دقایقی پیش وزارت کشور اسامی ۷ نفر از کاندیداهای تایید صلاحیت شده توسط شورای نگهبان را بصورت رسمی اعلام کرد. اگرچه این لیست دیروز بصورت “غیرقانونی” توسط خبرگزاری فارس علنی شده بود. کاملا مشهود است که با حذف گسترده حتی خودی های شناخته شده نظام و آرایش شش چهره نسبتا ناشناخته یا بی اعتبار و خمود و ملال آور در کنار ابراهیم رئیسی, جمهوری اسلامی فقط یک پیام “تتلو وار” به ملت ایران دارد و آن هم اینکه: “آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری پاته”. امیر تتلو که چهار سال پیش همرزم و حامی نامزدی رئیسی برای ریاست جمهوری دوره قبل بود و با یکدیگر یک ویدئو تبلیغاتی نیز ساختند, ظاهرا با همان ادبیات چاله میدانی خویش این پیام استراتژیک را قبل از خروج از کشور به رئیسی داده بود که باید از این ظاهرسازی ها عبور کرد, زیرا در این نظام میزان رای رهبر است که توسط مهندسین متخصص و متقلب شورای نگهبان به صندوق رای ریخته می شود. اگرچه نباید از احتمال ترفند حکم حکومتی برای تایید صلاحیت چند نفر دیگر نیز غافل ماند.
رئیس جمهور و سپس رهبر شدن ابراهیم رئیسی برای ایران و ایرانی فاجعه ای بس عظیم و فراتاریخی خواهد بود. زیرا آیت الله منتظری که قرار بود جانشین آیت الله خمینی بشود, در جلسه مرداد ماه ١۳۶۷، به حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی، ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی هشدار می دهد و می گوید: “بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم می کند به دست شما انجام شده و نام شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می نویسند”.
نیمی از اعضای شورای نگهبان توسط رهبر جمهوری اسلامی انتصاب می شوند و ملتزم او هستند. نیمی دیگر منتسب به رئیسی و منتصب رئیس قوه قضاییه هستند که خود او نیز منتصب رهبر است. نتیجه حاصل از این ملغمه درهم تنیدگی انتسابات و انتصابات در نظام جمهوری اسلامی چیزی بنام “انتخصابات می باشد” که ظاهرا انتخاب است اما در حقیقت “انتصاب” است. اکنون جمهوری اسلامی بدون رودرواسی (رودربایستی) شمشیر را از رو بسته است و هل من مبارز می طلبد. دوران شعارهای عوام فریبی “مردم سالاری” و انتخابات و غیره سپری شده است. مگر حکومت چین که تک حزبی است و انتخابات ندارد, از طرف کدام کشور یا نهاد بین المللی تحت فشار قرار گرفته؟ شاید یکی از بندهای ناگفته قرارداد با چین علاوه بر استخراج بیت کوین به دلیل ارزانی برق در ایران, همین همراستایی استراتژیک می باشد تا شاخص ها و معیارهای دو “نظام برادر” در راستای ارزش های راهبردی همتراز شوند.
و اما به عقیده نگارنده این چرخش یک سویه هدفمند که به شیوه اجتناب ناپذیری باعث ریزش برخی از خودی های نظام نیز خواهد شد, مستلزم تجزیه و تحلیل عمیق تری است تا بتوان مردم را نه تنها از نقشه های جمهوری اسلامی آگاه ساخت بلکه آنها را برای تحریم حداکثری انتخابات بسیج نمود. همانگونه که در نامه ۲۳۱ کنشگر مدنی و سیاسی داخل کشور خطاب به ملت بر لزوم تحریم گسترده انتخابات ساختگی و فرمایشی تاکید شده بود, این وظیفه اپوزیسیون برون مرزی کشور است که حداقل در این مقطع زمانی ٢۴ روز آینده, اختلافات مضر و چندپارچگی دیرینه خود را به کنار بگذارند و در یک کارزار واحد و هماهنگ در راستای اتحاد عمل مشترک و مشخص برای تحریم انتخابات (انتخصابات) ١۴٠٠ هم آوا و همسو شوند. این بعقیده نگارنده کمترین مطالبه ای است که هموطنان دربند و اسیر که حتی بیماران آنان به دلیل قطعی برق در بیمارستانها جان می دهند؛ از اپوزیسیون و فعالان برون مرزی انتظار دارند. باید تتمه آبرو و مشروعیت نداشته نظام را با کمپین گسترده تحریم انتخابات (که باید برای آن واژه جدید “انتخصابات” یا انتخصاب” را پیشنهاد داد) حتی در اذهان عمومی آن بخش کوچک و اقلیت سنتی, ناآگاه و متوهم جامعه که به دلایل مختلف از نظام حمایت می کنند, بـُرد! زمان آن فرا رسیده تا جویبارهای کوچک “رای بی رای”؛ من رای نمی دهم”؛ تحریم انتخابات” و غیره بصورت سیستماتیک و سازماندهی شده به یکدیگر بپیوندند تا رود خروشانی از ملت عاصی و آزرده ایران را بوجود بیاورند. رود خروشانی که می تواند خس و خاشاک جمهوری اسلامی را برای همیشه به دریا بریزد. برای نیل به این هدف ملی باید از “منیّت ها” گذشت تا قبل از آنکه برای تک تک ما نسل قدیم دیر شود. آنگونه که امروز خبر رسید برای اسماعیل خویی شاعر بزرگوار دیر شد و او غریبانه به دیار باقی شتافت. روحش شاد که قبل از این برنامه تلویزیونی بعنوان میهمانان حاضر در استودیو به من گفت آرزویش این است که آزادی ایران را قبل از “رفتن” ببیند.
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
سه شنبه خرداد ١۴٠٠