نخستین زنی که با آتش زدن خود زیربار حجاب مندرآوری جمهوری اسلامی نرفت در همان سالهای نخست انقلاب شادروان هما دارابی بود .
پس از او دختری بود که در کیوسک تلفن میدان تجریش به هشدار یک مامور انتظامی که گفته بود روسری را به جلوی سر بکشد تا موهایش پیدا نباشد اعتنایی نکرده و با شلیک تیر از سوی مامور کشته می شود .
۴۴ سال است که زنان ایران گُردآفریدگونه در برابر حجاب اجباری ایستادهاند و با از جان گذشتن پذیرایش نیستند .
رویارویی با نظام زور که برپایههای دروغ و نیرنگ از همان نخست بنا شد و با خواستههای به حق مردم که همان آزادیهای به شمار آمده در منشور حقوق بشر است تاکنون بی توجه گذر کرده شده و خشم جامعه را فراهم و برای به کرسینشاندن قانون زور دست به کشتار مردم بیگناهی که جز زندگی درخور انسانی مانند همه جای مردم متمدن نمیخواهند ولی پاسخشان با مسلسل داده می شود جز با نافرمانی چکار دیگر میتوان کرد.
چه باید گفت به این سیستم آلوده به فساد اختلاس و دو رنگ و دو روی که بوی گندش در جهان پیچیده ولی مشام خودشان را چنان پُرکرده و خوش میدارندکه اگر به کارگاه عطرسازی برندشان بدلیل ناخوشایند بودن برایشان بیهوش میشوند.
زنان ایران بدون داشتن هیچگونه ابزاری در برابر چوب و چماق و گلولههای داغ ؛ تنها با گامهای استوار و فریادهای خود که برای نظام گوشخراش است به پیکار برخاستهاند وتاکنون هم برگسترش ناخشنودی مردم و آشکار کردن جنایتهای فرمانروایان که خود را بی چون میپندارند دستی به سزا داشتهاند.
بی گمان هرچه بر گستره نا خرسندیها افزوده شود بر گرمای تفتیده آتش زیر خاکستر نیز میافزاید و به جایی می رسد که با وزش نسیمی چنان زبانههایش بالا کشد که همه ابزارهای جنگی سیستم ناکارآمد شوند.
مادرانِ داغدیده فرزند از دست داده ؛ دختران جوانی که دوست دارند جوانی کنند و گیسوانشان را بی سربندی به دست باد سپارند؛ چنان هراسی به دل سیاه فرمانروایان دینی انداخته که به هر سرکوبی برای گلوگیر کردن آوازها تن میدهند واز هیچ کار ناهنجاری هرچند نا انسانی رویگردان نیستند. ما زنان ایرانی با توجه به شناختی که از مردان خاور زمین و کشور خودمان داریم پیوسته در این هراس به سر میبریم که اگر نسیم آزادی وزیدن گیرد نکند مردان ما از سر تَرمَنِشی و از دست ندادن چیرگی چند هزارساله باز هم به سرکوب زنان پردازند تا نتوانند در لابلای قوانین همسنگی پیدا کنند.
این نوشته درد دل زنی است از سالهای دهه چهل که وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شده و با احکام فقهی که بنیان حقوق مدنی را برآن شالوده نوشتهاند جنگیده و پیوسته با استادان بگو مگو داشته است ولی پرسشهایش بی پاسخ مانده است زیرا انگشت شمار ی از استادان با من همنوایی میکردند و بسیاری زنان را به نداشتن دریافت درست به سبب احساساتی بودن برای داشتن پیشههای قضا در دادگستری پرهیز میدادند.
امروز مردانی که در درون ایران یا بیرون از مرزها کنشگر سیاسی هستند آشکارا از زنان و حقوقشان پدافند میکنند ولی نمیدانیم اگر برگهای درخت فرمانروایی خزانی شوند و فرو ریزند؛ مردانی که برای آزادی اندیشه و بیان و بنیادهای دمکراسی سینه چاک داده و میدهند با زنان همنوایی خواهند داشت و فردا که سکان را به دست گیرند بر سر گفته هایشان خواهند ایستاد یا مسند فرمانروایی دگرگونشان خواهد کرد و برای تاختن به خواستههای زنان هزار و یک دلیل ناروا خواهند شمرد و ما را به واپس خواهند راند.
اکنون ما زنان خود را دوش به دوش مردان و گاه هم چند گامی فراتر به جلو می رانیم؛ آینده گفتمان امروز را فردا روشن خواهد ساخت فردایی که باز مردان زمام را به دست خواهند گرفت.
به امید درآمدن خورشید ربوده شده از سیاهچالهای که سالهاست چشم به راهش هستیم و به امید مردان روشنرای در همدلی و همراهی با زنان برای بدست آوردن حقوق انسانی.
گیتی پورفاضل
۱۴۰۱/۶/۲۵
تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - اروپا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است