هنوز از چند و چون طراحى و اجراى ترور هاى جنایتکارانه روز چهارشنبه در تهران آگاهى کاملى در دست نیست و داده هاى کارشناسان بى طرف نیز بدست مردم ایران نرسیده است ، ولى گروه اسلامگرای ” داعش ” در نخستین بیانیه خود ، اعلام نموده است که طراحى و اجراى ترور ها در تهران کار فرماندهان داعش و ستاد مرکزى آن در ام القراء اسلامى خارج از مرزهاى ایران بوده است.
بهر روى اینگونه کار هاى ضد انسانى و تروریستى از هر گروه خواه از جهاد کرایان اسلامى سر زند و یا از دیگر گروه هاى ایدئولوژیک و در هرکجاى جهان ، محکوم و مردود شمرده مى شود و نفرت بر انگیز است و هر انسان آزاده اى باید اینگونه بربریت ها را محکوم کند. و من بعنوان یک ایرانى سکولار دموکرات در برابر جانباختگان ترور ناجوانمردانه داعشیان در تهران سر تعظیم فرود مى آورم.
و چیزى که در این میان شگفت آور است ، واکنش رهبر نظام اسلامى در ایران، آقاى خامنه ای است !!! ایشان با بى مسئولیتى کامل این ترور هاى وحشیانه و غیر انسانى که دست آورد آن به گفته مقام هاى امنیتى خود نظام ، در خون غلتیدن ١٧ تن از شهروندان بى گناه ایرانى و ده ها تن زخمى بوده است را یک ترقه بازى ساده مى انگارند !! .
تو گوئى چند کودک خیابانى در شادى هاى کودکانه خود فشفشه و ترقه دست ساز در بین مردم در کرده اند و از دماغ کسى هم خونى نیامده است !!!! .
و شوربختانه در آخرین واکنش و پس از بقول مشهور ” گاف اول ( ترقه بازى ) ” ، این بار ایشان با بهره گیرى از یک اصطلاح نظامى و در جایگاه رهبر بسیج و سپاه و سربازان گمنام امام زمان ، فرمان ( آتش به اختیار ) را صادر مى کنند ، به باور من و دیگر انسان هاى دموکرات ، آزادى خواه و سکولار ، ارزش جان یک انسان برابر است با ارزش جان هاى میلیون ها انسان دیگر و نمى توان براحتى از پایمال شدن خون حتى یک انسان خود را بى مسئولیتى سپرد ، و پرسشى که در این میان براى من پیش آمده است این است که اگر یکى از فربانیان ترور روز چهارشنبه از وابستگان نزدیک آقاى خامنه اى بود باز هم این جنایت یک ترقه بازى کودکانه بود ؟
این واکنش سریع رهبر حکومت اسلامى آقاى خامنه اى یک روز پس از جنایت اسلام گرایان در تهران و از میان رفتن ١٧ تن از هم میهنان ما و ناچیز شمردن این جنایت و بى تفاوتى از سوى ایشان ، مرا به یاد حرف آقاى خمینى بنیانگذار حکومت اسلامى در ایران مى اندازد که با هوا پیماى معروف Air France در حال پرواز بسوى ایران از پاریس بود ، و در این سفر هوائى ، یکى از خبرنگاران همراه در هواپیما از آقاى خمینى مى پرسد : ممکن است بفرمائید چه إحساسى دارید پس از کذشت بیش از دوازده سال دورى از میهن ، اکنون که به ایران باز مى گردید ؟
و آقاى خمینى بدون هیچ درنگى پاسخ مى دهد ، هیچ احساسى ندارم !!!
از قرار این قوم به حج رفته به گفته ” مولانا جلال الدین بلخى” سر سوزنى عشق و علاقه به شهروندان ایرانى و فرهنگ ایران ورجاوند د ر قلب آنها خانه نکرده است !!! ، و هرچه هست عادات و رسوم قدیمى بادیه نشین هاى شبه جزیره عربستان است که براى آنها پایه اى و با ارزش است ، ترور هاى شبیه زمان عمر و عثمان را که داعشیان انجام مى دهند همواره با فریاد ” اله و اکبر” آغاز و پایان مى پذیرد ، زمانى که به دخترکان کرد ایزدى تجاوز مى کنند و سپس آنها را در بازار برده فروشان بفروش مى رسانند بازهم شعار ها ” اله و اکبر ” است ، حجج اسلام شیعه ، خلخالى ، موسوى تبریزى و رئیسى نیز ترور ها را در ایران با فریاد ” اله و اکبر ” انجام مى دادند ، اعدام هاى خلخالى در نخستین سال انقلاب و در جاى جاى ایران و یا اعدام هاى سال ۶٧ در زندان ها از این نمونه ها هستند و به باور اینها ، درخت بنیاد گرائى اسلامى باید با خون گرم بى گناهان و در هر کجاى گیتى آبیارى گردد ،ً و مدارا و عشق به زندگى از نظر این بنیاد گرایان اسلامى بى ارزش و پاک به کنارى رانده شده است و هردو گروه ” سنى و شیعه “‘نیز بر این باور هستند که با کشتن غیر مسلمانان و مشرکین دروازه هاى بهشت به روى آنها باز گشوده مى شود و حوریان بهشتى با زیبا ترین لباسها با شاخه هاى گل در انتظار آنها دم در بهشت نشسته و بى تاب دیدار و هم آغوشى با جهاد گران در راه اسلام هستند !! .
آیت اله دستغیب شیرازى که پس از انقلاب بهمن ١٣۵٧ ، بوسیله مجاهدین خلق بشکل بسیار غیر انسانى ترور شد ، کتابى دارد بنام معاد که در آن کتاب از جمله مى نویسد در بهشت حوریانى ( زنانى زیبا رو ) هستند که اگر هفت جامه ( ابریشمى ) بر تن داشته باشند باز بدن سیم گون ( تن و بدن بسیار سفید ) آنها از زیر هفت جامه ابریشمین آنها دیده مى شود ، وقتى که بهشت با این ویژگى هاى وسوسه انگیز در کتاب هاى دینى و روایت هاى اسلامى و با آب و تاب نوشته و تصویر مى شود ، پر واضح است که جوانان روستائى ، تهى دستان و ناکامان براى رسیدن به بهشت بر روى مین هاى جنگى مى روند ، کمر بند انفجارى بخود مى بند ند و انسان هاى بى گناه را مى کشند و این دنیا را به هیچ مى انگارند و همه خوبى ها و زیبائى ها را در آن جهان و در بهشت دست یافتنى مى بینند و لذا کشتن ، شکنجه کردن و سربریدن ملحدین و کأفران براى رسیدن به بهشت از نظر آنها کارى است شایسته و رستگار نیز خواهند شد.
گروه هاى زیادى از مخالفین حکومت اسلامى، در خارج از ایران و از آن میان خود من ، بر این باور بوده و هستند که حکومت اسلامى به هیچ ترتیبى قابل اصلاح نیست و باید به گفته حافظ شیرازى طرحى نو در انداخت ، ولى رویکرد دوباره مردم در داخل ایران با آراء سنگین و میلیونى خود براى تغییرات اساسى در روز ٢٩ اردیبهشت امسال یک حماسه بود و این خیزش دوباره مردم یک نقطه عطف است که اپوزیسیون خارج کشور نمى تواند و نباید آنرا نادیده بگیرد و هم میهنان داخل کشور را سرزنش کند ، و از آنسو و با رویداد هاى تروریستى روز چهارشنبه گمانه زنى هاى بسیارى نیز وجود دارد که جناح سرکوبگر نظام با سوء استفاده از رویداد هاى روز چهارشنبه خونین و با ایجاد فضاى رعب و وحشت مى خواهد شرائط کشور را امنیتى کند و مردم بجان آمده را براى چندمین بار به گروگان بگیرد تا شکست خود را در انتصابات جبران نماید ، ولى سران حکومت اسلامى باید فهمیده باشند که ملت ایران دیگر تحمل اختناق بیشتر را ندارد و خوشبختانه با دستیابى جوانان فرهیخته ایرانى به سیستم هاى ارتباط جمعى و اینترنت و در مرحله بعدى و در یک چشم به هم زدن ، خیزش میلیونى و خود جوش مردم مى تواند با خرد جمعى سازمان دهى شود و ایران را از این وضعیت فلاکت بار و ادبار خارج سازد . ملت ایران بارها بگوش مسئولین حکومت اسلامى رسانیده اند که خواستار حکومت دموکراتیک سکولار و بر کرفته از اراده ملت هستند و نه هیچ دین و یاایدئولوژى تمامیت خواه ( توتالیتر ) و در گرما گرم مبارزات مردم و در رفراندوم روز ٢٩ اردیبهشت و خیزش مردم ، حکومتیان با گوش هاى خود شعار هاى ملت ایران را که آزادى زندانیان سیاسى ، عدالت و حکومت سکولار ( غیر دینى ) بود و هست را شنیدند و هیئت حاکمه به گفته زنده یاد ” خلیل ملکى تبریزى ” باید بدانند که ملت از راهى که بر گزیده است باز نخواهد گشت و مردم بدنبال آینده اى پر امید و روشن هستند و تا رسیدن به اهداف آزادى خواهانه خود دست از مبارزه مدنى نخواهند کشید .
مشروطه خواهان دموکرات و سکولار در حال سازمان دهى خود هستند ، درست همانگونه که آزادگان در جنبش مشروطه و در مقابل روحانیون قشرى و محمد على میرزاى قجر خود را سازمان دادند و در پایان کار و پس از شکست از ملت دیدیم که محمد على میرزا به سفارت روسیه تزارى پناهنده شد و تو گوئى تاریخ در حال تکرار است و به گفته کمال الدین اصفهانى ” شاعر قرن هفتم :
باش تا صبح دولتت بدمد
کین هنوز از نتایج سحر است
و در پایان نوشتارم از مولانا و دیوان شمس او یارى مى جویم که در باره حاکمان امروز ایران که از جنس همان حاکمان ٩٠٠ سال پیش و هم عصر خود مولانا هستند مى فرماید:
حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درا پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
اهورا مزدا این کشور را از دروغ ، جنگ و خشک سالى بپا
سنگ نوشته داریوش بزرگ در تخت جمشید
کاووس ارجمند
١٠ جون ٢٠١٧