صحنههای خونین و مالین درویشهای سرکوب شده که همگی – حسب باورهای اعتقادی شان- ” یا علی مدد” گویان، با سیمایی زخمی و دلی خونین، لبی خندان رو کردند، نمونهای از دو سوی داعشهای بشر کش در شامات و عراق و همسانانشان در مهد پارسیان است داستان صوفیان سرزمینمان ایران، رازهای زاهدنه و غوغای اندرون عارفانه، از نشانههای همیشگیِ نبردِ قدرت میان “خیمه گاه سلطان” و”ولایت” و “خلافت”در طول تاریخ بوده است، که سرکوب بیرحمانهِ ی جمعی از درویشان جلوی انظار عام و خاص، تازهترین نمونه ی سرکوبِ گروههایِ باورمند ناهمگرای با قرائتِ فقاهتی حاکم در نظام ولایت است. کشتار دهشتناک شیعه و سنّی و ایزدی و مسیحی به دست داعشیون خون آشام از شامات تا عراق، نسخهِ ی هزاره ی سومیِ برآمده ی خلافت است که پیشتر، ساکنان درگاه ولایت با مفتیان و بهاییان و دگران کرده بودند. راقم این سطور در این نگاشته میکوشد تا در چند گزاره ی کوتاه، چرایی شدت عمل خشونت نظام جمهوری اسلامی علیه درویشان یا هو گوی و علی خوانانِ خانقاهها را بکاود.
نکته ی نخست آنکه وجود نوعی اجماع در همه ی سطوحِ ساختار نظام ولایی فقاهی نسبت به ضرورت برخورد با گروههای ناهمگن ایدئولوژی در کشور، از بدو استقرار نظام فقها شکل گرفته است؛ که در این میان هرگونه عنصر همدلی، محکوم سازی، و صدور بیانیه را کم رنگ، و بعضاً خنثا و بی اثر میکند. راقم این سطور که حسب جایگاه اداری در وزارت کشور عهد اصلاحات در سفرهای استانی عمدتاً در معیّت وزیر کشور و یا معاونین سیاسی بودم، در نشستی که در یکی از شهرهای استان کرمانشاهان داشتیم،مقامات امنیتی استان از وجود گسترده ی گروه های درویش و صوفی هشدار میدادهاند و اخبارشان با طبقه بندی محرمانه در بولتنها انتشار می یافت که عملا وزیر وقت کشور که اهلِ تسامح نسبی و مدارایی نیز بود، عملا در طبقه بندی امنیتی با بولتن سازان همسو بوده است؛ چرا که، قدرت اعمال نظر خارج از قرائت رسمیِ ولایت فقاهت را نداشت. هر چند در جنبش مدنیِ موسوم به سبز ایران قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ مهدی کروبی نامزد طیفی از تحوّل خواهان با نزدیکی گسترده به جذبِ آرای آنان کوشید و به مثابه یک طبقهِ تاثیر گذر ایرانی به سطح مشارکت شهروندیشان برکشید.
دوم؛ اطمینانِ مستترِ ارکان نظام فقها با همگیِ اعوان و انصار آن شامل سپاهیان ، نظامیان و رسانه داران، از”بی تفاوتی” نسلِ نو ایرانی در همسویی و یا همدردیِ احتمالی با هرگونهِ از گروههای ایدئولوژیک و باورمدار است. بدین روی، و با علمِ بر اینکه قیام، طغیان، و اعتراضِ شهروندان برای همسویی با گروههای ایدئولوژیک – چه کهن و کلاسیک و چه نوظهور و مدرن- را در پی نخواهد داشت؛ سرکوب اقلیتهای ایدئولوژیکی و مذهب مدار،هزینه ی گزافی بر دوش نظام ایجاد نمی کند و حتا با شدت عمل نیز برخورد می کند.
سوم؛ به تناسبِ بی اهتمامی و بی اعتنایی لایه هایی از نسل جوان ایرانی به موضوع مذکور، همراستا با آن، اصولاً گروههای کنشگرِ سیاسی و مدنی برون مرز نیز که غالباً ساختاری سکولار و لائیک دارند، میزان کنش و پوششِ رسانهای و یا انگیزه ی همدلی لازم را در خود نمیبینند و بعضاً با اعتقاد به اینکه سراسر نیروی نهادهای مدنی،اجتماعی می باید مصروفِ مبانی دموکراسی خواهی با رویکردی سکولار-محور باشد،از این قافله باز میمانند. از منظر راقم این سطور،حسب اصلِ اثرگذار تکثر و پلورالیسم؛ دگرپذیری و مدارا،اهتمام، احترام و اعتنای لازم به این گروههای کم پناه، خود در بسط و گسترش و نهادمندی آموزههای سکولاریسم مبتنی بر حقوق بشر کمک عظیمی خواهد کرد.
گزینه ی چهارم که تا حدودی معطوف به اصطکاک سیاسیِ درون-ساختار است، وفقِ ناهمگنی لایهِ های قدرتِ حاکم اعم از نهاد ریاست جمهوری، شاخههای تندوری فقهی ناهمسان با فقهِ رسمی، ونظامیانِ منتقدِ دولت، به نوعی رویارویی قدرت میان قطب قضایی و نهاد ریاست جمهوری است که این مهم می تواند در آستانه ی سفر حسن روحانی که بسان همتایِ همسوی اسبق خویش، محمد خاتمی، با گفتمانی اصلاحی و اعتدالی و مشی میانه رو عمل میکند، شدت سرکوب را عاملی جنبی باشد.
سرکوبِ سبعانه علیه گروههای ناهمگرای با نظام، و کمتر همگن با جامعه، اشخاصِ آسیب پذیرتر همچون دگرباشان جنسی، کنشگرانِ سیاسی مدنیِ منتقدِ بنیادینِ نظام، انگ آفرینیها به گروههای دینی کم شمار (اقلیت) با اتهامات جاسوسی برای بیگانگان، که اعدامِ شتابان و غیر متعارف شهروندی به اتّهام ” توهین به حضرت یونس”، مصداقِ عینی ایام اخیر است، برامدِ نبرد نهانی قدرت در زیر لایههای ارکانِ نظام فقها است که در اشکالِ “رو کم کنی رقیب”، و یا ضربههای گذرا در”ناکارآمدسازی حریف”،بدون دغدغه و با آسوده خیالی تمام صورت میگیرد. صحنههای خونین و مالین درویشهای سرکوب شده که همگی – حسب باورهای اعتقادی شان- ” یا علی مدد” گویان، با سیمایی زخمی و دلی خونین، لبی خندان رو کردند، نمونهای از دو سوی داعشهای بشر کش در شامات و عراق و همسانانشان در مهدِ پارسیان است.
گویانیوز