«در دودهه اخیر آمریکا دو جنگ افغانستان و عراق را آغاز کردند که درست است پیروزی نظامی از آن ایالات متحده بود، اما قطعا این دو جنگ شکستهای بزرگی در عرصه سیاسی برای آمریکا به شمار میآید. به همین دلیل است که میبینیم همچنان تبعات آن گریبانگیر آنهاست و هنوز این دو کشور سرو سامان نگرفته اند؛ لذا با توجه به پیامدهای سیاسی فکر نمیکنم که ایالات متحده تصمیم به جنگ با ایران بگیرد. مگر اینکه حاضر باشند تمام این هزینههای سیاسی را بپردازند.»
این دیپلمات پیشین کشورمان گفت: «یکی از ادعاهایی که ایالات متحده علیه ایران مطرح میکند و در نشست ورشو هم تکرار شد مسئله استفاده از موشکهای IBM است. آنها مدعی هستند که ایران با استفاده از موشکها قصد دارد آنها را به کلاهک هستهای مجهز کند. اما واقعیت این است که با توجه به گزارش آژانس و سازمان سیا، ایران کلاهک هستهای ندارد و در این حالت موشکهای IBM (قاره پیما) صرفا میتواند خانه و شیشههای اطراف آن را تخریب کند و اصلا میزان تخریب آن بالا نیست. اما به هرحال این یک بهانه برای ایالات متحده است. به همین دلیل است که حال برخی تحلیلگران، اقدامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی را به زمان قبل از جنگ عراق تشبیه میکنند.»
نشریه فارین پالیسی طی یاداداشتی عنوان کرد که نشست ورشو، تهدید اروپا و ویدیوی بولتون خطاب به تهران، همگی یادآور اتفاقاتی است که پیش از جنگ با عراق افتاد. این یادداشت در ادامه تاکید کرد که موضعگیریها علیه ایران به پای تب جنگی که سال ۲۰۰۲ علیه عراق در واشنگتن شکل گرفته بود نرسیده است، اما تلاشهای ترامپ برای به راه انداختن گفتمان ضدایرانی در داخل و خارج از آمریکا، یادآور مواضع مشابهی پیش از جنگ علیه عراق است. وقتی ارشدترین سیاستمداران آمریکایی، ایران را آماج حملات لفظی تند قرار میدهد و میگوید که در حال تسلط یافتن بر خاورمیانه است، چقدر از آن اتفاق دور هستیم؟ این همان موضعی بود که بوش بارها و بارها، آن را علیه حکومت صدام اظهار میکرد.
البته این نخستین بار نیست که چنین مسئلهای مطرح میشود به عقیده تحلیلگران ایرانی هم رویکرد ایالات متحده بیشباهت با زمان آغاز جنگ عراق نیست. آنها از یک سو سعی دارند ایران را یک خطر جدی برای جامعه بینالمللی جلوه دهند و طرح دستیابی به سلاح هستهای هم در همین راستا است و از سوی دیگر حضور ایران در منطقه را نیز به عنوان عامل موثر در برهم خوردن نظم و آرامش خاورمیانه عنوان میکنند. اما آیا آنها میتوانند از همان استراتژی جنگ عراق مجددا استفاده کنند؟
در همین خصوص داود هرمیداس باوند تحلیلگر مسائل بینالملل طی گفتگو با فرارو عنوان کرد: «ماجرای جنگ عراق زمانی آغاز شد که صدام به کویت تجاوز کرده بود. در آن دوره قطعنامههایی علیه عراق تصویب شد و تحریمهایی هم اعمال شد. اما این تحریمها نتوانست تاثیرگذاری لازم را داشته باشد. اینجا بود که یک ائتلاف نظامی با رهبری ایالات متحده شکل گرفت که حتی کشورهایی مانند سوریه هم در این ائتلاف حضور داشتند. این ائتلاف در اولین اقدام به کویت رفتند و عراق را از آنجا بیرون کردند. بعد از این با گذشت زمان ایالات متحده ادعاهایی را در خصوص اینکه عراق همچنان سلاحهای کشتار جمعی خود را حفظ کرده است، مطرح کرد. اما چون نیاز داشتند یک قطعنامهای علیه عراق به تصویب برسد، بوش پسر اعلام کرد که تمایلی ندارد امنیت کشور خود را به شورای امنیت بسپارد؛ بنابراین با همراهی انگلستان به عراق حمله کردند، اما در نهایت مشخص شد که هیچ کدام از ادعاهای آمریکا صحت نداشته است.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است ایالات متحده بخواهد از همان استراتژی که در نهایت هم جامعه جهانی متوجه ادعاهای دروغین آنها شد، استفاده کند، گفت: «ببینید اقدامات آمریکا علیه ایران شباهت زیادی به زمینهچینی قبل از حمله به عراق دارد. مثلا الان میبینیم که مداوم سعی دارد اینگونه القا کند که ایران به سلاح هستهای دست پیدا کرده یا حداقل در تلاش است که سلاح هستهای بسازد. این در حالی است که به صورت مداوم آژنس بین المللی هستهای اعلام میکند که ایران به توافق هستهای پایبند بوده است. ضمن اینکه مدتی قبل سازمان سیا هم این مسئله را تائید کرد و حتی به کنگره هم اطلاع داد. به خاطر همینم بود که ترامپ تا مدتی از سازمان سیا ناراحت و عصبانی بود.»
او ادامه داد: «اما ماجرای ورشو تا حدود زیادی متفاوت است. زیرا با توجه به اختلافاتی که میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا به وجود آمده است، آنها چندین هدف را دنبال میکردند. یکی این بود که دیدیم کشورهای بلوک شرق از این نشست حمایت کردند و وزرای خارجه خود را به ورشو فرستادند. عمده دلیل آنها این بود که خیلی نگران سلطه روسیه بر بلوک شرق هستند؛ بنابراین الان دنبال آن هستند که حمایت آمریکا را داشته باشند؛ بنابراین آمریکا با این نشست قصد داشت به اروپاییها بفهماند که هر زمان بخواهد میتواند اتحاد و انسجام در این قاره را به مقدار زیادی کاهش دهد. دلیل دوم آنها به مسئله خاورمیانه برمیگشت و صرفا هدفشان تامین خواست و نظر اسرائیل و عربستان بود. دلیل سوم این بود که آمریکا همواره طی این مدت مدعی بود که میتواند ۶۰ کشور را با خود همراه کند و با استفاده از این موقعیت همان ادعاهای قبلی را در خصوص ایران مطرح کرد.»
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «یکی از ادعاهایی که ایالات متحده علیه ایران مطرح میکند و در نشست ورشو هم تکرار شد مسئله استفاده از موشکهای IBM است. آنها مدعی هستند که ایران با استفاده از موشکها قصد دارد آنها را به کلاهک هستهای مجهز کند. اما واقعیت این است که با توجه به گزارش آژانس و سازمان سیا، ایران کلاهک هستهای ندارد و در این حالت موشکهای IBM (قاره پیما) صرفا میتواند یه خانه و شیشههای اطراف آن را تخریب کند و اصلا میزان تخریب آن بالا نیست. اما به هرحال این یک بهانه برای ایالات متحده است. به همین دلیل است که حال برخی تحلیلگران، اقدامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی را به زمان قبل از جنگ عراق تشبیه میکنند.»
وی در خصوص اینکه برخی معتقدند ممکن است در نهایت اروپا همانطور که در جنگ عراق با آمریکا ائتلاف کردند علیه ایران هم همکاری کنند، گفت: «در زمان جنگ عراق کشورهای فرانسه و آلمان به قطعنامه شورای امنیت اعتراض کردند. اما زمانی که در نهایت عراق اشغال شد، آنها هم به دلیل مسائل مرتبط با ناتو به ائتلاف پیوستند. اما در ابتدا صرفا انگلستان بود که آمریکا را همراهی کرد. اما الان شرایط کاملا متفاوت است. شکاف بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده بسیار عمیقتر از آن است که ترامپ بتواند با تهدید آنها را با خود همراه کند. البته در دو مورد که یکی مسئله موشکهای بالستیک است که ایران هم در واکنش به آن اعلام کرده این دخالت در امور داخلی دفاعی کشور است و آن را قبول نخواهد کرد.»
او ادامه داد: «موضوع دوم هم عدم دخالت در کشورهای همسایه مثل سوریه است. اما در این باره هم باید توجه داشت که تنها ایران نیست که در سوریه حضور دارد و روسیه، ترکیه، آمریکا و کشورهای اروپایی هم در آنجا نیرو دارند؛ بنابراین ایران زمانی میتواند از این کشور خارج شود که باقی کشورها نیز خارج شوند. اما اینها مسائلی نیستند که باعث شوند اروپا در حمله نظامی به ایران، ایالات متحده را همراهی کند. زیرا الان حتی انگلستان که در آن دوره نخستین کشور برای حمله به عراق بود هم دل خوشی از ایالات متحده ندارد.»
هرمیداس باوند در خصوص اینکه آیا امکان دارد که ترامپ با توجه به زمان باقی مانده تا انتخابات و وضعیت نامساعد داخلی ایالات متحده دست به یک حمله نظامی علیه ایران بزند، گفت: «اگر چنین اقدامی انجام دهد، بسیار متضرر خواهد شد و یک اشتباه بزرگ و تارخی انجام خواهد داد. زیرا در دودهه اخیر آنها دو جنگ افغانستان و عراق را آغاز کردند که درست است پیروزی نظامی از آن ایالات متحده بود، اما قطعا این دو جنگ شکستهای بزرگی در عرصه سیاسی برای آمریکا به شمار میآید. به همین دلیل است که میبینیم همچنان تبعات آن گریبانگیر آنهاست و هنوز این دو کشور سرو سامان نگرفته اند؛ لذا با توجه به پیامدهای سیاسی فکر نمیکنم که ایالات متحده تصمیم به جنگ با ایران بگیرد. مگر اینکه حاضر باشند تمام این هزینههای سیاسی را بپردازند.»