دزدی که با چراغ آمده است: این بار یونسکو- سالار سیف‌الدینی


هفته گذشته شاهد برخی اعتراض‌ها از سوی مقامات رسمی جمهوری آذربایجان پیرامون بازسازی مسجد ایرانی شهر شوشی در جمهوری قراباغ (به نام مسجد گوهرآقا) بودیم. برخی مقامات رسمی باکو اظهاراتی خارج از عرف و نزاکت دیپلماتیک را بیان کرده‌اند که شایسته کشورهای معتبر در سطح جهانی نیست. پیش از این، تبلیغات گسترده و هدایت‌شده دولتی در رسانه‌های باکو علیه ایران با این محور که گویا نیروهای ارمنی مسجد اعظم شوشا را به طویله تبدیل کرده‌اند و ایران نیز در این زمینه سکوت اختیار کرده است، در جریان بود. حدود یک ماه قبل گزارش‌هایی منتشر شد که نشان می‌داد مسجد شوشا برخلاف ادعای «جریان اصلی رسانه‌ای» باکو، نه‌تنها در حال تخریب نیست، بلکه با همکاری ارامنه و حمایت ایران در حال بازسازی است. این گزارش جوسازی چندین ساله رسانه‌های دولتی و نیمه‌دولتی این کشور علیه کشورمان را نقش‌برآب کرد و بار دیگر نشان داد که مقامات این جمهوری تازه‌استقلال‌یافته تا چه اندازه از بی‌خبری مردم خود سوءاستفاده می‌کنند.

در اوایل آوریل سال جاری نیز الهام علی‌اف در سخنرانی برای قوای نظامی این کشور، ایروان را بخشی از «خاک جمهوری آذربایجان» قلمداد کرده بود و احتمالا پیرو همین نظریه، وزارت خارجه این کشور نیز مسجد کبود ایروان را جزئی از میراث فرهنگی خود قلمداد کرده است!

مقامات این جمهوری تازه‌استقلال‌یافته اخیرا این پرسش را مطرح کرده‌اند که چرا شرکت‌های «بخش خصوصی ایران» در مرمت و تعمیر مسجد ایرانی شوشی (گوهرآقا) و اداره مسجد کبود ایروان حضور دارند؟! پاسخ این سؤال بسیار ساده است. این مساجد به لحاظ هنر و معماری متعلق به ایران هستند.

تاریخ احداث مسجد کبود ایروان و مسجد گوهرآقای شوشا قدیمی‌تر از تاریخ تأسیس دولتی به نام «جمهوری آذربایجان» در شمال رود ارس است. معماری این مساجد به سبک معماری ایرانی و تمام کتیبه‌ها و سنگ قبرهای آن (به جز ادعیه اسلامی) به زبان فارسی‌اند. بنابراین بدیهی است سازمان میراث فرهنگی ایران در حفظ و مرمت آنها تلاش کند. از سوی دیگر چرا باید مرمت یک مسجد در شوشی دولت باکو را آزرده کند؟ درحالی‌که دست این دولت از این ناحیه پرمناقشه کوتاه است و البته مساجد خود باکو و گنجه نیز وضعیت بهتری نداشته و در حال تخریب‌اند. پس چرا ایران دست به تعمیر این اثر تاریخی نزند؟ آیا در ازای این تعمیرات آسیبی به منافع جمهوری آذربایجان وارد می‌شود؟ در حالی که ترکیه (برادر بزرگ‌تر) در قره‌باغ به تجارت گردشگری مشغول است (؟)، ایران در حال تعمیر خرابی‌های موجود است و بااین‌حال باید متحمل نامهربانی و بی‌نزاکتی نیز باشد؟ تنها دلیل قانع‌کننده از نظر ما این است که مرمت این مسجد ادعاهای کذب هدایت‌شده را درخصوص شأنیت این مکان مقدس زیر سؤال برده است. همچنین حاجی حکمت‌اف مشارکت ایران در بازسازی مساجد را خلاف «حسن هم‌جواری» دانسته است. احتمالا دولت باکو، آخرین دولت در جهان است که می‌تواند از حسن هم‌جواری سخن بگوید. کشور کوچکی که نسبت به همسایگان خود ادعای ارضی دارد و درعین‌حال برای تأمین حاکمیت ملی‌اش به همین کشورها محتاج است و رئیس‌جمهورش نسبت به پایتخت کشوری دیگر ادعا دارد، نمی‌تواند از حسن هم‌جواری سخن بگوید. تناقض اصلی این است در یک ماه گذشته برخی از مقامات ترکیه مانند مشاور ارشد اردوغان و رئیس سابق ستاد مشترک ارتش، نسبت به الحاق جمهوری آذربایجان به خاک ترکیه، علنا اظهار علاقه کرده‌اند. ولی این اظهارات با واکنش منفی‌ای از سوی مقامات رسمی مواجه نشده و برخلاف حسن هم‌جواری نیز تعبیر نشده‌اند..

تمام این مسائل یک هشدار جدی را درخصوص برنامه جدید باکو برای تحریف و مصادره میراث فرهنگی کشورهای منطقه زنده کرده است. تا چند هفته دیگر، انتخابات دبیرکل جدید یونسکو در راه است. نام «محمد پولاد بولول اوغلو»، سفیر سابق باکو در روسیه، به‌عنوان یکی از نامزدها مطرح است. حکومت باکو تا پیش از این، تلاش‌های بی‌شماری برای ثبت آثار بقیه کشورها از جمله ایران، به نام خود در سابقه خود دارد. شعرای ایرانی، ورزش‌های ایرانی و ده‌ها یادمان فرهنگی دیگر از ایران و سایر کشورها به‌عنوان پرونده‌ای جهت ثبت به یونسکو برده شده‌اند. برخی از آنها در غفلت سازمان فرهنگ و ارتباطات به نام کشور دیگر به ثبت رسیده‌اند و برخی دیگر از سوی یونسکو رد شده‌اند. اما اگر قرار باشد که هدایت یونسکو به بولوت‌اغلو (که خود قبلا در قامت «وزیر فرهنگ» ید طولایی در سرقت و غارت میراث فرهنگی کشورهای منطقه داشته است) واگذار شود، معنایش برای ما مثال دزدی را تداعی می‌کند که با چراغ آمده و طبیعی است در چهار سال آینده جهان و ایران، با یک چالش جدی در عرصه سرقت‌های فرهنگی مواجه خواهند شد. لازم است «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» و شورای عالی انقلاب فرهنگی و سازمان میراث فرهنگی در این زمینه نگران باشند و تدابیر لازم را در پیش بگیرند زیرا سران جمهوری آذربایجان همت مضاعفی برای ارتقای خود از یک تهدید ژئوپلیتیک بالقوه به تهدید ژئوکالچر* بالفعل مصروف می‌دارند و طبیعی است این مسئله فضای بی‌اعتمادی را تشدید خواهد کرد

شرق


*) مقاله: ژئوپلیتیک فرهنگی یا ژئوکالچر

شناسه (COI) مقاله: GEOPOLITICS01_007
منتشر شده در نخستین کنگره انجمن ژئوپلتیک ایران در سال ۱۳۸۳

مشخصات نویسندگان مقاله:

دکتر غلامحسین حیدری – عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز

خلاصه مقاله:

تحولات شگرف دهه های اخیر در جهان، یادآور اهمیت مجدد موضوع فرهنگ در روابط میان جوامع و کشورها است. دیر زمانی تصور بر این بود که سیاست به تنهایی می تواند بسیاری از دردهای جامعه بشری را تسکین بخشیده و تشنج ها و نا آرامی های فزاینده زندگی اجتماعی را در عرصه های گوناگون به ثبات و آرامش مبدل سازد. اما اکنون آشکار گردیده که سیاست بتنهایی و بدون فرهنگ و اقتصاد قادر نیست محیطی شایسته و مطلوب، و جهانی عاری از خشونت و درگیری برای انسانها فراهم سازد. در واقع سیاست فرهنگ و اقتصاد همگی اجزا و تاروپود نظام اجتماعی را تشکیل می دهند که پرداختن به هر یک بدون در نظر گزفتن تاثیرات متقابل دیگری نتیجه منطقی در بر نداشته و تنها به درک مجرد و غیر واقعی از جهان منجر می گردد. بر پایه این نگرش جهانی شدن پیزی نیست مگر درهم تنیدگی پیچیده همین ساختارهای سه گانه زندگی اجتماعی و تبدیل جهان به یک مجموعه به هم پیوسته که سالها پیش مک لوهان آنرا به زیبایی در عبارت دهکده جهانی (Global Village) به تصویر کشید. در اینجا ما برآنیم تا ضمن توجه به اهمیت مفهوم قدرت(Power) به عنوان شالوده علم سیاست، و نیز محیط جغرافیایی(Geographical Environment) کره زمین بمنزله بستر فرایند های سیاسی، کاربرد آنها را در مقوله فرهنگ، یادآور شده و بر پایه آن به درک روشنی از عنوان ژئوپلیتیک فرهنگی یا ژئو کالچر(Geo-culture) نه فقط بهمعنی چگونگی دستیابی به سلطه (Hegemony) با استیلای فرهنگی، بلکه به مفهوم سازگاری و همزیستی فرهنگی در مقیاس جهانی نایل آییم.

تنها مطالب و مقالاتی که با نام جبهه ملی ايران - ارو‌پا درج ميشود، نظرات گردانندگان سايت ميباشد
بازنشر مقالات با ذكر مأخذ آزاد است