آمار مسجدهای تهران اینک از دو هزار و دویست باب هم فراتر میرود. در همین آمار، مسجدهای ادارات، دانشگاهها و مراکز تولیدی و خدماتی جایی به حساب نمیآید. جدای از این در تهران با سازوکارهایی که جمهوری اسلامی فراهم میبیند، شش هزار هیأت و حسینیه نیز فعالیت دارند. اگر هم بتوان کار پیشنماز و روحانی را کاری تولیدی و فرهنگی به حساب آورد، چیزی قریب بیست و دو هزار نفر از جمعیت دویست و بیست هزار نفری روحانیان ایران در تهران به کار اشتغال دارند. با این نگاه پیشنمازی کار عمده و اصلی این گروه شمرده میشود.
بخش اصلی درآمدهای روحانیان از مردم تأمین میگردد. درآمدی که در حسابرسیِ ادارهی مالیات جایگاهی ندارد و کسی از روحانیان برای دریافت آن مالیات و ارزش افزوده نمیپردازد. اما مردم پولی را که برای مزد به روحانیان میپردازند، در پاکتی سفید میگذارند. رسمی که دیگر همگی بلااستثنا با آن آشنایی دارند. ولی اینکه روحانیان این پولها را از چه بابتی دریافت میکنند، خود حکایتی مفصل است.
گفتنی است که پیشنمازیِ مسجد برای روحانیان شغل به حساب میآید تا از بابت آن مزد بگیرند. یعنی روحانیان برخلاف مردم عادی نماز خود را به خداوند و نمازگزاران میفروشند. هیأت امنای مسجد مزد این کار را سر ماه در همان پاکتهای سفید، کفِ دست پیشنماز میگذارند. با این همه هیچ پیشنمازی دیده نشده که لااقل در تهران صبحها برای اقامهی نماز در مسجد پا بگذارد. چون درب همهی مسجدها هنگام نماز صبح بسته باقی میماند. جدای از این هر امام جماعتی به هزینهی مسجد، نایبالامامی هم استخدام میکند که نماز ظهر و عصر را در مسجد اقامه کند. امام جماعت فقط وقتِ نماز عشا و مغرب در مسجد حاضر میشود. تازه امنای مسجد باید رانندهی ویژهای هم برای امام جماعت دست و پا کنند، که وظیفهی آمد و شد او را به مسجد بپذیرد.
پیشنماز و امام مسجد به این هم رضایت نمیدهد. چون همیشه دوری منزلِ اجارهای خود را بهانه میگذارد تا حضورش جهت اقامهی نماز در مسجد با تأخیر انجام پذیرد. با همین حقه و ترفند، هیأت امنا مجبور میشود که آپارتمانی در همان نزدیکیهای مسجد برایش بخرد. سپس او بهانه میآورد که این آپارتمان چون به نامش نیست نمیتواند وامی دریافت کند. آنوقت آپارتمان هم به نامش سند میخورد تا سند آن برای وام گرفتن او از بانک، وثیقه قرار گیرد.
وسط دو نماز مغرب و عشا کار و بار پیشنماز هم بیش از هر موقعی رونق میگیرد. چون عدهای به قصد استخاره بلند میشوند و در کنارش مینشینند تا پاسخ استخارهی خود را دری
وحا”نیون” مبارز) و هم در جمع “نیتی”ها (جامعهی روحا”نیت” مبارز) حضور مییابند. ناگفته نماند که مراجعِ این دو گروه نیز با هم اختلاف و تفاوت دارند. در نتیجه اهداییها نیز ضمن مسابقهای آشکار و پنهان از جاهای مختلف و متفاوت تأمین میگردد.
روحانیان برای خواندن نماز از مسجد و هیأت امنای آن پول میگیرند. اما جدای از این با نرخی خودساخته از مردم هم پول میگیرند تا نمازهای مردهی ایشان را به جا بیاورند. مزد هر روز نماز مرده چیزی حدود چهل تا پنجاه هزار تومان قیمتگذاری میشود. به عبارتی روشنتر مشتری باید برای یک ماه نماز مردهاش چیزی حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان مزد بپردازد.
کمتر مسجدی در تهران یافت میشود که پیشنمازی مستقل بتواند در آن زیر فشار سیاستهای دولتیسازی مسجد و منبر تاب بیاورد. چندتایی هم که بودند طی قریب چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی یا مردند و یا بنا به فشارهای حکومت عرصه را برای همیشه به “نیتی”ها واگذار کردند. پیشنمازهای “نیونی” هم آنقدر کماند که با انگشتان دست به راحتی میتوان آنها را شمرد. در همین مدت، ستاد امور مساجد نیز همیشه به “نیتی”ها یاری رسانده است تا سیاست دولتی شدن مسجد را به نیکی به انجام برسانند.
هزینههای تعمیر و تجهیز مسجدهای تهران کم و بیش از سوی شهرداری تأمین میشود. با این توضیح که برای دریافت هزینه، ارایهی فاکتور کفایت میکند. به همین منظور در شهرداری تهران همه جا امضا و مهر امام جماعت به کار میآید. او به تنهایی فقط فاکتور ارایه میدهد و پول میگیرد. جدای از شهرداری، سازمان تبلیغات اسلامی نیز همهساله در ایام محرم و صفر و یا “اعیاد شعبانیه” مبلغ ثابتی را به مسجدها میپردازد تا هزینههای جاری جشن و یا عزاداری را تأمین نمایند. اما پول اصلی عزاداری با قبضهایی که توزیع میشود، از مردم عادی دریافت میگردد. حساب و کتاب این پولهای دریافتی را هرچند هیأت امنای مسجد پذیرفتهاند، ولی پیشنمازها بر کارشان نظارت دارند.
پیشنمازها فرجه و فرصتِ اضافی خود را به عنوان رییس دادگاه، استاد دانشگاه و یا مدیر ارشد در یکی از نهادهای دولتی به سر میآورند. ادارههای عقیدتی- سیاسی سپاه، ارتش و نیروی انتظامی، و همچنین نهادهای نمایندگی رهبری در دانشگاهها و وزارتخانهها انتظار روحانیانی را میکشند تا به گمان خویش همگی الگوهای دین دولتی را از ایشان بیاموزند. مدیران ارشد دولتی هم با به کارگیری روحانیان در بالاترین ردههای شغلی وزارتخانه، در حقیقت کرسیهای مدیریتی خودشان را بیمه میکنند.
گفته شد که روحانیان برای خواندن نماز از مسجد و هیأت امنای آن پول میگیرند. اما جدای از این با نرخی خودساخته از مردم هم پول میگیرند تا نمازهای مردهی ایشان را به جا بیاورند. مزد هر روز نماز مرده چیزی حدود چهل تا پنجاه هزار تومان قیمتگذاری میشود. به عبارتی روشنتر مشتری باید برای یک ماه نماز مردهاش چیزی حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان مزد بپردازد. کسانی هم هستند که انتظار دارند تا پیشنماز برای ثواب مرده و یا شفاعت ایشان دعایی را یک نوبت بخواند. یعنی در خلوت خود برایشان زیارت عاشورا، دعای توسل و یا جوشن کبیر بخواند. مشتری باید برای خواندن چنین دعایی حدود هفتصد هزار تا نهصد هزار تومان مزد به پیشنماز بپردازد. اقتصاد سیاه و پررونقی که در ایران جایی به حساب نمیآید و ادارهی مالیات و دولت نیز به راحتی از کنار آن میگذرند.
با این همه حضور روحانیان در معابر عمومی و بین مردم همواره به تنش و چالش میانجامد. اگر به مهمانی و جشنی خانوادگی و عمومی پا بگذارند همه ضمن متلکپرانی پرخوری آنها را تحت نظر میگیرند. اگر سوار اتوبوس و مترو بشنوند باید گوش خود را به کنایههای انتقادآمیز مردم ببندند. تاکسیها همگی از سوار کردنشان پرهیز دارند. اگر هم بخواهند رانندگی نمایند به حتم عمامهی خودشان را پنهان میکنند تا از تمسخر این و آن در امان بمانند. اگر پیاده بخواهند جایی بروند، عابران پیاده جلویشان را میگیرند و به استهزایشان میپردازند. حتا مالکان به آنها خانه اجاره نمیدهند. ولی روحانیان با همهی این ناملایمات میسازند و در پوست کلفتی و پررویی چیزی کم نمیآورند.
zamaneh