در دنیا هیچ بن بستی نیست،
یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت.
عباس امیرانتظام، تا بیست و هفتم اسفندماه سال ۱۳۵۹ و فرا رسیدن زمان دادگاهش، ۴۵۱ روز را در انفرادی گذراند؛ با سختترین شرایط و بیشترین توهینها. او در دادگاهی به ریاست «آیتالله محمدی گیلانی»، به همکاری با غربیها متهم شد. گیلانی در دادگاه گفت:«امیرانتظام سفره دلش را برای خارجیها باز کرده است». بخشی از اسنادی که در دادگاه ارائه شد از طریق سفارتخانه اشغال شده آمریکا بدست آمده بود. از جمله موارد اتهامی این بود که امیرانتظام در نامهها، سفیر سابق آمریکا را “Dear” خطاب کرده بود. دادگاه چند روزی طول کشید و جز مهدی بازرگان کسی در حمایت از امیرانتظام حرفی نزد. بازرگان به جلسه دادگاه رفت. او میدانست که قرار است امیرانتظام قربانی دوران نخستوزیری او و جنگ قدرت شود و باید تاوان خشم مخالفان دولت موقت از لایحه انحلال مجلس خبرگان و مخالفت با تسخیر سفارت را بدهد. بازرگان در دادگاه به صراحت اعلام کرد که تمام کارها و ملاقاتهای امیرانتظام به دستور او صورت گرفته و اگر اینها جرم است، مجرم اصلی اوست. محمدی گیلانی، امیرانتظام را ابتدا به اعدام و سپس با تلاشهای بازرگان برای تغییر حکم ابلاغی، به حبس ابد محکوم کرد
امیرانتظام در آذرماه سال ۱۳۹۲ یعنی در سی و چهارسالگی حبس و در دورانی که به سبب بیماریهایش تا اکنون در مرخصی درمانی به سر میبرد، پس از ملاقات با محمدی گیلانی در بیمارستان پارس تهران نوشت : «انتقامجویی نه تنها در تضاد با منافع ملی است که دوباره جامعه را از پویش و رشد و تکاپو باز میدارد و به دور باطل خشونت و انتقام میاندازد. جامعه امروز ایران بیش از هر چیز تشنه اخلاق بخشایشگرایانه است. ارتقای اخلاق در گرو بخشودن خشونتورزان اما از یاد نبردن جنایات آنان است».