اول ـ رئیس دانشگاه تهران سه روز پیش در گفتگو با خبرنگاران گفت در حال حاضر فارغ التحصیلان دکتری بیش از گذشته از کشور خارج میشوند، سازمان امور دانشجویان اعلام کرده است که ۲۳ هزار نفر از دانشجویان در یک سال اخیر مدارک خود را برای خروج از کشور تبدیل کرده اند که در اینمیان دانشجویان دانشگاههای تهران، شریف و امیرکبیر بیشترین خروج را داشته اند.
سرمایه انسانی، بزرگترین سرمایه هر کشور و توسعه انسانی، زیربنا و پیش نیاز همه صُور توسعه از جمله توسعه اقتصادی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیک ، بهداشتی و رفاهی است. توسعه انسانی به معنی تجهیز نیروی انسانی کشور به دانش، مهارت و فناوری است. طبعاً توسعه پزشکی و سلامت، در یک رابطه دوسویه هم در خدمت توسعه انسانی است و هم از توسعه انسانی بهره میگیرد.
خروج نیروی انسانی توسعه یافته و متخصص از کشور، تحت هر عنوانی اعم از مهاجرت نخبگان ، فرارمغزها و…. بزرگترین خسران برای یک سرزمین است. دولتها هر چند نمیتوانند آزادی افراد را برای انتخاب محل زندگی سلب کنند اما موظفند شرایطی فراهم آورند که مهاجرت جمعیت توسعهیافته به حداقل برسد. اما آیا در شرایط کنونی میتوان مهاجران را یکسره و یک طرفه سرزنش کرد؟
دوم ـ نتایج آمارگیری نیرویکار توسط مرکز آمار ایران نشان میدهد نرخ بیکاری عمومیدر کشور کماکان دو رقمیو بیش از ۱۱ درصد است. اما نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۳۰ ساله بیشاز ۲۵ درصد و نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه بیش از ۴۰ درصد است. در این میان نرخ بیکاری زنان همواره بیشتر از مردان است.
برابر آمارها، بیش از سه میلیون بیکار در کشور وجود دارد و سالانه ۸۰۰ هزار نفر نیروی متقاضی کار جدید به این آمار افزوده و وارد بازار کار میشوند.
سوم ـ ذات ایجاد شغل وظیفه دولتها نیست اما ایجاد فضای اقتصادی مناسب برای سرمایهگذاری و رشد و توسعه اقتصادی وفق قانون اساسی وظیفه قطعی دولتهاست. ایجاد فضای کسب و کار، فراهم آوردن زمینه سرمایه گذاری داخلی و خارجی، امنیت سرمایه گذاری و ایجاد انگیزه و چشم انداز مناسب از آینده وظیفه لامحاله دولتهاست. حرکت با مردم است اما دولتها باید موانع را از پیش پای مردم بردارند و خارمغیلان را از راه برکنند و سنگلاخها و باتلاقها را به راه هموار و ایمن و امن تبدیل کنند. فرقی نمیکند این موانع، اقتصادی باشد یا امنیتی یا فرهنگی یا سیاسی. حتی زمانی که کشور و ملک و مملکت در تهدید بیگانه و تحریم دشمن قرار میگیرد وظیفه رفع تهدید و تحریم ، به هر نحو ممکن بر عهده دولت است. در غیر این صورت هر نوع احساس ناپایداری و پیشبینیناپذیری شرایط اقتصادی، لاجرم همانگونه که به خروج سرمایههای مادی میانجامد، منجر به خروج بخشی از سرمایههای انسانی میشود و بدیهی است که در این میان کشورهای پذیرنده مهاجر، سرمایههای انسانی ما را سرند میکنند و نیروهای تجهیز شده و صاحب تخصص را برمیگزینند.
چهارم ـ آمارها از کاسته شدن تدریجی شتاب افزایش جمعیت حکایت دارد. هر چند براساس بدبینانهترین تحلیلها نیز ما دستکم تا حدود سال ۱۴۳۰ رشد جمعیت مثبت داریم، معهذا برخی اظهار نگرانی میکنند که کمشدن میزان موالید در بلند مدت به پیری جمعیت میانجامد. در صورت درست بودن این نگرانی، یگانه راه افزایش میزان زاد و ولد از اشتغال و ایجاد درآمد پایدار برای جوانان میگذرد. ازدواج در شرایط امروز، به حداقلی از احساس ثبات معیشتی نیاز دارد. جوانانی که درصد تأسفآوری از آنها بیکار و فاقد درآمدند را نمیتوان صرفاً با نصیحت و موعظه به ازدواج و فرزندآوری ترغیب یا مجبور کرد. از طرفی وقتی جوانان تحصیلکرده و متخصص به خاطر یافتن شغل چارهای جز مهاجرت نبینند نه تنها این سرمایههای انسانی را از دست میدهیم بلکه به همراه هر یک از آنها میلیاردها تومان سرمایه مادی که خرج رشد و بهداشت و سلامت و آموزش و تخصص آنها شده است نیز از دست رفته است. بدیهی است بسیار رواتر است پیش از آنکه به فکر جوان ماندن جمعیت کشور در آینده نسبتاً دور باشیم، به فکر حفظ و بهرهمندی از جوانان برومند و دانشمند امروز باشیم.
© روزنامه اطلاعات