شرایطی که ایالات متحده برای ارتباط سایر کشورها با ایران تعریف کرده و محدودیتها را بهطور جدی دنبال میکند، باعث شده سران آنها در مواردی که حقوق بینالملل به شکل روشنی برای آن تعریف شده نیز ناچار به رعایت برخی احتیاطها باشند. با توجه به رفتاری که انگلیس و اروپا در زمان توقیف نفتکش روسی که حامل نفت ایران بوده در پیش گرفتهاند باید به احتیاط اروپا راجع به ترامپ توجه کرد. کشورهای اروپایی از دیرباز ملاحظاتی درباره آمریکا داشتند و در بین آنها، همواره بریتانیا فراتر از دیگران، این مسئله را رعایت میکند. بعد از حادثه مشکوک حمله به نفتکش ژاپنی آن هم در زمان سفر آبه به تهران، لندن تهران را مقصر دانست و بهنوعی خود را تأییدکننده مواضع ایالات متحده نشان داد. در شرایط فعلی کشورها علاقهمند نیستند وارد درگیری با ایالات متحده شوند. در جریان توقیف نفتکش روسی حامل نفت ایران نیز انگلستان رفتاری در راستای نظر آمریکا داشت؛ چراکه با هیچ قانونی، حق توقیف این نفتکش را نداشته است. میدانیم آبراههای بینالمللی، راههای آبی ارتباطی هستند که به رودخانهها، تنگهها و کانالهای بینالمللی تقسیم میشوند. عبور ترانزیتی از برخی تنگهها مانند جبلالطارق، هرمز و بابالمندب آزادانه انجام میشود و هیچ کشوری اجازه ندارد از این عبورومرور جلوگیری کند. البته در شرایط بد جوی برخی محدودیتها در نظر گرفته میشود؛ درعینحال برخلاف ادعای دولت بریتانیا، مقصد کشتی روسی حامل محموله نفتی ایران، سوریه نبود؛ بندری که بهعنوان مقصد نهایی در سوریه نام برده شده است، امکان پهلوگرفتن نفتکشی با این ظرفیت عظیم را ندارد. این نفتکش روسی حامل نفت ایران از آبهای بینالمللی و از تنگه جبلالطارق گذر میکرد و هیچ قانونی وجود ندارد که به انگلیس اجازه توقف این نفتکش را بدهد؛ اما به نظر میرسد بریتانیا براساس خواست ایالات متحده عمل کرده است. براساس اصول منشور ملل متحد، همه کشورها باید به تصمیمات یا تأییدیههای شورای امنیت پایبند باشند. ایالات متحده در دوران ترامپ تلاش دارد اینگونه نباشد و درباره برجام دیدیم برخلاف منشور ملل متحد و حقوق بینالملل، توافقنامهای چندجانبه را که علاوه بر حفظ صلح و امنیت بینالملل، دستاورد بزرگ مذاکراتی دولت کشوری مانند ایالات متحده محسوب میشد و چهار عضو دائم دیگر شورای امنیت بهعلاوه آلمان، کمیسر عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی حامی و ناظر آن بودند، بهراحتی زیر پا گذاشت. این رفتاری خلاف عرف بینالملل، حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است؛ اما آمریکای ترامپ به دلیل آنکه دارای هژمونی در جهان است، دیگر کشورها واکنش خاصی درباره این رفتار نشان نداده یا به دلیل داشتن روابط تجاری و فناوری، منافع خود را در درگیرنشدن با این کشور میبینند؛ بنابراین اینکه آنها به خاطر ایران حتی موضعگیری رسمی درباره خواستهها و رفتارهای اشتباه آمریکا انجام نمیدهند، به این دلیل است. این در دورههای گذشته نیز وجود داشت و مثلا زمانی که رئیسجمهور نئومحافظهکار وقت آمریکا یعنی بوش پسر قصد حمله به عراق را داشت، با وجود مخالفتها اعلام کرد منافع حیاتی آمریکا را به شورای امنیت واگذار نمیکند؛ چراکه درآنصورت باید منتظر تأییدیه یا همان قطعنامه شورای امنیت میماند و مشخص نبود این قطعنامه صادر شود. آمریکا و عراق از این اقدام ضربه خوردند؛ اما این کشور کار خود را پیش برد. درباره توقیف نفتکش هم میتوان به شورای امنیت سازمان ملل و دیوان بینالمللی دادگستری شکایت کرد؛ ولی براساس توضیحاتی که ارائه شد، نظام بینالملل بر مبنای نظرات قدرتهای بزرگ عمل میکند و آمریکای ترامپ حتما مانع بهنتیجهرسیدن تلاشهای ایران خواهد شد. درباره تحریمهای آمریکا نیز همینگونه است؛ کشورها نگران هستند که اگر باعث نارضایتی واشنگتن شوند، شرکتهای درگیر کار اقتصادی با ایران دچار تحریمهای یکجانبه مضاعف شوند و نتوانند در آمریکا به کسبوکار و فعالیتهای مالی بپردازند و از مجازاتهای کاخ سفید در امان نمانند. در این شرایط روسیه هم با احتیاط رفتار میکند. اتحادیه اروپا تعهدات برجامی خود را آنگونه که باید به سامان نرسانده و کشورها وادار به سکوت انفعالی در قبال آمریکا شدهاند. هند و چین هم در تبادلات اقتصادی با ایران از روشهای کالابهکالا و پرداخت با واحد پول خود یعنی روپیه و یوآن سخن میگویند؛ چراکه دلار را تحریمشده میبینند. این دو کشور اگرچه اعلام کردند فقط به تحریمهای شورای امنیت پایبند بوده و تحریمهای آمریکا نباید به همه دنیا تحمیل شود…
اما از فضای موجود به سود منافع خودشان بهره میبرند و پرداخت با واحد پول همان کشور یا تهاتر را پیشنهاد میدهند. تنها کاری که شاید روسیه و چین به دنبال آن باشند، اعلام حمایت در مجامعی نظیر شورای حکام آژانس یا شورای امنیت است و در آنجا آمریکا را عامل ضعف برجام اعلام کنند که هزینه زیادی برایشان ندارد. در گذشته روسها در شورای حکام آژانس انرژی اتمی و در شورای امنیت، همسویی با تحریم ایران داشتند؛ اگرچه امروز شرایط تا حدی متفاوت شده و ترامپ به سبب درگیرشدن با چین و برخی دیگر از کشورها، با پاسخهای غیرمستقیم آنها در پروندههایی نظیر ایران مواجه میشود؛ اما همین کشورها در بُعد اقتصادی، تابع منافع خود در خرید نفت ایران هستند. آنچه مشخص است، این است که فضای واقعی و ساختار فعلی نظام بینالملل و نوع ارتباط قدرتها با هم، باید به صورت مداوم از سوی مسئولان ایران رصد شود و آگاهانه، برای مدیریت فشار آمریکا برنامهریزی کنند. هدف همه باید آن باشد که کشور را از برخورد خطرناک که منافع حیاتی مردم را به خطر میاندازد، دور بماند. خرد، درایت و کیاست سیاسی حتما راهگشا خواهد بود. برخوردهای مقابله به مثل هم برای مدت مشخصی، میتواند فرصت را برای چانهزنیهای دیپلماتیک و کسب منافع بیشتر در مذاکرات برای ملت ایران فراهم کند؛ نه اینکه به یک اصل تبدیل شود.
روزنامه شرق | شماره ۳۴۸۵ -شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸