زنان و انتخابات در جمهوری اسلامی- آوا هما، نویسنده و روزنامه نگار


یکی از حوزه‌هایی که در دوران کارزارهای انتخاباتی، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، دچار بیشترین تغییرات می‌گردد حضور زنان در عرصه عمومی و انعکاس این حضور در رسانه‌های رسمی و نیمه‌رسمی است.

هر چهار سال یکبار در دوره چند هفته‌ای تبلیغات انتخاباتی فشار برای رعایت پوشش اسلامی ایرانیان، به ویژه زنان، کمتر میشود. زنان می توانند آزادانه‌تر در خیابان‌ها حضور یایند و با مردان اختلاط کنند بدون آنکه به اندازه اوقات دیگر مورد تنبیه و سرکوبهای معمول نیروهای امنیتی واقع شوند.

در عین حال گشایش ناگهانی نسبی در فضای به طور معمول متصلب سیاسی ایران در چند هفته کارزارهای انتخاباتی به مردم شور و امیدی گذرا می‌بخشد و باورشان به امکان تاثیرگذاری در زندگی سیاسی کشور را قوت می‌بخشد.

در این مدت تصویر زنان “بد حجاب” در کنار نامزدهای انتخاباتی در رسانه‌های رسمی و فضای مجازی به وفور ظاهر میشود. زنانی که بر اساسی هنجارهای رسمی جمهوری اسلامی “پایبند الگوهای اسلامی-انقلابی” تلقی نمی‌شوند ناگهان در رسانه‌ها و عرصه عمومی آشکار و تحمل می‌شوند.

این زنان شهروندانی هستند که پیش و پس از انتخابات هرگز در برنامه‌های رسانه‌‌های رسمی‌ ایران جایی ندارند و دیده نمی شوند در حالی‌ که منعکس کننده زندگی واقعی بخش بزرگی از زنان جامعه ایران هستند.

عوامل متعددی بخشهای بزرگی از جامعه از جمله زنان را به سوی صندوق‌های رای می کشاند و آنها را به شرکت در انتخابات ترغیب می‌کند.

اما زنان با شرکت در انتخابات چه چیزی واقعا به دست می‌آورند؟ آیا حضور کمّی‌ زنان در عرصه سیاسی و عمومی معادل با حضور و تاثیرگذاری کیفی آنان در حیات سیاسی-اجتماعی ایران است؟ محرومیت زنان برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری، که در قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت ذکر شده است، به این پرسش اهمیتی دو چندان می‌بخشد.

مشارکت زنان در دولت دلیل برابری خواهی جنسیتی نیست

معدود زنانی که در جمهوری اسلامی به مناصب مدیریتی نسبتا بالا در دولت رسیده‌اند همچنان بر نقش کلیشه‌ای زنان تاکید دارند و از دادن حق انتخاب به زن برای برگزیدن سرنوشت و زندگی‌اش اجتناب می‌ورزند. این گروه از زنان درون یا نزدیک به حاکمیت معتقد به تعریفی از حقوق زنان هستند که بر اساس آن آنچه دیدگاه سکولار و انسان‌مدار به حقوق طبیعی و اولیه زنان عنوان میکند “فساد و تباهی” و “غربزدگی” تلقی می‌شود.

علیرغم صحبت‌های فراوان این گروه از زنان وابسته به حاکمیت و دیگر مقامات جمهوری اسلامی درباره ایجاد فرصت ایفای نقش سیاسی و اجتماعی و توانمند سازی زنان و ادعاهایی از این دست بخشهای قابل توجهی از جامعه ایران هنوز به ظرفیتها و توانائیهای سیاسی زنان اعتماد ندارند. مثلا وقتی‌زن و مردی با سابقه تحصیلاتی و کاری مشابه کاندید سمتی میشوند، ایمان به توان مدیریت و قدرت تصمیم گیری درست مردان بیشتر است. این گرایش‌ اجتماعی، که نظام حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی آن را تبیین و اعمال میکند، ستمکشی زنان را بازتولید می‌کند.

در این فضای عمومی محرومیت و حاشیه‌‌ای شدن قانونی زنان و اعتقادات تبعیض آمیز علیه آنها در هنگامه انتخابات ناگهان زنان ایرانی به شرکت در انتخابات و گرم کردن تنور کارزارهای تبلیغاتی چند کاندیدای مرد که بخت گذر از صافی شورای نگهبان را یافته‌اند فراخوانده می‌شوند. همانند زمان جنگ، از زنان دعوت میشود تا از خانه‌‌های خود بیرون بیایند تا از مردان حمایت کنند. اما پس از پایان انتخابات، همانند دوران صلح پس از جنگ، زنان بار دیگر به خانه‌های خویش بازگردانده می شوند.

رای دادن و بازتولید موقعیت فرودستی زنان

تا آنجا که به مسئله برابری جنسیتی و حقوق زنان و اقلیتهای فرهنگی و دینی ایران مربوط است تفات میان دو جناح اصلاح‌طلب و “تند‌رو”، ظاهری است نه اساسی و بنیادین‌. شاید اصلاح‌طلبان با سهولت بیشتری اجازه برگزاری کنسرتهای موسیقی و اجراهای فرهنگی و هنری بدهند اما هر دو بخش‌ حاکمیت با قانون‌های ضد زن و تبعیض آمیز مصرح در قانون اساسی موافقند به این دلیل ساده که نه امکان و نه تمایل مخالفت با آن را دارند.

در نظامی که قانون اساسی‌اش حتی اجازه نامزد ریاست جمهوری شدن را به نصف جامعه، یعنی زنان، و غیر شیعیان، یعنی حداقل ۱۰-۱۵ درصد از ساکنین ایران را نمیدهد، شرکت زنان در انتخابات و حتی حضور نسبی آنان در دولت به بهبود نهادینه شده و برگشت‌ناپذیر زنان کمکی نمیکند.

تجربه سی و چند سال گذشته نشان میدهد که شرکت زنان در انتخابات نه تنها به تامین قانونی شده حقوق اساسی آنان نیانجامیده بلکه عملا به بازتولید موقعیت فرودست رسمی و غیر‌رسمی آنان در جامعه منجر شده است.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است