چه خوش باشد در این دنیای فانی / به خوشنامی نمودن زندگانی،
که بعد از ما بسی گردش کند چرخ / نماند جز نکونامی نشان،
امروز روز اول آذر ۱۳۷۲بیست و چهارمین سالگرد درگذشت ابوالفضل قاسمى، فرزند خلف دیار نادر، مرد اتک است. او ٧٢ سال عمرکرد. او زندگیش را وقف دانش و مبارزه برای دمکراسی و خوشبختی مردم ایران بویژه شهرستان درگز کرد. زندگی او از آثار و کتابهای تحقیقى و تاریخى خالی نیست. در مجموع بیش از ٢٠ مجلد در باب: الیگارشى و خاندان هاى حکومتگر در ایران، کتاب هائی چون خاوران گوهر ناشناخته ایران، نادر شیر مرد اتک، از گوماتا تا کودتا، …. خاطرات سیاسی و زندان ها به رشته تحریر در آورد.
او انسانی ملی گرا، سوسیالیست و دموکرات بود. او ناسیونالیسم را نه در پرستش خاک مهجور مانده در جغرافیای محدود به دور خود حصار کشیده، بلکه در تجلی ارزشهای جهانشمول آنسانی دمکراتیک در محدوده جغرافیایی هر ملت متعلق به جهان مدرن متکئ بر منشور جهانی حقوق بشر میدید. او در وصیت نامه خود تحت عنوان “واپسین پیام من” درباره ناسیونالیسم چنین می نویسد: “ناسیونالیسم آن عقیده است که دور از خاک پرستی و قهرمان و نابغه پرستی و نژاد گرای باشد. این ناسیونالیسم بر پایه انسان گرایی، عدم هرگونه تبعیض دینی و نژادی می باشد. این حق طبیعی هر ملت است که از هویت، تمدن، فرهنگ و گنجینه های فکری و تاریخی خود پاسداری کند…”
قاسمی در وصیتنامه خویش در باره بنیانهای ارزشهای فکر-نظری خود چنین مینویسد: “یک ملت مستقل نمیتواند با فقر و ظلم باقی بماند. ظلم را دمکراسی از بین میبرد، و نه دموکراسی عوام و هو وجنجال یا دموکراسی مبتنی بر پایه های ارتجاع گرایی، واپس گرایی و منارشی، و فرد گرایی و الیگارشی. درمان فقر در یک جامعه سوسیالیسم است. سوسیالیسم از نظر ما جنبه ی اقتصادی دارد. با این دکترین میتوان بهره کشی انسان از انسان را از بین برد و زنجیرهای فقر و بردگی اقتصادی را از دست و پای محرومین گشود. باید بدانیم ناسیونالیسم و دموکراسی و سوسیالیسم لازم و ملزومند، بدون یکی آن دو ناقصند و نمیتوانند در جامعه رفاه و استقلال و آزادی پدید آورند.” این بیان از ارزشهای فکری خود در أوائل دهه ٧٠ شمسی نشان از درک و باور عمیق او به ارزشهای دمکراتیک و سوسیالیسمی دارد، که متکئ بر پیوند جدایی ناپذیر دمکراسی و سوسیالیسم در جهان مترقی دارد و همچنین نشان از آگاهی او و تاکیدش بر تحوالات فکری-سیاسی چپ دمکراتیک دارد.
آقای قاسمی مردی قدرشناس و متعهد بود. او تا واپسین دمدمای زندگی خود وابستگی و دلدادگی عمیقی به درگز و مردم آنجا داشت. او در وصیتنامه خود تحت عنوان ” واپسین پیام من” در این مورد می نویسد “مردم درگز زادگاه من، حق بزرگی به گردن ما و ملت ایران دارند، برای اینکه پیوسته در هر بحران حامی ملت و من و عقایدم بوده اند، شما دوستان و فرزندانم هرگز این مرز وبوم را فراموش نکنید. این مردم در طول فعالیتها بهترین جوانان و مردان را در راه ملی گرایی، میهن دوستی و آزادی و مبارزه با فئودالیسم و منارشیسم و امپریالیسم و کمونیسم از دست داده اند. من همیشه آرزو داشتم پیش از برادرانم شهید ایوب قاسمی و شهید مرتضی قاسمی و شجاع ترین مردان شهید علی محمد باقرزاده، شهیدحیدر سلامت و شهید سید جعفر سجادی توفیق شهادت مییافتم، ولی با این که (در زندان) با گرفتن وصیت نامه در آستانه مرگ بودم این توفیق حاصل نشد. مردم درگز نباید خون اینان را فراموش کنند. …”
ایشان ضمن احترام به دین بمثابه باورهای مردمش اما مخالف استفاده ابزاری از آن است و در این باره می نویسد: “دین برای تهذیب اخلاق و بالا بردن عواطف انسانی و اخلاقیست، از اینرو باید همواره از سیاست دور باشد.… خدا پرستی که در آن سلاخی، آدمکشی، مردم فریبی، واپس گرایی، انسان زدائی، ثبات طلبی، نادانی گرائی، سنگ گرایی فرمانروا باشد را مردود می شمارم؛ از این رو از همسر، فرزندان، خویشان و دوستان سیاسی می طلبم به یاد من آیین هائی برگزار نکنید که از آن یک قطره آب به آسیاب ارتجاع ریخته باشد. در خانه خودم فقط یک یادبودی دور از ارتجاع گرایی برپا دارید و با خواندن این “واپسین پیام” به پایان ببرید. از آن به بعد باید لباس سیاه از خود دور کنید به کسوت عادی درآئید.”
یادش گرامی
وهاب انصاری
اول آذر ١٣٩۶