عبدالرحمن فتح الهی – حسن روحانی روز یکشنبه هفته جاری در همایش روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور طی سخنانی مهم از تمایل برای اصلاح روابط تهران با عربستان، امارات متحده عربی و بحرین گفت. اما این در حالی است که روحانی در همین همایش بار دیگر به مساله تنگه هرمز هم اشاره داشت. با توجه به این سخنان آیا می توان گفت که تهران به دنبال تغییر رفتار در منطقه و به خصوص در مناسبات خود با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است؟ اگر چنین است، راهکار ایران برای عملیاتی کردن آن چیست؟ در آن سو پاسخ کشورهای عربی به خصوص ریاض چه خواهد بود؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با داوود هرمیداس باوند، کارشناس مشائل بین المللی پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
با توجه به سخنان اخیر روحانی در خصوص مراودات ایران با کشورهای عربی منطقه خلیج فارس آیا می توان این سخنان را آغاز یک تغییر در دیپلماسی منطقه ای کشور به خصوص در ارتباط با این کشورها دانست؟
خوب این سخنان و مواضع از ابتدای روی کار آمدن دکتر روحانی از همان ۵ سال پیش در دستور کار دولت و سیاست خارجی او بوده است. اما به دلایلی که هم ریشه داخلی دارد و هم ریشه منطقه ای و بین الملی، شرایط و بستر عملیاتی شدن این سخنان تا کنون پیدا نشده است. لذا دولت روحانی و شخص رئیس جمهوری همواره بر حسن نیت، احترام متقابل و افزایش سطح مراودات در سایه سیاست کاهش تنش با همسایگان تاکید داشته است. امیدوارم که سخنان اخیر رئیس جمهوری فتح بابی برای این تغییرات این بار نه در حوزه کلام که در میدان عمل باشد تا بتوان شاهد دوران جدیدی در منطقه خاورمیانه و به خصوص کشورهای حوزه خلیج فارس بود. این گونه عملکردها و مواضع، نه به نفع ایران که به نفع همه کشورها است. چرا که هر گونه تنش، اختلاف و درگیری منطقه و همه کشورهای آن را دچار خسران می کند.
در سایه نکات شما می توان یک تناقض در مواضع تهران دید. اگر چه روحانی در سخنانش به پیگیری مساله روابط متقابل و کاهش تنش با همسایگان خود در منطقه خلیج فارس اشاره داشت، اما مواضع او در خصوص تنگه هرمز نیز می تواند نوعی تهدید ضمنی این کشورها باشد. این تناقض از دید شما چگونه تحلیل می شود؟
مساله تنگه هرمز را باید طور دیگری دید. اکنون بسیاری از کشورها دیگر از طریق کشتی و از راه تنگه هرمز نفت خود را به دیگر کشورها صادر نمی کنند. بسیاری از این کشورها اکنون از طریق لوله های بزرگ نفت خود را به مدیترانه و عربین سی منتقل می کنند. پس همه این کشورها از تنگه هرمز عبور نمی کنند. به موازات این مساله اخیرا هم امارات متحده عربی لوله های نفتی خود را از عمان و مسقط در جنوب دریای عمان عبور داده است. البته از بعد حقوق بین الملل و در زمان صلح بستن تنگه که معنایی ندارد. لذا این مساله و مواضع روحانی بیشتر یک هشدار به آمریکا بود. رئیس جمهور با لحن تحکم آمیزی روی سخنانش را کشورهای عربی قرار نداد. بلکه مواضع متقابل تهران در پاسخ به تهدید واشنگتن و برخی کشورهایی بود که در مسیر ایالات متحده گام بر می دارند. لذا تناقضی در مواضع روحانی وجود ندارد. ایران همواره به دنبال صلح و ثبات در منطقه بوده و خواهد بود، اما در مقابل تهدید و فشار سکوت نخواهد کرد. نکته دیگر تغییر وضعیت تنگه هرمز در زمان جنگ است. چرا که در آن صورت مساله طور دیگری رقم می خورد. در زمان جنگ کشورها حق دارند کشتی هایی که به سمت کشورهای متخاصم با خود در حرکتند را متوقف کرده و حتی بازرسی کند. در ادامه اگر برخی محموله ها هم که به نفع آن کشور در پیروزی در جنگ کمک می کند می تواند توقیف کرده و به کشور متخاصم تحویل ندهد. اما خوشبختانه ما در زمان جنگ نیستیم و مواضع تهران هم نمی تواند محلی از موج سواری در خصوص ایران هراسی را ایجاد کند.
اما در سوی دیگر می توان این تغییر رفتار را در کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به خصوص ریاض انتظار داشت؟
این کشورها بر اساس منافع خود در شرایط و مقتضیات تحولات روز تصمیم گیری می کنند. تا کنون هم این تنش نه برای آنها سودی در بر داشته و نه توانسته وضعیت منطقه را به نقطه روشنی برساند. لذا این کشورها با رصد این مسائل باید به فکر تغییر رفتار خود باشند. چنان که ایران هم اکنون در مواضعش نیاز به این تغییر را احساس کرده است. خرید تسلیحات در رقم های نجومی ۴۸۰ میلیارد دلاری، نه برای آنها امنیت ایجاد می کند و نه می تواند سرانجام خوبی را برای خود و منطقه رقم بزند. این دست از قراردادها پایانش یا خون ریزی است و یا پول هدر دادن. لذا ادامه دوستی این کشورها با آمریکا و غرب چندان هم بی خرج نخواهد بود. پس در آینده آنها هم به این نتیجه خواهند رسید که ادامه این شرایط هم به نفعشان نخواهد بود. بنابراین رفع همه خصومت ها به سود منطقه و این کشورها هم خواهد بود. این منفعت زمانی بیشتر می شود که این کشورها با حضور در اوپک سرنوشت مشترکی را هم در زمینه انرژی و اقتصاد با هم پیدا کرده اند. از این رو اگر دایره خصومت ها میان این کشورها ادامه یاید نهایتا هم منطقه به آشوب کشیده می شود و هم اوپک هم در سایه اختلافات اعضا کارکرد و توان خود را از دست می دهد. باید این گفته معروف لرد پالمر استون را همیشه مد نظر داشت که انگلستان نه دشمن دائمی دارد و نه دوست دائمی، بلکه منافع ملی تعیین کننده روابط با کشورها خواهد بود. لذا کشورهای متخاضم و دشمن دیروز امکان دارد امروز دوست و متحد تلقی شوند و بالعکس آن هم صادق است. امروز روابط جهانی بر همین کارکرد همین جمله می چرخد. لذا کشورهای عربی منطقه نه برای ایران بلکه به خاطر منافع خود هم که شده بهتر است جو همکاری و دوستی را پیش بگیرند.
شما به عدم عملیاتی شدن شعارهای روحانی در طول این سال ها به هر دلیلی اشاره داشتید. آیا در سایه بازگشت تحریم ها و افزایش فشار آمریکا و همراهی ریاض و ابوظبی با مواضع ترامپ می توان به عملی شدن سخنان روحانی امیدورا بود و یا این مواضع در حد کلمات باقی خواهند ماند؟
مطمئن باشید که اگر کشورهای عربی منطقه خلیج فارس باور کنند که موضع اعلامی روحانی موضع واقعی و رسمی تهران در قبال منطقه و کشورها است در آن سو هم شاهد تغییر رفتار این کشورها خواهیم بود. لذا اگر این اطمینان نسبی در کشورهای طرف ایران حاصل شود آنها هم در مقام ارزیابی برخواهند آمد و امکان دارد که طرف مقابل هم پا در مسیر گفت وگو و احترام متقابل بگذارند. این مساله ربطی به فشارهای آمریکا نخواهد داشت. باید تغییر اصلی در ایران صورت گیرد تا از آن سو انتظار تغییر را در طرف های دیگر داشت.
با این نگاه شما آیا ابتدا باید تهران استراتژی خود را در سوریه، یمن، عراق و لبنان تغییر دهد و بعد به سوی مذاکره با طرف های خود نظیر ریاض و ابوظبی گام بردارد و یا برعکس، ابتدا باید روابط تهران با این کشورها به ثبات برسد و در گام های بعدی دیگر پرونده ها را حل کرد؟
مساله سوریه، عراق، لبنان، یمن و دیگر پرونده ها مسائلی نیستند که دفعتا و به یک باره میان تهران و ریاض حل شوند. در خصوص این پرونده ها، به ویژه سوریه و یمن، باید توافق نهایی مورد نظر همه صورت گیرد تا به یک جمع بندی و اشتراک نظر رسید. بنابراین مساله سوریه و یمن بستگی به روند حل خود مسائل دارد. به عبارت دیگر تا تحولات سوریه و یمن در موقعیت های میدانی به یک سرانجام نرسد، نمی توان چشم امید به حل و فصل جنگ های نیابتی تهران و ریاض داشت. اما در آن سو اگر فضای گفت وگو میان ایران و عربستان به صورت جداگانه و بدون پیش شرط صورت گیرد، خود به خود آن فضای تخاصم رنگ می بازد. لذا در ادامه می توان با حسن نیت به طرف مقابل گام های بعد و بیشتری را در جهت گسترش روابط برداشت. آن گاه در چنین فضایی می توان در خصوص سوریه و یمن هم به توافق رسید. تا در نهایت کل تنش ها از بین رفته و به نتیجه مطلوب مود نظر همه ختم شود.