بیش از سی انتخابات در کارنامه جمهوری اسلامی رقم خورده است . از انتخابات دو خرداد سال ۷۶ به پس ، مسیر تداوم حکومت دشوار تر و روند فرو پاشی هموار تر شده است . پاره ی نامتجانس جموریت بر تن اسلامیت حکومت ، بسیار نا قوار است . ”ولایی گرایی ” و پوشاندن لباس اسلام فقاهتی به تن جمهوریت و تزیین آن با انتخابات , گرفتاری کلانی بوده است که از نخستین روز پیدایش این حکومت ، فرمان روا یان با ان دست و پنجه نرم می کرده اند . هر چه روز موعود انتخابات نزدیک تر می شود نشاط سیاسی در بین امیدواران و جوانان و دل شورگی در بین ولایت مداران افزوده می شود . حضور پر رنگ نیروهای امنیتی در خیابآن ها و گذرگاها و جستجوی همیشگی ولی فقیه در پدیده مالیخولیایی “دشمن” و “فتنه “دلیل بر این ادعا است . انتخابات در ایران غیر دموکراتیک , بستمانی ( غیر آزاد ) و مهندسی شده است .
“شغال بیشه ی مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی ”
در مناظره سوم که از جنس مناظره نبود بلکه محاکمه بود ؛ جلاد و سردار محاکمه شدند ، پرده آخر کنار زده شد و درپوش حکومتی فراخ تر برداشته شد و فراوان اتفاقات آشکار تر شد . مدعی با تجربه دبیر امنیتی سآبق با تسلط بر کلیه خشت های حکومتی ، آقایان را “لوله ” کرد . “شغال بیشه ی مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی “. و بدین گونه شغال بیشه ی مازندران توسط سگ مازندرانی دریده شد .
اما در این روزهای پایانی که آوای پر هیاهوی طشت ها ی رسوایی بر سر کوی و بازار پژواک یافته نگاهی بیاندازیم به طیف های متفاوت مشارکتی ها ( رای دهندگان ) و تحریمی ها ( رای ندهندگان )
طیف خاموش نه فقط انتخابات بلکه سیاست را تحریم کرده است :
«طیف خاموش» فقط انتخابات را تحریم نکردهاند، بلکه سیاست را تحریم کردهاند. طیف خاموش ، سیاست را از زندگیشان حذف کردهاند و اصلاً شیوۀ زندگی پر از دستانداز و گرفتاری «جامعه پرآشوب ایران» اجازه نمیدهد به طور مستمر به جنبههای عامتر زندگی اجتماعی ، یعنی به چیزی فراتر از خود و خانوادۀ خود، توجهی نشان دهند. سیاست ، به منزلۀ امر عمومی ، در حاشیههای کاملاً موقت این زندگی قرار دارد. به تعبیر دقیقتر، این عده نه انتخابات که سیاست را تحریم کردهاند، و به همین دلیل «سیاسی» نیستند. کل کنش سیاسی این بخش از مردم در غیر ایام انتخابات ، گلهگزاری و ناسزا بار کردن برحاکمان و مسئولان و روزگار است، سیاست را بیپدر و مادر میدانند . معمولاً با اینترنت خبری و سیاسی سروکاری ندارند مگر در حد سرگرمی یا رشته تخصصیشان یا ثبتنام کارت سوخت و یارانه و مانند آن. اگر سراغ ماهواره هم میروند بیشتر به خاطر دلزدگی از برنامههای روزمره صداوسیما و به دنبال امری به جزء اخبارو جیغهای برادر آهنگران هستند . «طیف خاموش » بر پایه آرزوهای خود، اخبار را عمدتاً از دل شایعات جستوجو میکنند. این طیف شاید حدود سی درصد جامعه ایران باشند که باور دارند در به همین پاشنه خواهد چرخید و معمولن بخش عمده اینان در انتخابات شرکت نمی کنند .
طیف خاکستری رییس جمهور را انتخاب می کند
«طیف خاکستری»، کل کنش سیاسیشان محدود به همین دو سه ماه ایام انتخابات است. در این زمانه دو ماهه جامعه نشاط سیاسی و دینامیک اجتماعی مییابد. در دو مورد این امر شدیدتر بود: انتخابات ٨٨ که آن را به یک خیزش اجتماعی مبدل کرد و انتخابات ٧۶ که غنچه امیدها و آرزوها را در دلها شکوفا نید. آنان شنا ورند . اما نظر سنجی ها نشان می دهد که اکثر المنت های طیف خاکستری با ولایت سر ناسازگاری دارند و در دقایق آخر به کاندید مورد نظر بلوک قدرت رای نمی دهند . رییس جمهور توسط این طیف انتخاب می شود . با شرکت کمتر این طیف ریس جمهور اصول گرا انتخاب می شود ( همچون سال ۸۴ ) و با شرکت فزون تر این طیف رییس جمهور غیر ولایی یا اعتدالی یا اصلاح طلب گزیده می شود . (همچون سال ۹۲ یا ۷۶ ) . اعتدالیون و اصلاح طلبان و تحول طلبان آگاه هستند که با آوردن بیشتر این طیف به میدان گاه انتخابات , احتمال برد رییس جمهور مورد نظر افزایش می یابد . به گمانم این طیف حدودسی و پنج درصد از مردم هستند .
طیف سیاسیون اصول گرا
«طیف سیاسیون اصول گرا» کهگاه از روی دغدغۀ ایدئولوژیکی ـ مذهبی، وگاه وابستگی معیشتیِ به حفظ وضع موجود، وگاه نگهبانی از قدرت سیاسی و نگهداری سرمایههای کلان مالی، هم سو با حاکمیت و بیت ولی فقیه و روحانیت در قدرت و سرداران سپاه میتازند. اینان از فتاوی علاما و رسانه های حکومتی و ابزارهای شارلاتنسیم و پوپولیسم و نیزه سر داران و شلاق امنیتی ها بهره می جویند که از کاندید کوتاه قد ، پیل کلانی ساخته و در زرق ورق پیچیده و به جامعه ارایه دهند . تودۀ اصولگرایان در پیگیری اخبار و جریان وقایع کشورعمدتاً منفعلاند ، و بیشتر چشمشان به دهان صداوسیما است . اما، برخلاف طیف خاموش و خاکستری، بیتوجه نیستند. بلکه دارای استراتژی هستند . هر چند که این «استراتژی»ها،گاه، تغیر میکند. به عنوان نمونه؛ «اصول گرایان» ی که در سال ٨۴ و ٨٨ مطابق با خوا ستهٔ «بلوک قدرت» به «محفل احمدینژاد» رای دادند، امروزه باز بر اساس در خواست همان «بلوک قدرت»، «محفل احمدینژاد» را پس میزنند. به گمانم اینان حدود پانزده در صد می باشند .
طیف سیاسیون اعتدالی و اصلاح طلب
این طیف برای صندوق انتخابات اعتبار فراوانی قایلند و رای دادن را حق شهروندی هر ایرانی می دانند . «اصلاح طلبان و اعتدالیون» از سر مطالبات سیاسی وگاه اجتما عی و جستن جایگاه حقوقی در مدیریت کشوری ، دغدغه سیاست دارند. این طیف هم در امر انتخابات دارای استراتژی هستند. هر چند که این «استراتژی»ها ، گاه ، تغیر میکند . به عنوان نمونه؛ پارهای از «اصلاح طلبان» ی که هاشمی رفسنجانی را «عا لی جناب سرخ پوش»(۱) و ” پدر خوا نده ” (۲) و «مهره حکومتی» مینامیدند، در خیزش ٨٨ ، اورا «امام جمعه سبز» ، و سپس «معمار اصلاحات» مینامید ند. در درون کشور بسیاری از اعتدالیون و پاره ای از اصلاح طلبان دولتی در تسخیر قلعه های قدر ت دولتی نقش بسزایی دارند ( همچون عارف و جهانگیری و ….) . در بر ون مرز ؛ پاره ای اندک از آنان در سازمان های جمهوری خواه و ملی مذهبی و پاره ای دیگر به عنوان ژورنالیست در رسانه های خارج کشور کوشا هستند .
«طیف سیاسیون تحول طلب »
«تحول طلبان» از سر خوا ستههای دموکراتیک و آزادی خواهانه، دغدغه سیاست ودموکراسی طلبی و مردم خواهی دارند. پاره ای بزرگ مشارکت را تشویق و تبلیغ می کنند و پاره ای اندک تحریم را . در درون کشور افراد مستقل سیاسی و به شکل سازمانی گروه خرداد ( شاخه درون مرزی سازمان فداییان ) و گروه های حقوق بشری فراوان اند . و در برون مرز در سازمان های سیاسی همچون فداییان و سازمان های جمهوری خواه همچون ” آجا ” و “هجا” فراوان هستند .
«طیف سیاسیون سرنگون طلب »
استراتژی «سرنگون طلبان» در امر انتخابات تحریم است و بس .
«تحول طلبان»، «اصلاح طلبان» و «سرنگون طلبان» نسبت به اخبار انتخابات حساس هستند و جستجو گر حوادث و تحلیلها از کانالهای متفاوت و تارنماهای خودی و غیر خودی هستند. اینان دارای استرا تژی یکسانی نیستند .
تحلیل گران در دام گمانه زنی:
نظریات نظر پردازن در زمینه انتخابات ، بر پایه گمانه زنیها ساخته و پالوده میشود. میزان دادههای واقعی اندک و متغیرات اجتماعی فراوان است. باید هر تحلیلی را فقط تحلیل متغیر و موقتی بدانیم نه واقعیت صرف و ثا بت . چه بسا که بر اساس تغیرات سریع پدیدههای اجتماعی و گستردگی عوامل و المنتها ، ارزیابیها در مصاف با واقعیات به خطا تفسیرشود و سپس عجولانه در روز پس از انتخابات در جهت حک و اصلاح آن بشتابیم . در این وادی نظریهپردازی ، بیش از هر جای دیگری باید بگوییم «گویا» یا «به نظر میرسد» و همانند آن….. نباید هویتمان را به تحلیلها گره بزنیم ، بلکه فقط و فقط انسان و انساندوستی راارج قایل شوییم. هرگاه کسی با دغدغۀ حقیقتطلبی و به دور از حب و بغض و گروه گرایی «تحلیل» خود از واقعیت را بیان کرد، بشنویم ، بفهمیم ، و اگر حقیقتش یافتیم لااقل تصدیقش کنیم ، شاید رازی گشوده و توهمی زدوده شود.
گمانه ها در دام آمارها:
پیشینه یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری – از بنی صدر تا دوره روحانی – نشان میدهد که برای هر انتخاباتی ، گویا میتوان سه مرحله را به ترتیب از یکدیگر تفکیک کرد: مرحله گمانهزنیها ، مرحله فعالیتها ، ومرحله «انتخاب».
هرچه با عبور از فضای عادی زندگی پیش از انتخابات واردمرحله نخست انتخابات (یعنی گمانهزنیها) میشویم و به سمت مرحله دوم و سوم (یعنی فعالیتها و «کمپین ها ») میرویم بر شدت سیاست گرایی و کنش سیاسی و نشاط اجتماعی در جامعه افزوده میشود. از چند ماه قبل از انتخابات فضای عادی رسانههای غیررسمی (بیش از همه اینترنت) با گمانهزنیها رفته رفته سیاسی میشود، سپس وارد فضای فعالیتهای غیررسمی انتخاباتی میشویم (مصاحبهها ، مناظره ها ، سفرها و …)، که آثار آن را کمابیش میتوان در گپ و گفتگو های تودۀ «سیاسی» جامعه و بخشی از طیف «خاکستری» دید. وبا گذر از دهلیز رد صلاحیتها توسط نظارت استصوابی شورای نگهبان و مسجل شدن نامزدها وارد مرحله «انتخاب» میشویم.
ارزیابی انتخابات در مملکت ایران امری است پیچیده ، و بدین سبب است که دستان تحلیل گر بسته میشود. اگر به آمارهای وزارت کشور مرا جع نماید ، نمیداند چند درصد آن قلابی و چه بخش ان حقیقی است.؟ به ناگزیر با احتیاط فراوان به این آمارها نزدیک میشود و از ابزار گمانه زنی و شناخت و تجربه سود میجوید.
آمار رسمی وزارت کشور میگوید از یازده دوره انتخابات ریاست جمهوری، فقط یکبار انتخابات به مرحله دوم رفته است (انتخابات نهم – سال ١٣٨۴- دوره اول احمدینژاد). آیا این بدین معناست که فقط یکبار انتخابات پولاریزه و دو قطبی بوده است؟ . خیر , این تمام واقعیت نیست. مگر نه اینکه جامعه انتخاب کنندگان در سال ٧۶ (انتخابات هفتم – خاتمی و ناطق نوری) و سال ٨٨ (انتخا با ت دهم – احمدینژاد و موسوی) دارای قطب بندی بیشتری بوده است؟. بنابر این این گمان را میتوان کرد که شمشیر تقلب در انتخابا ت سال ٧۶ ، گویا ، کندتر بوده است و در انتخابا ت سال ٨٨ ، گویا ، تیزتر بوده است. اگر به جستجوی مدارک و اسناد برویم و خوا سته باشیم که در یک دادگاه تخیلی ثا بت نماییم که انتخابا ت سال ٨٨ قلآبی بوده است وآرا شمرده نشده و نظر بلوک قدرت اعمال شده است ، احتمالن کسی را نمیتوا ن یافت که مدارک حقوقی دادگاه پذیری را ارایه دهد و ادله استنادی به دادگاه تخیلی تقدیم نماید. (۳)
باز هم با نگاهی به آمارهای وزارت کشور، کمترین مشارکت در انتخابات ششم با ۵٠درصد (سال ١٣٧٢- دور دوم ریاست هاشمی) و بیشترین مشارکت در انتخابات دهم با ٨۵ درصد (سال ١٣٨٨- دور دوم ریاست احمدینژاد) میباشد. اگر بر این گمان باشیم که حد اقل ٨ میلیون رای قلا بیبوده است، پس، انتخابات هفتم (سال ١٣٧٢ – ریاست خاتمی) با ٨٠ درصد مشارکت مقام نخست مشارکت بالا را از آن خود میکند. هر آینه ، به طور متوسط ، حدود ۶۵ درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده و حدود یک سوم حضور نیافتند. این «جماعت یک سومی»ها را «آرای مطلقاً خاموش» مینامیم. که حدود پانزده تا بیست درصد ان پاندولی و شناور بودهاند که گاهی به مرز ٨٠ درصد (سال ٧۶ – خاتمی) یا ٨۵ درصد (سال ٨٨ – دور دوم احمدی نژاد – بدون در نظر گیری تقلب) میرسیده، و گاهی کم فروغ و ساکت بوده است. همچون انتخابات سال ٧٢ (دور دوم هاشمی) که حتی به مرز ۵٠ درصد افول میکند.
«آرای شناور» نقش فراوانی در پیروزی کاندید در انتخابات دو قطبی (خاتمی دور اول -احمدی نژاد دور اول و دوم – و انتحابات در پیش رو)، و نیز تاثیر فراوانی در بالا رفتن درصد مشارکت دارند (خاتمی دور اول -احمدی نژاد دور دوم، البته بدون توجه به تقلب).
از بین تمام دورههای ده گانه، دور اول با ۱۲۴ کاندیدا ، وبا کمترین رد صلاحیت، آزادترین انتخابات (۴ ) ، و دور پنجم (سال ۶۸) با دو کاندیدا (هاشمی رفسنجانی و عباس شیبانی) کمفروغترین و محدودترین انتخابات، و دور هفتم غیر قا بل پیش بینیترین و دور دهم مناقشه برانگیزترین انتخابات ریاست جمهوری بوده است.
طی این یازده دوره، تا کنون چهار نفر خود را در دو دورۀ متوالی به رأی مردم گذاشتهاند و میزان رأی خود را برای بار دوم نیز محک زدهاند. که بیشترین کاهش مشارکت کل در دور دوم یک کاندیدا متعلق به خامنهای با ۲۰ درصد کاهش میباشد. تعداد رأی خامنهای در این دوره از تعداد رأی رجایی در چهار سال پیش از آن هم کمتر است.
تاثیر آرای شناور طیف خاکستری در انتخابات:
باز اگر امر تقلب را نادیده بگیریم یا حد اقل ناچیز بنگریم و بر این گمان باشیم که اشارت انگشت و نظر ولی فقیه برای گزینش ریس جمهور وجود ندارد، به این حقیقت پی میبریم که «آرای شناور» وابسته به «طیف خاکستری» نقش فراوانی در انتخاب رییس جمهور دارد.
اما انتخابات در پیش رو، ویژگیها و تفاوتهای اساسی با یاز ده انتخابات پیشین دارد و در بستری از ناملایماتهای بلوک قدرت و بحرانهای کلان حکومتی درگیر است و دست و پنجه نرم میکند:
نخست: ولی فقیه تنهاتر از همیشه است و در بدترین شرایط مشروعیت و مقبولیت دردرازنای زمان رهبری ۲۸ ساله خود قرار دارد.
دوم: بحرانهای کلان اقتصادی و حضور گسترده فساد در وخیمترین و خطرناکترین شرایط خود میباشد. هر چند که دولت روحانی بحران بین المللی و تحریمها و ماجراجوییهای هستهای را کاهش داد اما در تاریخ سی و هشت ساله جمهوری مقدس ، المنتهای اصلی فرمان روایی حکومت تا م گرا ی ایران ، همچون ؛ بحران اقتصادی و فساد ، بحران مشروعیت و بحران اخلاق و اتیک، رانت خواری و…. هرگز در اینچنین وضیعت دهشتناکی قرار نداشته است.
سوم: شکاف عمیق و درگیری شدید در بین نیروهای وابسته و نهادهای هم بسته به بلوک قدرت. ( حضور دو نماینده از بلوک قدرت : رییسی – قالیباف ) که نشان از هم پاشیدگی جریان مزبور است . که هر فردی اسب خود را میتازا ند، و چشم امیدشان به درگاه خلافت و پذیرش از طرف رهبر میباشد.
پیروزی روحانی توسط مشارکت گسترده طیف خاکستری به آسانی امکان پذیر است . هرچند که نظر بخشی بزرگی از آیات عظام و مفتیان اعظم و روحانیون در قدرت و رانده شده گان از فرقه احمدی نژاد (۵) و سرداران سپاه و پاره ای از اعضا بیت در سمت و سوی رییسی می باشد , اما آیا نظر خامنه ای هم به همین گونه است ؟. من تردید دارم .
rezaalavim@yahoo.com
May 13 – ۲۰۱۷
=============
پی نوشت
۱- توسط اکبر گنجی
۲- توسط محمد قوچانی
(۳) : بنابر این، سه سناریو موجود است:
یکم: انتحابات ۸۸ قلابی بوده، رایها شمرده نشده، ارقام در بیت آقا تعین شده، موسوی رای بیشتری داشته و… این یک گمانه زنی بر اساس بینش و باورها و تجربه طیف بزرگی از مردمان ایران است. آیا این بینش صرف حقیقت بینی محض این طیف ا ست؟ چند درصد آرمان خواهی و آرزو طلبی در این نظر وجود دارد؟ آیا نفرت و انزجار از «فرمان روا یان» سبب ساز این نظریه نشده است؟ این طیف در یک دادگاه تخیلی چه مدارک و اسنادی دارد که ارایه دهد و ثابت کند که انتخابات تقلبی بوده است؟
دوم: سناریوی تا ر نمای «تابناک» درست است و احمدینژاد این سند یا نوار را در اختیار دارد که رای وی ١۶ میلیون بوده و بلوک قدرت با ادله مشخص ٨ میلیون رای اضافه کرده است و به ٢۴ میلیون رسانده که آشوب!! به وجود نیاید و انتخابات به مرحله دوم نرسد. در صورت اثبات واقعی بودن این ادعا، (باز بر اساس آمار وزارت کشور) مجموعه رای در سال ٨٨، عدد ٣٩ میلیون میباشد که با ١۶ میلیون (کمتر از نصف مجموعه رایها) انتخابات وارد مرحله دوم باید میشد. پس با این سناریو، احمدینژاد، با برگ «آ س»اش تو زرد از آب در میاید و ۴ سال غیر قانونی در این ملک بر تخت ریاست بنشیده است.
(۴) : دردور اول، شورای نگهبانی نبود که کاندیدها را سلاخی کند، موسوی خوینیها از طرف خمینی این ماموریت را بسیار نرم بر گزار کرد و از اهم افراد، مسعود رجوی و فارسی را رد صلاحیت کرد
(۵) : لیستی از معروفترین اشخاصی که از سید ابراهیم رئیسی (در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری دوازدهم)، اعلام حمایت کردند:
– آیهاللهالعظمینوریهمدانی
– آیهاللهالعظمیمصباح یزدی
– آیهاللهسیداحمدخاتمی
– آیهاللهمحمد یزدی
– آیهاللهکاظم صدیقی
– آیهاللهسیداحمد علمالهدی
– آیهاللهسیدمحمود هاشمی شاهرودی
– حجهالاسلام علیرضا پناهیان
– حجهالاسلاممهدی طائب
– حجهالاسلامروحاللهحسینیان
– حجهالاسلامسیدمحمود نبویان
– حجهالاسلامحیدر مصلحی
– حجهالاسلاممحتبیذوالنوز
– حجهالاسلامحمید رسایی
– دکترسعید جلیلی
– دکتراسماعیلکوثری
– دکترعلیرضا زاکانی
– دکترمحمدرضاحاجیبابایی
– دکترفرهاد رهبر،
– دکترکامرانباقریلنکرانی
– دکترپرویز فتاح
– دکترمحمدعلیرامین
– دکترمرضیه وحیددستجردی
– دکترحسن عباسی
– دکترفواد ایزدی،
– دکترسیدمسعود میرکاظمی
– دکترمحمود بهمنی
– دکتررضا تقیپور
– دکترفریدون عباسی
– دکترالیاسنادران
– مهندسعلینیکزاد
– مهندسمهردادبذرپاش
– مهندسعزتالله ضرغامی
– مهندسمحمدسعیدیکیا
– سردارسعید قاسمی
– محمدحسین صفارهرندی
نکته قابل توجه است که این افراد دقیقا همان هایی هستند که به مدت ۸ سال نزدیکترین افراد به احمدی نژاد بودند و به آن شکل کشور را اداره کردند!اینکه روحانی و جهانگیری بارها هشدار داده اند که کشور نباید به دوران سیاه احمدی نژاد برگردد، منظور همین است!
http://iranma.us/170513/