به نظر می رسد در دو هفتهای که “اپوزیسیون مسالمت جو” ی داخل در خواب خوش سیاسی بوده و هست و تعطیلات بلند نوروز ٩٧ را می گذراند یا در حال سپری کردن روزهای پایانی آن است، دنیا بیدار بوده و در آن سوی مرزها، به ویژه آمریکا و در کأخ سفید خوابهای طلایی برای مردم ایران دیده و در حال تدارک برنامههای خاصی با شعار “براندازی جمهوری اسلامی” در چهلمین سال حکومت یا در سال ٩٧ است.
مهرهچینیهای اخیر شخص دونالد ترامپ در کادر شورای امنیت ملی آمریکا و وزارتخانههای خارجه، دفاع و … گفتوگوهای فشرده کادر جدید با طرفهای اروپایی در مورد آینده برجام میتواند تنها بخش ظاهری عملی ساختن این شعار باشد. در ظاهر در بخش پنهان این سیاست نیز ارتباط نزدیک و تنگاتنک با “اپوزیسیون برانداز مقیم خارج” در دستور کار قرار گرفته و قول و قرارهای مالی، اجرایی و تبلیغاتی لازم گذاشته شده است.
یک مرور کوتاه بر توئیتها، نوشتهها، کلیپها، مصاحبهها و … این جریان جنکطلب و طالب خونریزی و انقلاب می تواند بخشی از آن چه را که پشت پرده در حال شکلگیری است نشان دهد.
به نظر میرسد رویدادهای خونین دی ماه ٩۶ که بخشی از مردم یکصد شهر ایران را به دلیل نارضایتیهای گسترده، ژرف و گوناگون درگیر خود کرد و تا حد زیادی إصلاحطلبان و حتی تحولخواهان مسالمتجو را به حاشیه برد و شعار براندازی را پررنگ ساخت، جایگاه مهمی در دستور کار قرار گرفتن مجدد سیاست “تغییر رژیم” به جای “إصلاح رفتار رژیم ایران” داشته که همواره در این خصوص بین اکثر کشورهای اروپایی و ژاپن با آمریکا اختلاف نظر وجود داشته است. اما اکنون نمیتوان با قاطعیت گفت که در سال ٩٧ نیز- با تحول در شرایط داخلی جمهوری اسلامی و تغییر مسائل خارجی – در کماکان بر همان پاشنهی پیشین خواهد چرخید!
پیش از این تذکر داده شد که در شرایط کنونی، اگر تغییر ساختار، رفتار و گفتار اساسی در خارج از حاکمیت اقتدارگرا و تمامیتخواه جمهوری اسلامی شکل نگیرد و “اپوزیسیون مسالمت جوی داخلی” تنها دنبال به گفت و گوی ملی به حاصل بسنده نکند و کاری بنیانی انجام ندهد، در مواقع بحرانی و سر بزنگاههای تاریخی دیگر از دست جریان إصلاح طلبی گذشته و إصلاح طلبان شناخته شدهی کنونی مورد وثوق أکثریت مردم ایران کار چندانی برخواهد آمد!
شاید به این دلیل است که این روزها ولولهای در طیفهایی از جریانهای مختلف “برانداز خشونت طلب مقیم خارج” در افتاده است تا اقدامهایی انجام دهند و با رفت و آمدهای گسترده به کأخ سفید و ارتباط با کادر جدید دولت ترامپ در صدد برآیند که از این نمد کلاهی بزرک برای خود بسازند و کلاه بزرگتری سر ملت ایران بگذارند.
از جمله، طیفی از این جریان می خواهند این موضوع را حسابی جا بیندازند که جان بولتون پروژه براندازی جمهوری اسلامی را با شدت دنبال می کند و بر خلاف تصور عموم، مشاور امنیت ملی جدید رئیس جمهور آمریکا تمام تخم مرغهایش را تنها در سبد “سازمان مجاهدین خلق” که پیش از این در برنامهها و گردهمایی آنها شرکت میکرده و پول کلان هم میگرفته نگذاشته است و آنها را تنها “اپوزیسیون برانداز” نمی شناسد. بلکه، حاضر است با تمام طیفهایی که “سیاست براندازی علیه نظام حاکم بر ایران” را دنبال می کنند، بدون استثنا همکاری کند و در این جریان از تسلیحات إسرائیلی و پول أعراب – در شرایط ندارم کاری سران جمهوری اسلامی – برای راه انداختن جنک و اقدام به سرنگونی بهره بگیرد!
در جریان چارهاندیشیهای همهجانبه و ضرورت شکل دادن جریانی توانا و اثرگذار برای پاسخگویی به این تحولات است که بحث “ضرورت گذار از إصلاح طلبی به تحول خواهی” هر چه بیشتر معنا پیدا می کند و در دل خود ضرورت تغییرهای گسترده و فراگیر در ” هدف”، “رویکرد”، “شعار”، “پرچم”، “راهبرد و راهکارهای مبتنی بر آن” و… شکل میگیرد.
جا دارد که نکتهای را که ماه پیش، در اوایل اسفند ٩۶، پیش از تحولات اخیر، به ویژه در کادر و سیاستهای کأخ سفید روی داده بود، تکرار کنم. ضرورت یک اقدام گسترده، منسجم و فراگیر در میان “اپوزیسیون مسالمتجوی ایران” ، در شرایطی که تمام پیش بینیهای انجام شده از بروز بحرانهای وسیع اقتصادی، اجتماعی و… در سال ١٣٩٧- در وضعیت دست بسته بودن دولت حسن روحانی- حکایت می کند.
آن نکته این است که در سالی که اکنون در روزهای آغازین آن هستیم اگر إصلاح طلبان و حتی تحول خواهان نتوانند در این پیچ تاریخی و سرنوشت ساز جهش لازم را در خود و جامعه ایجاد و به جای “نگاه به بالا و حاکمیت” به “درخواستها و مطالبات جامعه و مردم” نظر نداشته باشند، هرچه بیشتر و سریعتر از چشم ملت خواهند افتاد و به صورتی فزونتر در انزوا قرار خواهند گرفت و راه ورود، نفوذ و اقدام “اپوزیسیون برانداز خشونت طلب و وابسته به خارج” را باز خواهند کرد.