هوالحکیم
نظام استبداد دینی به ریاست علی خامنهای همچنان مشغول ظلم و سرکوب و تنگ کردن حلقهٔ اختناق است. نامهٔ محمد نوریزاد خطاب به سازمان «حقوق بشر جهانی» ملل متحد را خواندم، قبلا هم نامهٔ دردمندانهٔ همسر محترم ایشان خانم ملکی را خوانده بودم به تصریح هر دو نامه سازمان پزشکی قانونی برای محمد نوریزاد عدم تحمل کیفر صادر کرده است طبق نظر پزشکی قانونی وی باید آزاد و بیرون زندان به معالجهٔ خود بپردازد، نگه داشتن زندانی پس از نظر پزشکی قانونی در زندان خلاف قانون، سوء استفاده از قدرت وقانون شکنی است و ظلمی مضاعف بر زندانیان بیمار میباشد.
نامهٔ از سر استیصال و استمدادطلبانهٔ زندانی مظلوم حسن صادقی از زندان رجایی شهر در بارهٔ بیماری همسر محترمش خانم فاطمه مثنی محبوس در زندان اوین منتشر شد. وی در بخشی از نامه گفته است: «نماینده دادستان (امین وزیری) و رئیس زندان به وضوح از وضعیت وخیم همسرم با خبر هستند و عمدا از اعزام به بیمارستان و بستری شدن او جلوگیری میکنند». در آن نامه به شدت به رئیس قوه قضائیه و دیگر مسئولان مربوطه اعتراض کرده و از نهادهای حقوق بشری و مردم خواسته تا صدای وی و همسر بیمارش باشند.
محمد نوریزاد، هاشم خواستار، سپهری، لعل محمدی و افراد دیگری که در دو لیست ۱۴ نفره به درستی و شجاعانه از علی خامنهای خواستهاند استعفا دهد و نیز خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی شدهاند. آنان از حقوق ابتدایی شهروندی خود که آزادی بیان است استفاده کردهاند. حق مسلم آنهاست که این حکومت سرکوبگر را نخواهند. خواستاران استعفا و تغییر نظام هیچگونه جرمی مرتکب نشدهاند بلکه از حقوق اولیه خود استفاده کردهاند. کما این که هیچ یک از زندانیان سیاسی جرمی مرتکب نشدهاند و ظالمانه و غیر قانونی و خلاف حقوق بشر در حبس استبداد به سر میبرند آن هم نا برخوردار از حقوق اولیه زندانی.
چرا باید کیوان صمیمی در سن کهولت به خاطر دفاع از آزادی کینهتوزانه زندانی شود. چرا باید نسرین ستوده به خاطر دفاع ازموکلان بیپناه با تنی بیمار در زندان باشد. چرا باید اسماعیل عبدی به خاطر دفاع از حقوق معلمان با اتهامات واهی بعد از اتمام زندانش مجدداً به زندان بازگردانده شود. چرا باید فرهاد میثمی به خاطر دفاع از مردم بدون یک روز مرخصی سالها در زندان بماند. چرا باید جعفر عظیمزاده به خاطر دفاع از حقوق کارگران مظلوم در زندان به سر برد.چرا آرش صادقی با آن جسم رنجور و بیماری شدید بدون یک روز مرخصی در زندان بماند. چرا آتنا دائمی و گلرخ ایرائی به خاطر مخالفت با استبداد در حبس باشند. چرا باید صبا کرد افشاری به خاطر مخالفت با حجاب اجباری به ۲۴ سال زندان محکوم شود و اخیراً هم با ضرب و شتم به بند زندانیان خطرناک منتقل شود. چرا باید زینب جلالی با تحمل بیش از ۱۲ سال زندان بدون یک روز مرخصی به مکانی نا معلوم منتقل گردد و موجب نگرانی خانوادهاش شود. چرا باید سهیل عربی به خاطر افشای وضعیت اسفبار و غیر انسانی زندان تهران بزرگ کینه توزانه در زندان بماند. چرا برای فشار مضاعف روی محمد نوری زاد فرزندش علی را به زندان بیفکنند و هزاران چرای دیگر.
آنچه بر شمردم از باب نمونه بود. من نمیدانم هم اکنون چند هزار زندانی سیاسی در زندانهای نظام استبداد دینی به سر میبرند اما این را میدانم که تمامی آنها غیر قانونی و با سوء استفاده از قدرت به بند کشیده شدهاند. چون طبق همین قانون اساسی پر عیب و تناقض که باید از بن و بنیاد تغییر کند، شهروندان حق اعتراض، انتقاد و مخالفت و تشکیل اجتماعات و راه پیمایی علیه حاکم و حکومت را دارند. اگر قانون اساسی هم این حق را به رسمیت نمیشناخت باز هم مردم حق همهگونه اعتراض، انتقاد، مخالفت و برپایی راهپیمایی و متینگ را دارند چون کشور و قدرت از آن مردم است که متاسفانه توسط نظام استبداد دینی و رئیس آن علی خامنهای غصب شده است که دیر یا زود مردم با جنبش همگانی خود آن را پس خواهند گرفت چرا که راهی جز این برای مردم باقی نگذاشتهاند. البته لازم است تکرار کنم که خشونتپرهیزترین و مسالمتآمیزترین روش تغییر نظام، استعفای علی خامنهای و رفراندم تغییر نظام جمهوری اسلامی و جایگزین شدن نظام جمهوری دموکراتیک سکولار است.
در هر صورت اگر اتفاق ناگواری برای محمد نوری زاد، فاطمه مثنی، نسرین ستوده و دیگر زندانیان بیمار رخ دهد مسئول اصلی رخداد مستبد امروز این علی خامنهای است که باید پاسخگو باشد چون که تمامی این مصائب از استبداد مطلقهٔ او و سلطهٔ همه جانبهاش بر تمامی امور و شئون کشور ناشی میشود. به امید روزی که مردم از سلطهٔ و مصائب استبداد آزاد شوند.
والعاقبه للمتقین