رویدادهای جنگ اخیر و نبرد جمهوری باکو با ارمنستان در محور گوریس– جرموک، تنها یک راه برای ایران باقی گذارده است و آن اینکه ارتش ایران وارد استان سیونیک ارمنستان در همسایگی خود شود. اگر چه این خود نیز مقدماتی را لازم دارد اما به نظر نمیرسد که ارمنستان اراده لازم را برای رویارویی با تهدیدات باکو- آنکارا داشته باشد.
رویدادهای چند ماه گذشته در محور تاریخی استان سیونیک یا همان نام ایرانی زنگزور و از آن گونه واگذاری دالان لاچین به جمهوری باکو، و سپس پیشروی یک تا سه کیلومتری نیروهای باکو در محور گوریس – جرموک – واردنیس، زنگ هشدار دیگری را برای ایران به صدا درآورده است.
پیچیدگی جنگ کنونی در آن است که بدانیم پیشرویِ اندک نیروهای علی اف در نبرد هفته گذشته در پهنه گوریس- جرموک، بدون چراغ سبز مسکو میسر نبوده است و بنظر میرسد که نیروهای روسی هم در این جنگ چند روزه که پرتلفاتترین آن در دو سال گذشته بود، دستوری برای بازدارندگی نداشتند. روسها که در اوکراین زمین گیر شدهاند بیش از همه به همکاری با باکو- ترکیه نیاز دارند و این برای ارمنستان آغاز خوبی نبود.
هر کشوری باید هزینههایی برای دفاع از حاکمیت ملی و سرزمینی خود بدهد هر چند که این مرزها در برون مرز باشد. استان سیونیک با تهدید داعش در کردستان عراق، بسیار متفاوت است و نیاز به حضور پیوسته نظامیان ایران که آشنا به عملیات کوهستانی باشند، را دارد.
ارتش ایران میتواند و باید بیدرنگ وارد استان سیونیک شود و از کاپان تا دشت سیسیان استقرار یابد و از بالای استان سیونیک و پایین آن در نوردوز در دفاع از ژئوپلتیک خود و حفظ امنیت مردم استان سیونیک درنگ نکند.
مردم ارمنستان در هفته گذشته در راهپیمایی چند ده هزار نفره خود در کنار مجلس ملی این کشور از ایران خواستند که از آنها در برابر سیاست نژادپرستانه باکو در استان سیونیک پشتیبانی کند. احزاب مخالف دولت کنونی نیز در همان روز نخست جنگ، از ایران خواستهاند که در این درگیری مداخله نظامی کند.
دیگر جای هیچ گمانی نیست که ارمنستان بیپناه مانده و توان دفاع از جغرافیای راهبردی خود را ندارد و در پی بازیگرانی نو است. ایران خود باید چاره کار کند و به ارمنستان با جدیت پیشنهاد پیماننامه دفاعی دو جانبه در تامین امنیت استان سیونیک را بدهد.
روند کنونی در کنار ناتوانی ارمنستان در پس زدن نیروهای علی اف، اوضاع سیونیک و دالان مغری را که رگ زندگی ایران و راه تزانزیت ما به قفقاز فرادست است، پیچیدهتر کرده است. ارمنستان نیازمند حیات سیاسی نوینی است که بتواند از موجودیت تاریخی خود در پهنه قفقاز به خوبی و به درستی دفاع کند. نیرنگ بزرگتر آن است که بدانیم طرحهایی برای جهانی کردن دالان سیونیک در حال رایزنی است که اگر روی دهد ژئوپلتیک ایران، در فرا-ارس آسیب خواهد دید.
به تازگی دیدگاهی را مطرح کردهاند که نشان میدهد خط کشی تازهای در مرزهای شمالی ایران در حال بررسی است. ایگور کوروتچنکو سردبیر «گاهنامه دفاع ملی» در مسکو گفته است که باید دالانی فراسرزمینی در زنگزور وجود داشته باشد که در آن هیچ مرزبان و کارمند گمرک ارمنی نباشد. روشن است که چنین نگرشی در پشت پرده گفتگوهای فشرده در باکو- مسکو – آنکارا و واشنگتن در ماههای گذشته وجود داشته است.
از سوی دیگر دیدار نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا از ایروان، رخداد بسیار درنگآمیزی است که جای هیچ گمانی نگذاشت که نخست وزیر کنونی ارمنستان در پی آن است که از آمریکا کمک بگیرد و برنامهای برای استان هممرز با ایران دارد. باید افزود که پیشتر نیز در دوره تورگوت اوزال و جورج بوش پدر در زمینه دالان مغری گفتگوهایی انجام شده بود و در لایههای میانی آمریکا با بده و بستانها و جابجایی سرزمینی در زنگزور توافقهایی نیز به دست آمده بود.
با باز شدن پای آمریکا همراه با روسیه، باکو و ترکیه، در استانی که برای ایران دروازه رفتن به دل قفقاز است، این پرسش مطرح میشود که ایران چه باید بکند؟ ایران که در این نوار مرزی و بالای آن هزاران سال پایگاه نظامی و خاستگاه تاریخی داشته و هزاران کشته داده است تا قفقاز کوچک را با چنگ و دندان نگه دارد در کجای این زد و بندهای سیاسی است؟
آیا استان سیونیک یا زنگزور برای ترکیه و باکو و روسیه و آمریکا باارزشتر است یا برای ایران که در صفر مرزی و همسایگی با آن قرار دارد؟ دو سال پیش این نویسنده نوشت که نیروهای علی اف برای آزاد کردن قره باغ نیامدهاند و آماج آنها رسیدن به نخجوان از راه جنوب قره باغ بود. اکنون روشن شده است که آنها در اجرای این خواست خود نه تنها روسها را که آمریکاییها را نیز کنار خود میبینند و طرحهایی را میدهند که هر یک تهدید منافع ملی و تاریخی و راهبردی ایران در مرز ارس است.
اگر دالان زنگزور در استان سیونیک ارمنستان، جهانی شود و یا پای ارتشیان کشورهای دیگری در آن باز شود، یا ارمنستان آرام آرام، آن را به هرگونهای در اختیار باکو بگذارد، جورچین (پازل) ترکمنچای کامل خواهد شد و ایران یک گام دیگر از قفقاز و ژئوپلتیک آن پس زده خواهد شد. همچنانکه ایران سرزمینهای راهبردی گذشتهای مانند شرور و آرارات کوچک را در سال ۱۳۱۰ با ندانمکاری از دست داد.
شوربختانه به نظر میرسد که دولت ارمنستان سیاست روشنی در رویارویی با نیروهای باکو ندارد. در نشستهای دو سال گذشته در اروپا، علی اف به نیکول پاشینیان چند بار هشدار داده بود که اگر ارتش خود را بازسازی و نیرومند کند دوباره ما به مرزهای ارمنستان یورش میآوریم. فشارهای باکو در زمانی که روسیه درگیر جنگ اوکراین است و دوسال دیگر هم سرنوشت نیروهای پاسدار آتش بس روسی، در جنگ قره باغ روشن میشود، بیشتر شده است و دست ارمنستان برای هرگونه برونرفت، تهی است. بنابراین ارمنستان با یک سردرگمی تاریخی روبروست. از دست رفتن همسایگی ایران و ارمنستان به سخنی دیگر، پذیرش ترکمانچای فرامرزی دیگری است که جبران ناپذیر خواهد بود و آیندگان بر ما هزاران سرزنش و نفرین را خواهند فرستاد.
اینک بیعملی روسها در جنگ اخیر جرموک، و سفر اخیر نانسی پلوسی به ایروان و زمزمههای طرحهای تازه در استان سیونیک، تکلیف ایران را روشنتر کرده است. آماج باکو و آنکارا بریدن دسترسی استان سیونیک از محور شاهبوز در نخجوان به جرموک در کنار استان کلبجار است که اکنون در دستان جمهوری باکوست.
بر ارتش ایران است که اکنون بیدرنگ از مرزهای تاریخی خود دفاع کند و شعاع دفاعی خود را به منطقه سیسیان در جرموک ارمنستان برساند تا بدین وسیله هرگونه توطئه بیگانگان برای جدا کردن ما با قفقاز، (گذرگاه ایران به تفلیس – شمال قفقاز و دریای سیاه) بازایستد. زاستاری (طبیعی) است که ارمنستان و جمهوری باکو باید بدانند که ارتش ایران دست روی دست نمیگذارد و تماشاچی بده بستانهای پشت پرده نخواهد بود.
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - اروپا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است