خانم فرح دیبا، همگان از درد و رنج و تحمل شرایطی که برشما گذشته آگاهند. برای شما بسیارسخت است که هر شب خاطرات شیرین گذشته را بیاد میآورید. قدرت شما بسیار ستودنی است چون هرکس دیگر بجای شما بوددیوانه وارسر به کوه و بیابان میزد.
کجارفت آن شکوه و جلال وعظمت؟چه شد. آن تاج وجواهرات که زینت خود میکردید؟ کجارفت آن شب نشینی های دربار؟ چرا دیگر آن صدای چکمه های یکنواخت سربازان گارد شاهنشاهی شنیده نمیشود؟
چقدرسخت است به یاد آوردن آن جشنهای ۲۵۰۰ ساله وآن جشن هنرشیراز.
وگهگاه باقطره اشکی بیادآن دختر زیبا، لیلا که روی چمنهامیدویدو آن پسرک شیطان علیرضا میافتید، آنهاکجارفتند؟ مسبب مرگ آنها چه کسانی بودند؟
کجارفتندآن مهمانان عالیقدر؟ که زیرپای آنان فرش قرمزمیانداختیدو باتشریفات ازآنان استقبال میکردیدو ضیافتهای شاهانه برپا میکردیدوهدایای گرانبهایی از پول این ملت به آنهامیدادید. چقدرناسپاس بودندکه در شرایط سخت ازشما روی برگرداندندوحتی به کشورهای خود راه ندادند.
امروز از آن مزدوران فراری که گرداگرد شما جمع شدند بپرسیددر آن روزی که شما به اتفاق همسرتان با چشمان گریان ایران را ترک میکردید و مردم پایکوبی میکردندو شادیها میآفریدند شما سلطنت طلبان کجا بودید؟
خانم فرح دیباشنیدم که قصدسفربه ایران را دارید، بسیارخوشحال شدم، هرچه سریعتر آن را انجام دهید و مردم از شما استقبال شایانی خواهندکرد. ولی بشما دوستانه توصیه میکنم قبل ازسفر به ایران به یک آسایشگاه روانی مراجعه کنیدکه برایتان بهتراست.
خانم عزیز، آنچه امروز برشمامیگذردنتیجه اعمال و رفتار شماو همسرتان است.
آنچه دیروز کاشتید ، امروز درو میکنید! و بهتر آن بود که یکبار هم شده در خلوت خود به این نکته میاندیشیدکه چراملت ایران انقلاب کردند؟چه میخواستند؟ و چه نمیخواستند؟ شما هیچگاه به خواسته هاو دردو رنج مردم توجهی نداشتید و مردم ایران ، چون بردگانی میپنداشتید.که فرمانبردار شما باشندکه از شما اطاعت کنندو اراده شاهنشاه برهمه چیزحاکم بود.
خانم عزیز،متأسفانه اخیرا،شما به ۸۰ میلیون ایرانی توهین کردید و برای ملت ایران شاه وشاهزاده و ولیعهد از این مهملات تعیین کردید.و بقول معروف”فیلتان یاد هندوستان کرده” نه خانم.” آن صبوح بشکست و آن پیمانه ریخت” .
دیگر ملت بزرگ و خردمند ایران به گذشته بازنمیگرددودگربارخودرا به مردابی که درآن افتاده بود نمیاندازد. مردم ایران به جلوگام بر میداردو با هرگونه نظام دیکتاتوری وخودکامه مبارزه میکند.
خانم عزیز، از خواب بیدارشوید.۴۳ سال قبل مردم ایران ، میلیونی به پای صندوقها رفته و یکصدا به حکومت پادشاهی پایان دادند و متاسفانه شما هنوز در گرداب افکار ۵۰ ساله پیش خود هستید. در حالیکه همسرشمادر روزهای پایانی به اشتباهات خود پی میبرد و طی توبه نامه ای بملت ایران چنین گفت: ( شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید، انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تاُیید من بعنوان پادشاه ایران و بعنوان یک فرد ایرانی نباشد…. این امکان وجود داردکه اشتباههای گذشته و فشار اختناق تکرار شود … باردیگردربرابر ملت ایران سوگندخود را تکرارمیکنم ومتعهد میشوم که خطاهای گذشته و بی قانونی و ظلم و فساددیگر تکرار نشود. بلکه خطاها از هر جهت جبران نیز گردد متعهدمیشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد تعیین شودتا قانون اساسی که خون بهای انقلاب مشروطیت است بصورت کامل به مرحله اجراء در آید. من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم …آنچه را که شما برای بدست آوردنش قربانی داده ایدتضمین میکنم که حکومت ایران درآینده براساس قانون اساسی عدالت اجتماعی واراده مردم به دور از استبداد وظلم خواهد بود … دولت ملی بعدی که استقرار آزادیها و اجرای اصلاحات و بخصوص برقراری انتخابات آزاد بر عهده خواهد داشت … همه با هم به ایران فکر کنیم …”
شماهم بایداز اعمال و کردارخود، درگذشته اظهارندامت کرده واز ملت ایران پوزش بخواهید.اگر به یاد داشته باشید،شمادر ده سال پیش (۱۳۹۱ خورشیدی)طی مصاحبه ای از درد و رنج سفر یاد کردید و من در پاسخ از دردورنج یک ملت گفتم. امروز هم مساله روز است. ولی بعلت اینکه در این نوشته گنجایش آن نیست. تنها به سرآغاز و پایان نامه اشاره میکنم.
” خانم فرح دیبا مصاحبه تلویزیونی سر کار را از رسانه های گروهی که از طریق شما تزریق میشوند دیدم. بایداقرارکنم که بسیار نقش خود را دراین سناریوی از پیش تنظیم شده هنرمندانه ایفا کردید و موفق شدید. با صدای محزون مظلومیت خودو همسرتان را در این سالهای آوارگی و فرار به نمایش درآوریدو بینندگان را متاثر کنید. منهم متاثرشدم و بار دیگر در درون گریستم. البته نه بخاطر شما بلکه خاطرات دردناک و تلخ گذشته یک ملت در من زنده شد بیاد انسانهای آزاده ای انداخت که در زندانهای پهلویها درزیر شکنجه مظلومانه جان باختند. بیادمادران و پدران و همسرانی که یک عمر درفراغ عزیزانشان گریستند و بیاد کودکانی که هرگز محبت پدری ندیدند.
خانم فرح دیبا،شما در مصاحبه خود ” از تهران تا قاهره ” داستان غم انگیزخانواده سلطنتی فراری را به تصویر کشیدید اجازه دهید منهم داستان رنجها و دردهای ملتی را بیان کنم با عنوان ” ازکودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب ۵۷ ” البته خیلی کوتاه و گذرا چون بر آن نیستم که تاریخ جنایتها و خیانتهای دودمان پهلوی را به رشته تحریر در آورم. زیرا فراتر از این نوشتار است و بقول معروف ” مثنوی هفتاد من کاغذ میشود”.. .”
خانم فرح دیبا این بود شمه ای از کارنامه ۳۷ساله حکومت همسرتان. آیا برای دفاع از آن سخنی برای گفتن دارید؟
خانم محترم، شما نیز چون شاه گناهکارید ودر پیشگاه ملت بزرگ ایران و تاریخ محکومید. از سال ۱۳۳۸ بمدت ۲۰ سال بعنوان شخص دوم رژیم استبدادی ناظر و شاهد کلیه نارسائی ها فسادها ظلمها و جنایات بوده ایدو با سکوت خود آنها را تایید کرده اید. بفرمائید شما بعنوان ملکه ایران برای زنان محروم این سرزمین چه کردید؟ آیا هرگز از درد و رنج و عذاب زنان هم میهن خود اعتراض کرده اید؟بلوچ،لر،ترکمن ،آذری ،گیلک و…..خبر داشتید؟ شما چنان در گرداب تجملات و تشریفات و بزم های دربار فرو رفته بودید که زمانی برای اندیشیدن به آن نارسائیها نداشتید. البته گاهی بیاد مردم میافتادید و برای سر گرمی و شادمانی آنان جشن هنر شیراز را بر پا میکردید..!
بگذریم دردها بسیار ….حکایت همچنان باقی ….باشد تا زمانی دیگر …..!
پاینده ایران
۸ شهریور ۱۴۰۱