فتح الله گولن با خطر تحویل به ترکیه توسط ترامپ روبروست، ایندیپندنت- رابرت فیسک; برگرداننده آرسن نظریان


کتاب تازه ای درباره همکاری رژیم اردوغان با داعش و مبارزه نظام مند آن با کردها انتشار یافته است که بسیارخواندنی است، به ویژه برای گولن (Gülan) روحانی پناه گرفته در امریکا.

فتح الله گولن اعلام کرده است که قصد ترک امریکا را، درصورتی که ترامپ تصمیم به تحویل وی به ترکیه بگیرد، ندارد. اما، شاید بد نباشد که این روحانی مسلمان پیش از آنکه خود را در چنگال رییس جمهور ترکیه گرفتار کند، این کتاب را بخواند: “ترکیه در خط اول کشمکش در خاورمیانه”، به نگارش اِزگی باساران، چاپ آی. بی. تاوریس (۱). گولن که متهم به دامن زدن به کودتای نافرجام سال گذشته ترکیه، درست در این زمان، است، ایمان واعتقاد ترحم انگیزی به نظام دادگستری ترکیه دارد، دستگاهی که تاکنون حدود پنجاه هزار شهروند ترک را به اتهام شرکت در “تروریسم” دستگیر کرد ه است. کتاب واقعیت تکان دهنده خشونت پلیس، شکنجه زندانیان و جنایات ناگفته پلیس مخفی ترکیه و همکاری تنگاتنگ آن با داعش را برملا می سازد.

لکن، در مورد خود گولن نیز کتاب حاوی مطالب خوش آیندی نیست. گولن در ١٩۴٢ در ارزروم در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد و پس از طی مدارجی به عنوان امام جمعه منصوب گردید. گولن یکی از پایه گذاران ” انجمن مبارزه با کمونیسم” شد. این پیشینه، البته ممکن است مورد توجه ترامپ باشد، اما مدارس و مکاتب گولنیستی، که ابتدا شاگردان طبقات فقیر را می پذیرفتند، دانش آموزانشان را برای اشغال هرچه بیشتر پستها و مناصب دادگستری، پلیس و ارتش در آینده تربیت می کردند. ازنظر باساران نکته اساسی اینجاست. وی با نقل قول افشاگرانه ای از گولن، که در اتهام نامه وی به عنوان تلاش برای ساقط کردن دولت مدنی در سال ١٩٩٩ قلمداد شده است، استدلالش را به کرسی می نشاند. آشکار است که برنامه گولن طرح خیلی آزاداندیشانه ای نیست.
طبق اتهام نامه وی، وی به شاگردانش چنین تعلیم می داده است: “شما باید بدون جلب توجه کسی از داخل شریانهای نظام حرکت کنید تا به مراکز قدرت برسید. باید تا زمانی که کل قدرت حکومتی را به دست گرفته اید و تمام قدرت نهادهای قانونی ترکیه را همراه خود ساخته اید، صبر کنید …”.

گولن زمانی که در ١٩٩٩ متوجه شد که ممکن است دستگیر شود، درخواست ویزای اولویت دار برای امریکا کرد، اما درخواستش رد شد، به این دلیل که از نظر امریکاییان، وی یک “معلم یا مدرس”، آنطور که خودش ادعا می کرد نبود، بلکه به عنوان “رهبر یک جنبش مذهبی و سیاسی با نفوذ با اموال و دارایی های عظیم” شناخته می شد. سرانجام، توانست با ارائه سه نامه سفارشی – از یکی از سفرای سابق امریکا در ترکیه و دو مقام پیشین سیا – کارت سبز (گرین کارد) این کشور را بگیرد.

باری، در حالی که گولن یک روحانی متواضع و آرام به نظر می آید که واپسین سالهای عمرش را در ایالات متحده می گذراند، سامانه بسیار گسترده ای از مدارس، دانشگاهها و سازمانهای خیریه را در ایالات متحده، انگلستان و ترکیه به ارزش میلیاردها دلار بوجود آورده و خود را به عنوان خدمتگزار فروتن خدا با مواضعی متعادل معرفی نموده است. جنبش وی، خود کتابی از وی تحت عنوان (جهان کوچک من) را از بازار کتاب ترکیه خارج ساخت. طبق گفته باساران، در این کتاب گولن کتک زدن زنها را، “گرچه به عنوان آخرین چاره”، توجیه می کند، مسیحیت را دینی “تحریف شده” و امریکا را به عنوان “دشمن بیرحم ما” توصیف می نماید، توصیفهایی که خیلی به کار گرفتن گرین کارت نمی آید.

باساران روزنامه نگاری است که پیشتر سردبیر نشریه “رادیکال” بود و بعضی اوقات مقاله های مرا هم چاپ می کرد. اما روزنامه در ٢٠١۶ بسته شد. تخصص وی در مسایل مربوط به کردهاست. هم چنین اردوغان، و اکنون نیز داعش. وی چنین می نویسد: “ترکیه جدید (!) به رهبری حزب عدالت و توسعه اردوغان، با شتاب به سمت یک نظام استبدادی تک نفره و یک خاورمیانه تاریکتر در پس امیدهای بهار عربی پیش می رود”. راه حل آنچه که اکنون در خاورمیانه اتفاق می افتد، از نظر وی ” مستقیما به مساله ۴٠ ساله کردی در ترکیه و شیوه ای که دولت اینکشور برای حل این مساله در پیش می گیرد، بستگی دارد”.

بازنگری تاریخ کردها توسط باساران برای ما هم آموزنده است. پس از جنگ جهانی اول، قرار بود کردها دولتی داشته باشند. جامعه ملل آن زمان تحت الحمایگی “کردستان مستقل” را به امریکاییان واگزار کرده بود، لکن امریکاییان این ماموریت را نپذیرفتند – حال ببینیم پس از تصرف رقه باز هم به آنها خیانت نخواهند کرد؟
جالب است به یاد بیآوریم که نقشه اصلی ترکیه توسط آتاترک ترسیم شده و موصل، کرکوک و سلیمانیه را هم در بر می گرفت. دلیل آنهم این بود که این سه شهر، که اکنون در عراقند، “شهرهای کردی هستند و کردها و ترکها از هم جدایی ناپذیرند”. علاقه اردوغان برای اعزام ارتشش به شمال سوریه و عراق – اطراف موصل – از اینجا سرچشمه می گیرد. روشن است که کسی نقشه های قدیمی را از آرشیو بیرون آورده است.

آتاترک درواقع از خودمختاری برخی مناطق کردی صحبت می کرد، زیرا که در جنگ جهانی اول کردها همراه با ترکها جنگیده بودند. علاوه براین، آنها به اجرای برنامه نسل کشی ارمنیان در ١٩١۵ به ترکها کمک کرده بودند، گرچه، باساران اشاره ای به این واقعه نمی کند. به هرجهت، اولین ماده پروتکلی که توسط آتاترک و پارلمان عثمانی – که در ١٩١٩ هنوز به موجودیت خود ادامه می داد – تدوین شده بود اصل خودمختاری کردها و حقوق ملی و اجتماعی کردها را به رسمیت می شناخت. لکن، این موضوع تا سالهای ١٩۶٠ محرمانه نگه داشته شد.
سپس، طرح “ترک سازی” کشور توسط مقامات ترک کردها را تدریجا از حقوق وعده داده شده محروم ساخت. در بین سالهای ١٩٢۳ و ١٩۳٨ کردها ٢٨ بار قیام کردند. دولت طرح “اسکان مجدد” ساکنان کردی را به اجرا گذاشت. جای تعجب نیست که هیتلر آتاترک را مورد تحسین قرار می داد.

درواقع، در ماههای آخر عمر آتاترک، ارتش وی به دِرسیم، شهر کردنشین طغیانگر در جنوب شرق ترکیه، حمله کرد. به گفته یکی از سیاستمداران ترک “ما درسیم را با نابود کردن آن به خاکمان ضمیمه کردیم” یکی از خلبانانی که در بمباران درسیم شرکت داشت، صبیحه گوگچن، دخترخوانده آتاترک بود. وی تنها زنی بود که در آن زمان هواپیمای جنگی به پرواز در می آورد. صبیحه به عنوان یک قهرمان به خانه برگشت.

البته، اردوغان کشته مرده آتاترک نیست. او می خواهد به روزهای باشکوه امپراتوری عثمانی برگردد. این هفته نیز در بی بی سی اعلام کرد که اتحادیه اروپا برای ترکیه “ضرورت ناپذیر” نیست. خدا را صد بارشکر!! لکن، باساران می گوید که دولت “عامدا به ایجاد مثلثی ناهمگون متشکل از داعش، کردها و ترکها مبادرت ورزید” که نتیجه آن تشدید روابط ترکها و کردها بود. در برابر سیاستهای خصمانه مقامات ترک، حزب کارگران کردستان (پ.کا.کا.) به جنگ بی امانی علیه ارتش و پلیس ترکیه دست زد. لکن، مقامات ترک نیز متعاقبا برنامه تهی ساختن کردستان از کردها را به اجرا گذاشتند. به عنوان مثال، تا سال ١٩٨۶، تعداد ٢٨۴٢ روستا از کل ۳۵٢۴ روستاها کردی با اسمهای ترکی نام گذاری شده بود. بیش از صد سال پیش، انگلیسیان هم این طرح را در ایرلند پیاده کردند ونتایج آنرا امروز می بینیم. نمایشنامه “ترجمه ها”ی برایان فریل را تماشا کنید (۲).

در ابتدا، گولن از اردوغان حمایت می کرد. در همین دوره بود که نشریات گولنیستی پر از داستانهایی درباره طرحهای کودتا توسط افسران ارتش بود. باوجود اینکه اسناد و مدارک این گزارشها جعلی به نظر می رسید، حدود سیصد نفر دادگاهی شدند. لکن، بعداز اینکه گولن به امریکا چاک زد، پرونده ارتشی ها بسته شد.
در سال ٢٠١۳ ، جنبش گولن نوارهایی در مورد عمق فساد در نظام حکومتی ترکیه، که شامل مقامات بالای دولتی می شد، منتشر ساخت. اردوغان این را تلاشی برای یک “کودتای مدنی” خواند. این بار محاکماتی شروع شد که در آن گولن به عنوان “تروریست” معرفی شده بود. لکن، حزب عدالت و توسعه در موقعیت سخره آور کسی قرار گرفت که گولنیستها را برای جلوگیری از پاگرفتن دولت سکولار در مقامات کلیدی جای داده بود. در این صورت، اعضای حزب عدالت و توسعه نیز باید به میز محاکمه کشانده شوند. چنانچه گولن به ترکیه تحویل داده شود، محاکمه ای بسیار جالب در پیش خواهیم داشت، چرا که وی چیزهای زیادی برای گفتن دارد.

در ٢٠١۴ ، محاصره شهر کردنشین کوبانی توسط داعش آغاز شد. رفتار اردوغان باعث شد که کردها بلافاصله به وی بدگمان شوند، زیرا که وی بیشتر به نابودی آنها علاقه نشان می داد تا برانداختن داعش. درحالی که نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک کردی (PYD)، که روابط نزدیکی با پ.کا.کا. دارد، در محاصره داعش قرار گرفته بودند، روزنامه صباح اعلام کرد که حزب اتحاد دموکراتیک “خطرناکتر از داعش است”. این اظهارات خشم کردها را برانگیخت. آنها به ترکیه مظنون شدند که داعش را مسلح می کند، چیزی که به اثبات هم رسید. هنگامی که پلیس مرزی ترکیه چهار کامیون اعزامی به آن طرف مرز توسط سرویس اطلاعاتی ترکیه حامل ۳٠ موشک، بیش از ٢٠ جعبه مهمات خمپاره و مسلسلهای ضدهوایی را متوقف ساخت، این واقعیت ثابت شد. خبر عملیات قاچاق اسلحه برای داعش را روزنامه جمهوریت منتشر کرده بود. اردوغان اعلام کرد که سردبیر جمهوریت “بهای سنگینی” را برای این کار پرداخت خواهد کرد. خنده دار است که همین هفته اردوغان اعلام کرد که ترکیه روزنامه نگاران را زندانی نمی کند.

ترکیه مرزهای خود را هم چنان باز گذاشت، تا اینکه کردها در اوایل ٢٠١۵ تل ابیض را تحت کنترل خود گرفتند. بدین ترتیب، مسیر تامین ملزومات داعش به رقه بسته شد. داعش برای انتقام گیری، دست به حمله به کردها در ترکیه زد. در این میان، روزنامه رادیکال باساران شروع به افشای ارتباطات پنهانی نمود. کردها هشدار داده بودند که یک تیم حمله داعش مرکب از صد نفر به ترکیه اعزام شده است. دولت به این هشدار توجهی نکرد، در حالی که این امر واقعیت داشت. رادیکال یک سلسله مصاحبه در آدیامان با والدینی که فرزندانشان به عنوان “جهادی” به سوریه رفته بودند، انجام داد. در دیاربکر، انفجار بمبی پنچ نفر را کشت. بمب گذار اُرهان گوندر بود، که رادیکال با والدینش مصاحبه کرده بود.

رادیکال کشف کرد که چای خانه ای به نام “اسلام چایه وی” در آدیامان مرکز سلول داعش در این شهر است. دولت علاقه ای به این خبر نشان نداد. نتیجه آن بود که در سوروک یک حمله انتخاری موجب مرگ ۳۴ نفر گردید. عامل انفجار جوانی ٢٠ ساله به نام عبدالرحمان آلاگیوز از آدیامان بود. مقامات هم چنان اعتنایی به گزارشهای رادیکال نمی کردند. معلوم شد که برادر آلاگیوز، یونس، مدیر چای خانه است. باساران در رادیکال هشدار داد که حملات دیگری در راه است. گوش مقامات هم چنان کر بود. در اکتبر ٢٠١۵ ، تروریستهای انتحاری در یک گردهم آیی صلح در آنکارا خود را منفجر ساختند. ١٠٧ نفر براثر آن جان باختند. اعلام شد که یکی از بمب گذاران یونس آلاگیوز، برادر بمب گذار سوروک و صاحب چای خانه آدیامان است.

با باز شدن سرنخ این ارتباطات توسط ژورنالیسم متهور، صحنه ترسناکی به روی ما گشوده می شود. اکنون، جنگ میان ترکها و کردها در جریان است، گولن احتمالا تحویل داده خواهد شد و داعش نیز ظاهرا آزاد گذاشته شده تا حملات انتخاری خود را در ترکیه ادامه دهد. باتوجه به اینکه حتی امریکا، به خاطر حملات هوایی اش به داعش برای کمک به کردها از توهینهای اردوغان در امان نمانده، کشورش بطور فزاینده ای در انزوا فرو می رود. پس از حلب، موصل و – بزودی – رقه، تصور می کنم ترکیه اردوغان در سراشیبی خواهد افتاد که برگشت از آن مشکل به نظر می رسد. منتظر صحنه های رقت بار آتی باشید.
_________________________________
منبع:
www.independent.co.uk
پانویس:
۱٫ I.B.Tauris موسسه انتشاراتی که عمدتا روی مسایل خاورمیانه تخصص دارد و موسس آن ایرج باقرزاده، فعال سیاسی ایرانی است.
۲٫ “Translations” نمایشنامه ای سه قسمتی از برایان فریل، نویسنده ایرلندی که در ۱۹۸۰ نوشته شده است. داستان در مناطق روستایی ایرلند قرن نوزدهم اتفاق می افتد و نمایش دهنده مسایل زبانی و سیاسی وقت و اثرات امپریالیسم فرهنگی انگلستان بر زندگی و جامعه ایرلندی است. برایان می گوید که وی در واقع می بایستی نمایشنامه اش را به زبان ایرلندی (گالیک) می نوشت، اما برای بهتر نمایاندن دینامیکهای نمایش و قرار دادن آن در کانون توجه طیف وسیعتری از بینندگان آنرا به انگلیسی در آورده است. نام نمایشنامه: ترجمه ها “Translations” نیز از همین ایده ناشی می شود.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است