsgroups.derkeiler.com/Archive/Soc/soc.culture.iranian/2007-03/msg03973.html
۵. http://www.alahwaz.info/fa/?p=10796
۶. http://wikileaks.org/cable/2006/08/06KUWAIT3535.html
۷. http://www.state.gov/r/pa/ei/biog/177240.htm
۸. http://newsgroups.derkeiler.com/Archive/Soc/soc.culture.iranian/2007-03/msg03973.html
۹. http://iran-federal.org/1274-2
۱۰. http://newsgroups.derkeiler.com/Archive/Soc/soc.culture.iranian/2007-03/msg03973.html
۱۱. https://www.facebook.com/khalid.azizi.1945/posts/267694443346978?_rdr=p
۱۲. http://www.kurdistanmedia.com/farsi/idame/24752
۱۳. http://www.jpost.com/International/Dagan-urged-support-for-Iranian-minorities-to-oust-regime
۱۴. https://www.wikileaks.org/cable/2007/08/07TELAVIV2652.html
۱۵. http://www.israelhayom.com/site/newsletter_article.php?id=12675
۱۶. http://www.israelhayom.com/site/newsletter_article.php?id=12675
۱۷. http://www.israelnationalnews.com/News/News.aspx/135877#.VfYZj5eQmKs
۱۸. http://www.haaretz.com/news/middle-east/le-figaro-israel-s-mossad-recruiting-iranian-dissidents-to-work-against-tehran-regime-1.406712
۱۹. http://www.algemeiner.com/2012/02/28/wikileaks-global-intelligence-files-israel
۲۰. http://intelnews.org/2012/03/26/01-955/
۲۱. http://intelnews.org/2012/01/11/01-906
۲۲. http://www.cfr.org/iran/irans-ethnic-groups/p12118
۲۳. http://www.newyorker.com/magazine/2006/11/27/the-next-act
۲۴. http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/1543798/US-funds-terror-groups-to-sow-chaos-in-Iran.html
۲۵. http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2008/06/29/AR2008062901881_pf.html
۲۶. http://ara.tv/c8rbr
۲۷. http://www.kurdistanmedia.com/farsi/index.php?besh=dreje&id=2462
۲۸. https://youtu.be/FCqFNvz4bHY
۲۹. http://ir.voanews.com/a/kdpl-latest-decleration/3440630.html
۳۰. http://www.bbc.com/persian/iran/2016/09/160919_l10_ef_hardtalk_pdki
۳۱. http://www.kurdistanmedia.com/farsi/idame/25700
۳۲. http://ara.tv/j8vq3
۳۳. https://goo.gl/2CgXCq
۳۴. https://www.youtube.com/watch?v=x7H_sznwqvQ&list=P
۳۵. http://www.kurdistanmedia.com/farsi/idame/25226
۳۶. https://youtu.be/XLwD_Ybfco4
۳۷. http://news.gooya.com/politics/archives/2015/07/199393.php
۳۸. http://www.radiofarda.com/a/f7-taboo-e4-on-separatism/28022736.html
۳۹. http:/www.unpo.org
۴۰. http://ir.voanews.com/a/iran-us/3430548.html
۴۱. http://ir.voanews.com/a/us-unop-washington-baluch-iran-pakistan/3537737.html
۴۲. https://twitter.com/DrEshki/status/759621787370000384
۴۳. https://fa.wikipedia.org/wiki/
۴۴. http://www.rozanehmagazine.com/NoveDec05/AZPartVI.html#_edn3
۴۵. http://nypost.com/2015/10/18/the-kurds-could-be-the-key-to-the-middle-east