تئودوراکیس آهنگسازِ نامدارِ یونانی برپایهی این شعر، آهنگِ زیبایی ساخته است که ماریا فارانتوری آن را تکخوانی کرده و گروهِ کُرِ «سراسرِ زمین» هماوازانِ او بودهاند.
«… کامپانل لیس از نمایندگانِ نسلِ پُرآوازهی ادبی یونانِ فردای جنگِ جهانی دوم است. اشعارِ مرثیهوارِ او دربارهی ماوت هاوزن*، زادهی خاطراتِ روزهای سیاهی است که خودِ وی، بهعنوانِ زندانی، دراین کُشتارگاهِ سازمانیافتهی حکومتِ فاشیستهای آلمان گذرانده است.
میکیس تئودوراکیس برای تصنیفِ سرودهایی بهیادِ شهیدانِ گمنامِ اردوگاههای مرگِ جنگِ دوم، چهار قطعه از این اشعار را برگزیده…
قطعهی غزلِ غزلها براساسِ اشعارِ عاشقانهی منسوب به سلیمانِ نبی (غزلِ غزلهای سلیمان) است:
چه زیباست محبوب من در لباس همه روزی خویش با شانه کوچکی در موهایش ،هیچ کس آگاه نبود که او اینچنین زیباست،
ای دختران آوشویتسای دختران داخو*
شما محبوب زیبای مرا ندیدید؟
در سفری بس دراز به او برخوردیم نه لباسی به تن داشت، نه شانه در مو!
چه زیباست محبوب من که چشم و چراغ مادرش بود ..
هیچ کس آگاه نبود که او اینچنین زیباست،
ای دختران برگن بلزن* ای دختران ماو تهازن* شما محبوب زیبای مرا ندیده اید؟
در میدان گاهی یخ زده بدو بر خوردیم ،شما ری در دست سپیدش بود، و ستاره زردی بر سینه اش.
—————————————–
*)(نام بازداشت گاهای مرگ در زمان هیتلر)
شعری از یک جوان یونانی که در زمان اسارتش به دست نازیستها عاشق دختری یهودی در ارودگاه مرگ شده بود، با صدای جاودانهٔ ماریا فارانتوری و موزیک زیبا اثر میکیس تئوودرکیس.